بایگانی دسته‌ای ‌

حمایت از فعالیت‌های واقعاً مردمی در فضای مجازی

جمعه 15 نوامبر 2013

از وبلاگ هابیل

یکی از مشکلاتی که در حمایت از مجموعه‌های فعال در فضای مجازی وجود دارد، حمایت‌های افسارگسیخته و بی‌انضباط و بدون داشتن یک راهبرد درست و مشخص است. فکر می‌کنم مرکز توسعه‌ی رسانه‌های دیجیتال و وزارت ارشاد باید بر اساس محورهایی برنامه‌هایش را تنظیم کند:

ـ تقلیل غلبه‌ی دید مهندسی و فنی به جای تاکید بر محتوا در مدیران و سازمان‌ها

ـ توجه به تقویت هسته‌های مختلف محتوایی بر اساس یک راهبرد منضبط با هدف تقویت ساخت درونی قدرت نرم در فضای مجازی

ـ تلاش برای ساماندهی ارتباط میان گروه‌ها و اشخاص فعال در حوزه‌ی تولید و توزیع محتوا

ـ تمرکززدایی و واگذاری کارها به گروه‌های واقعا مردمی و حمایت از ایشان برای تقویت و به استقلال مالی رساندن ایشان

ـ تشکیل سامانه‌ی انسانی مشورت با فعالان فضای مجازی برای تدقیق تصمیم‌گیری‌ها در لایه‌های سیاست‌گذاری، تقنینی، اجرایی و قضایی

و مواردی از این دست…


راهنمای کاربردی و گام به گام فیلتر کردن گوگل

سه‌شنبه 12 نوامبر 2013

فیلترینگ

این روزها رسانه‌ها پر شده است از مباحثی درباره بازگشایی فیس‌بوک و برخی دیگر از شبکه‌های اجتماعی. فارغ از اینکه دلایل فیلترینگ این شبکه‌های چه بوده است و اینکه این رفتار درست بوده است یا خیر، به نظرم باید این بار یه گام به جلو برداشت. و به جای مباحث انفعالی فعال‌تر بود و رو به جلو سخن گفت.

از مدتی قبل بحث فیلتر شدن گوگل مطرح شد و بعد از حذف نشدن فیلم توهین‌آمیز به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) از یوتیوب دسترسی به تمام خدمات گوگل مسدود شد. در حال حاضر هم بسیاری از آدرس‌ها و دسترسی‌ها در گوگل مسدود شده است. این سئوال برای من وجود دارد که با وجود اطلاع از جاسوسی گوگل و امثال آن، چگونه باید با این سایت‌ها برخورد کرد و آنها را مسدود کرد که میدان مبارزه به جای مقابله جمهوری اسلامی با کاربران، به مقابله با سایت‌ها و مراکز ضدانقلاب بپردازیم.

به نظرم آمد چند گام قبل از فیلتر شدن گوگل وجود دارد که عدم انجام این گام‌ها می‌تواند یا کار را بی‌اثر کند یا اثر معکوس بگذارد:

یک: آگاه‌سازی مردم از دشمنی گوگل

تا زمانی که مردم اطلاع نداشته باشند که علت مقابله و مسدودسازی یک سایت چیست، احتمال همراهی آن‌ها با فیلترینگ کم است و البته انتظاری نابجاست. پس به مردم آگاهی بدهیم و بگوییم علت مسدودسازی این سایت چیست. کار فرهنگی درست بکنیم. اگر معتقد باشیم کار ما درست است، پس بیاییم کاربران را هم درباره این امر آگاه کنیم. آنها نامحرم نیستند.

دو: اطلاع‌رسانی عمومی درباره فیلتر شدن

بسیاری از مردم کسب و کار، تحصیل و زندگی روزمره شان با سرویس‌دهندگان گوگل عجین است. اگر یک روز چشم باز کنند و دسترسی خود را به ایمیل یا سرویس جستجو یا شبکه اجتماعی گوگل پلاس از دست رفته ببینند، حتماً برای انجام کارهای ضروری خود مجبور خواهند بود از فیلترشکن استفاده کنند و این یعنی نتیجه معکوس. و البته آنها را به سربازان دشمن (در اینجا گوگل) بدل خوهد کرد که از این رفتار انتقاد خواهند کرد. اما اگر فرصت دهیم شاید سرویس‌های دیگر و بهتری را بتوانند برای فعالیت آتی خود برگزینند و شاید هم گزینه‌های ایرانی را جایگزین کنند.

سه: کمک به جایگزین‌های داخلی

بله. جایگزین در حد گوگل نداریم. اما آیا نمی‌شود با امکانات اندکی کمتر سرویس داخلی راه‌اندازی کرد؟ مردم از سرویس دهنده داخلی فراری نیستند. اگر سرویس خوب بدهیم می‌آیند. مگر مریض هستند که نیایند؟

چهار: سرویس‌های جایگزین خارجی

در صورت عدم امکان تحقق گزینه سوم، می‌توان در کوتاه مدت از بدیل‌های آنها از شرکت‌های رقیب استفاده کرد که حاضر به پذیرش شرایط ما در عرصه اطلاع‌رسانی است. مثلا شاید بتوان بایدو را به عنوان جایگزین جستجوگر گوگل برگزید تا در فرصتی محدود سایت فارسی خود را با آوردن سرورهایش به ایران بنا کند و نیاز به گوگل را در دوران گذار و تا رسیدن به رشد سرویس‌های داخلی تامین کند.

پنج: اصلاح برخی رویکردها و نگاه‌ها

اعتماد خیلی از ما به سرویس‌دهنده‌های داخلی از دست رفته است. شاید مسئولیت ناپذیری آنها و شاید رفتار نادرست آنها و نادیده‌گرفتن حقوق کاربران دلیل آن باشد. امیدی نیست که فردا این سرویس‌دهنده همچنان برقرار باشد. از سوی دیگر تصور می‌شود که نظارت‌های بی‌منطق یا قوانین تبعیض آمیز علیه سرویس دهندگان و کاربران داخلی اعتماد مردم را مخدوش کرده باشد. مثلا اگر یک مطلب نادرست در یک وبلاگ درج شود، اگر سرویس دهنده داخلی باشد کل وبلاگ حذف می‌شود و نه مطلب مجرمانه. اما همین اتفاق اگر در سرویس دهنده خارجی باشد، فقط صفحه از دسترس خارج می‎شود و چیزی از وبلاگ حذف نمی‌شود. تصور مردم از نگاه‌های نهادهای امنیتی هم باید اصلاح شود. یکی از دوستان می‌گفت «از ترس اینکه مبادا فردا محتوای ایمیلم روی سایت‌های خبری منتشر نشود، از سرویس‌دهنده داخلی استفاده نمی‌کنم.» مردم اینطور نگاهی دارند.


بازی جدید: خاطرات هاشمی

پنج‌شنبه 3 اکتبر 2013

بازی‌های سیاسی در شبکه‌های اجتماعی هر روز حکایتی دارد. این روزها هم ژانر خاطرات هاشمی بسیار داغ شده است. آن هم از آن نوع هاشمی‌ها که هر شب خواب امام می‌بیند و هربار که امام را دیده کسی آنجا نیست و همیشه هم زیرآب حرف‌های قبلی خودش را زده است. (اگر می‌خواهید آنها را ببینید این لینک را دنبال کنید.) این یکی هم برای نمونه:


وجه مشترک همه بازی‌های شبکه‌ای که خوب هم می‌گیرند، زبان طنز است. به نظرم زبان مشترک شبکه‌های اجتماعی طنز است به خصوص از نوع تلخ و از نوع سوزن یا جوالدوز!


چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانه‌ای بسازیم؟

دوشنبه 2 سپتامبر 2013

چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانه‌ای بسازیم؟آیا مطلوب است که همه رسانه‌های مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغه‌ی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا هم‌آهنگی با هم‌سانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانه‌ها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همه‌ی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمی‌کنیم.

محمدصالح مفتاح؛ مدیر مسئول شیرازنا

۱- بسیاری از دلسوزان و فعالان رسانه‌ای حزب‌اللهی همواره از اینکه انسجام و هماهنگی میان رسانه‌هایشان نیست، گله دارند و در هربار گردهم‌آیی این موضوع محل بحث است. هر جمع و ترکیب تازه نیز به بازطرح این دغدغه‌ها از سوی فعالان رسانه‌ای منجر می‌شود. تیترها و عناوین یکسان در روزنامه‌های زنجیره‌ای و اتاق فرماندهی مشترک آنها مثال این جلسات است. ما نمی‌توانیم؟

۲- آیا مطلوب است که همه رسانه‌های مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغه‌ی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا هم‌آهنگی با هم‌سانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانه‌ها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همه‌ی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمی‌کنیم.

۳- منفعت‌طلبی‌ها و رقابت‌های بی‌جا اختلاف‌انگیز است. ما باید درک کنیم که هدف والاتری است و مسیر راه اصالت ندارد. هرچند استفاده از هر ابزاری را در راه رسیدن به مقصود مشروع نمی‌دانیم، اما تنوع در انتخاب ابزارهای مشروع امری ممنوع نیست و باید پذیرفت.

۴- متاسفانه فقر و نبود نقشه جامع رسانه‌ای کشور، معلوم نبودن مسائل مهم و اساسی، آدرس‌های غلط در برخورد با مسائل و … نیز از راهزن‌های انسجام رسانه‌ای و حرکت رو به جلو است. برخی از این موارد را رهبر معظم انقلاب در دیداری که به عنوان فعالان جشنواره فیلم عمار خدمت‌شان بودیم ذکر کردند که متاسفانه به دلیل عدم انتشار عمومی آن، نتوانست در اختیار فعالان رسانه‌ای قرار گیرد.

۵- یکسانی در گفتمان متاسفانه باعث نشده است تا ما بتوانیم عملیات‌ها مشترک رسانه‌ای تعریف کنیم. نمونه‌های این عملیات مشترک در رسانه‌های اصلاح‌طلب در بازه‌های مختلف دیده‌ایم. مثلاً هماهنگی در معرفی آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان منجی در سال‌های اخیر. که تقریبا هر روزه به عنوان تیتر یک روزنامه‌های اصلاح‌طلب بوده است و تا حدودی توانسته است وجهه ایشان را برای مخاطبانشان بهبود ببخشد. هنوز فراموش نشده است که ایشان در سال ۸۴ در رقابت با احمدی‌نژاد شکست خورد و در انتخابات مجلس ششم نیز نتوانست در میان بیست نفر اول در لیست منتخبان تهران باشد. و این مدیون تخریب‌های رسانه‌ای جریان اصلاح‌طلب بود. نمونه دیگر این عملیات‌ها را در سال گذشته با محوریت بی‌بی‌سی رخ داد و با فیلم «خط و نشان رهبری» موج رسانه‌ای با هدف تخریب رهبر معظم انقلاب اسلامی طرح رسانه‌ای را کلید زدند. پیش از این با ایده‌ای هماهنگ، طرح بایکوت رسانه‌ای رهبری را پیگیری کرده بودند. این موج را تا همین روزهای اخیر می‌توانید ردگیری کنید که مجله فارین‌افرز در مقاله مفصلی به قلم اکبر گنجی به سئوال «[آیت‌الله] خامنه‌ای کیست؟» پاسخ دادند. اینها نمونه این جبهه‌سازی‌های رسانه‌ای است که در قالب عملیات مشترک رخ می‌دهد.

۶- مراکز متعدد تصمیم گیری و راهبرددهی برای رسانه‌ها از عوامل تشتت در جبهه رسانه‌ای مدافع گفتمان انقلاب اسلامی است. غرور و خودبرتربینی نیز در این جبهه رسانه‌ای آسیب است. متاسفانه ادعاهایی همچون سابقه بیشتر، مخاطب بیشتر، وابستگی بالاتر، اطلاعات بیشتر و … فاصله فعالان رسانه را از یکدیگر بیشتر کرده است. نقد ناپذیری و تکفیرگرایی میان ما بسیار است و گاهی نقدهای ما رنگ دشمنی به خود می‌گیرد و در ظاهر میان نقد درون‌گفتمانی و برون‌گفتمانی تفاوتی دیده نمی‌شود.

۷- بسیج رسانه یکی از محورهایی است که می‌تواند تشکل صنفی فعالان رسانه‌ای حزب الله باشد که هرچند در استان فارس یکی از اقشار فعال بسیج است، در سطح ملی فعالیت چندانی از آن سراغ نداریم. چه خوب است که چهره‌های مهم و اثرگذار نیز در این میان نقش‌آفرین شوند و با حضور فعال خود، سایرین را نیز مدیریت و راهبری کنند.

* امروز به همراه جمعی ار مدیران رسانه‌های جمعی جلسه هم‌اندیشی به میزبانی سردار نقدی برگزار شد. در این میان سئوالی که به عنوان موضوع بحث مطرح شده بود، علت عدم انسجام میان رسانه‌های جریان مدافع انقلاب اسلامی بود. نکاتی در آن جلسه به ذهنم رسید که به دلیل عدم فرصت طرح همه نکات، در قالب این یادداشت درآمد.

منبع: شیرازنا


سپاه سعه‌صدر بیشتری از خود نشان دهد

یکشنبه 28 جولای 2013

مدیر مسئول سایت شیرازنا ضمن انتقاد از شکایت سپاه شیراز از این سایت خبری این اقدام سپاه را موجب محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: ما خود را جزئی از مجموعه ​ ​بسیج​ می​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها ​سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد‏.‏….

محمدصالح مفتاح در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به شکایت سپاه ​بقیه الله شیراز نسبت به درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری در شیراز توسط سایت شیرازنا، گفت: سایت شیرازنا بعد از آنکه متوجه شده بود سپاه بقیه الله شیراز به همراه یکی از حوزه‌های مقاومت بسیج می‌خواهد مراسمی را به مناسبت سالروز تولد مقام معظم رهبری برگزار کند، با توجه به صحبت‌های مقام معظم رهبری و در راستای امر به معروف و نهی از منکر با انتشار این خبر نسبت به این اقدام سپاه انتقاد کرد.

مدیر مسئول سایت شیرازنا افزود: بعد از انتشار این خبر در سایت شیرازنا با همراهی سایر رسانه و بازتاب که این خبر داشت برگزارکنندگان از موضع خود عقب​‌نشینی و از این اقدام خود عذرخواهی کردند. باید از دستور و تذکر سردار فرماندهی سپاه فجر در این موضع تقدیر کرد.

وی با بیان اینکه علی ر​غم​ عذرخواهی و پذیرش اشتباه سپاه شیراز از اقدام خود، از سایت شیرازنا شکایت کرده است، تصریح کرد: فارغ از اشکالات حقوقی که بر این شکایت وارد است، موضع گرفتن مجموعه ای که خود منتسب به رهبری و پاسدار ارزشهای انقلاب است جای تعجب دارد و باید این نهاد انتقادپذیری بیشتر از خود نشان می​‌داد.

مفتاح این اقدام سپاه را محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: این مجموعه باید در نحوه تعاملش یا رسانه​‌ها تجدیدنظر کند.

وی با تاکید براینکه انتشار این خبر توسط سایت شیرازنا عنوان مجرمانه ندارد، بیان داشت: شیرازنا هیچ حرکت تقابلی در مقابل این اقدام سپاه انجام نمی​‌دهد و همچنان ارادت خود را به این مجموعه انقلابی خواهد داشت.

مدیر مسئول سایت شیرازنا، در پایان خاطرنشان کرد: ما خود را جزئی از مجموعه ​بسیج می ​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین‌ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد.

​مفتاح با بیان اینکه روز گذشته با حضور در پلیس فتا شیراز به سئوالات پاسخ داده است، گفت: بنده امیدوارم که سپاه از این شکایت صرف نظر کند، چرا که تقابل با رسانه‌ها برای مجموعه‌ای انقلابی مانند سپاه زیبنده نیست و تقابل با سپاه هم برای رسانه‌ای انقلابی مانند شیرازنا صحیح نیست. و ما نباید به دشمن فرصت دهیم تا از این گونه مسائل سوء استفاده کند.

به گزارش مهر، در پی درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری درشیراز توسط سایت شیرازنا ، اکثر سایت‌های خبری در کشور اقدام به درج و پیگیری این خبر کردند. (​​الف، جهان، فردا، ایران​، مشرق‌نیوز، ​رجانیوز، تابناک، پارسینه، ​جوان‌آنلاین​ و …) این موضوع در صدا و سیما نیز انعکاس داشت و در بخش خبری ۲۰:۳۰ (صرفا جهت اطلاع) از این مراسم انتقاد شد.

در پی انتقادات سایت شیرازنا و انعکاس آن در رسانه‌ها، این مراسم از سوی فرمانده سپاه فجر استان فارس لغو شد و برگزارکنندگان آن از مقام معظم رهبری و مردم عذرخواهی کردند. اما همزمان با عذرخواهی، سپاه از سایت منتشرکننده این خبر شکایت کرده است. این درحالی است که نارضایتی رهبری از برگزاری مراسم هایی به نام تولد ایشان بارها در رسانه‌ها منعکس شده است: ایشان در این باره تذکر داده و فرموده اند: «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد؛ برگزارکنندگان، مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم»

منبع: خبرگزاری مهر


پرهیز از بروکراسی سازمانی در بسیج رسانه

دوشنبه 19 نوامبر 2012

به گزارش خبرگزاری فارس مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی شیرازنا در اولین نشست تشکیلاتی بسیج رسانه فارس گفت: یک تعریف از بسیج مجموعه افراد مومنی است که در راستای آرمان‌های انقلاب، حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری عاشقانه فعالیت می‌کنند و تعریف دیگر برای آن سازمان و رده‌بندی در نظر می‌گیرد.

محمدصالح مفتاح افزود: اگر قبول کنیم که سازمان شدن، عضویت، بررسی میزان فعالیت و رده‌بندی افراد در بسیج ضروری باشد حداقل در بسیج رسانه این ساختار الزام ندارد.

مفتاح ابراز داشت: باید به سمتی برویم که رسانه‌های نوشتاری، پایگاه‌های اطلاع‌رسانی، روزنامه‌های کشوری و محلی و خبرگزاری‌ها همگی در یک راستا، جبهه واحد رسانه‌ای تشکیل دهند.


همه چیز برای پایان فرا آماده است!

شنبه 19 مه 2012

خیلی دوست دارم برای «مجمع فعالان فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی» یا به قولی «فرا» آرزوی موفقیت کنم، اما همه چیز برای یک پایان ناخوش برای این گروه تازه تاسیس فراهم است.

شاید اولین بار، دو ماه پیش بود که از فعالیت‌هایی که بعدش نام مجمع به خود گرفت، مطلع بودم. در حد چند اسم که دارند ذیل یک نهاد حاکمیتی فعالیت می‌کنند. پیشنهادی از یکی از دوستان رسید که برای جذب حمایت سراغ ِ آنها برویم. اما احساس نکردم که آینده روشنی برای این حرکت متصور است.

یک شروع بد!
همه چیز از خیانت در امانت شروع شد!

اطلاعات کاربران در ساماندهی برای جذب مخاطب برای فرا مورد سوء استفاده قرار گرفت. رانت خواری و ویژه خواری شاخ و دم ندارد. سوء استفاده از اطمینان کاربران که اطلاعات خود را در ساماندهی ثبت کرده بودند، باعث از بین رفتن اعتماد مردم به حاکمیت می‌شود. هرچقدر هم که فرا بخواهد خوب باشد، خسارت بی‌اعتمادی مردم به حکومت را نمی‌تواند بپردازد. البته این جز آن است که این کار جرم است و باید آن را مورد تعقیب قضایی قرار داد.

یکی از مدیران فرا با خنده می‌گفت که از او پرسیده بودند «چطور برای فلانی دعوتنامه فرستادید؟ او که آدرسش را به کسی نمی‌داد!» و البته با افتخار اعلام می‌کرد که ما اطلاعات کاربران را داریم.

در این باره به یکی از مسئولین دادستانی زنگ زدم و در این باره پرسیدم آیا وظیفه دادستانی است که در این موضوعات ورود کند؟ و پاسخ داد: حالا مگر با اطلاعات چه کرده‌اند؟ شما حزب اللهی هستید و آنها هم حزب اللهی. چه اشکالی دارد؟

فکر نمی‌کنم عزمی برای صیانت از حریم خصوصی کاربران وجود داشته باشد. برادر هابیل! امیدوار نباش! (این مطلب را بخوانید)

به دروغ رسید: سایت هک نشده است!

نمی‌دانم چرا واهمه داریم که کمترین خطا و اشتباه را در کار خود بپذیریم. سایت فرا هک شد و در آن مطلبی مبنی بر این موضوع نوشته شد. این موضوع به سرعت در سایت ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. بسیاری افراد هم آن را دیدند. من هم دیدم. مدیر عامل فرا به وبلاگ نیوز گفت: «سایت مجمع “فرا” به هیچ وجه هک نشده است.» همزمان به برگزاری همایش، باز هم سایت فرا هک شد. و بعد از آن باز هم هک دیگر برای سایت فرا رخ داد.

پیش از آن نیز جلسات را به عنوان شورای عالی فضای مجازی، مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد و یا مرکز تحقیقات مخابرات برگزار شده بود. (این خبر را بخوانید) تماس‌هایی هم که با فعالان گرفته می‌شده است، همه به عنوان بخش دولتی بوده است. حتی برخی از کسانی که در ویژه نامه‌ی فرا با آنها مصاحبه شده بود، گفتند که این مصاحبه ها را با مرکز تحقیقات مخابرات یا مرکز توسعه فناوری اطلاات و رسانه های دیجیتال گرفته بودند! (نوشته مدیر بلاگفا را بخوانید)

البته این کمترین حد دروغ بود، حرف‌هایی از این دست که این یک مجمع خصوصی است هم فاصله‌شان تا واقعیت تقریباً شبیه آن است که بگوئیم فرا به هیچ وجه هک نشده است.

اگر لازم شد، مجوز قانونی هم می‌گیریم!

به همین راحتی هرکجا دستمان برسد، قانون را نادیده می‌گیریم. مثلاً تا همین چند روز پیش آئین نامه تصویب کردند که نفس کشیدن دیجیتال هم مجوز می‌خواهد، اما به خودشان که رسید، دیگر قانون لازم نیست؛ اگر لازم شد، مجوز قانونی می‌گیرند. این اظهار نظر جالب نیست؟ (این هم مشابه ِ همان است)

دولتی شدن آرمان‌ها

فرا خود را بی‌نیاز می‌بیند از کاربران. بی‌نیاز از فعالان. مجمعی شده است از بخش حاکمیتی اینترنت. خود را خصوصی معرفی می‌کند اما در اولین همایش نام نهادهای عمومی و حکومتی به عنوان حامیان در پوسترها و بنرها درج می‌شود. بودجه زیادی هزینه می‌شود و همه می‌دانیم داستان NGO در ایران چقدر اسف بار است.

البته این فقط درد ما نیست و همه کشورهایی که به نفت وابسته اند، شبیه این وضعیت را دارند و این اصلاً خوب نیست. دقیقاً شبیه همه راهپیمایی های ماست که دولت برگزار کننده است و مردم فقط در حد شرکت کننده اثر دارند. اما در زمان انقلاب و اوایل دوران جمهوری اسلامی مردمی بودن آرمان‌ها بسیار به چشم می‌آمد. امروز کسانی که خود را متعهد بدانند که برای فلسطین در بخش مردمی کاری کنند، کم شده است. نه این که با این آرمان مخالف باشند، بلکه به این دلیل که دولت را متولی این موضوع می‌دانند و با این استدلال از خود سلب مسئولیت می‌کنند.

مقایسه کنید راهپیمایی کاملاً مردمی نه دی را با راهپیمایی‌هایی که دولت برای برگزاری آن هزینه‌های بسیار می‌پردازد. مردم همان مردم هستند، اما احساس وظیفه و تکلیف در آن دو متفاوت است.

جای خالی فعالیت‌های داوطلبانه انقلابی

بعد از ۸۸ بخش اینترنت و آرمانخواهی در فضای مجازی نیز به همان دردی دچار شد که سایر بسترهای آرمانخواهانه به آن مبتلا شدند. ورود بخش دولتی باعث شد تا کاربران احساس کنند که آرمانخواهی وظیفه‌ی حکومت است و هموست که باید برای این فعالیت‌ها هزینه بپردازد. چنین شد که بسیاری از معتقدین به انقلاب و آرمان‌ها نیز راه خود را در پیش گرفتند و دولت سعی کرد با هزینه کردن و دولتی کردن جای خالی فعالیت داوطلبانه را پر کند که نتوانست و نمی‌تواند! (البته نقدهایم به مدیریت ِ مدیرعامل ِ فرا قبلاً در برنامه تلویزیونی راز به طور زنده گفته‌ام: متن | فیلم)

انبانی پر از تجربیات شکست خورده

مجمع وبلاگ نویسان حزب الله شکست خورد؛ مجمع وبلاگ نویسان مسلمان شکست خورد؛ دینی بلاگ شکست خورد؛ شورای هماهنگی فعالان سایبری انقلاب اسلامی شکست خورد؛ حزب الله سایبر شکست خورد.

به نظرم مجمع فعالان فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی هم شکست خواهد خورد. و این هم بر تجربیات امت حزب الله افزوده خواهد شد. کاش لااقل گوش شنوایی بود تا کمی از آسیب شناسی تشکل‌های قبلی بشنود. درست است که جای تشکل فراگیر ِ فعالان خالی است، اما ایجاد تشکل دولت‌ساخته هرگز نمی‌تواند جایگزین آن باشد. {این روزها فکر می‌کنم آیا وجود یک تشکل فراگیر برای فعالان اینترنتی ممکن است؟ اگر ممکن هم باشد آیا مطلوب است؟}

لااقل این را می‌توانم بگویم که حتی اگر شکست (ظاهری) نخورد، مجبور است به زور ِ پول و تبلیغ و کمک مسئولین قوام بیابد. اما اگر قرار است واقعاً شانی در حد عنوان خود داشته باشد، از همین الآن می‌توان پایان  ِ فرا را اعلام کرد.

جای خالی فعالان فضای مجازی!

هیچ جای رسمی برای اثرگذاری فعالان بر سیاست‌های حاکمیتی بر اینترنت وجود ندارد. نه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه به طور سیستماتیک با کاربران، مدیران سایت‌ها و وبلاگ‌نویسان تعامل دارد و نه سایر کسانی که برای اینترنت تعیین تکلیف می‌کنند.

برداشت ِ شخصی ِ من این است که زین پس شورای عالی فضای مجازی یا مرکز ملی فضای مجازی، اگر بخواهد با فعالان تعامل داشته باشد، از مسیر این مجمع تعامل خواهد کرد. چرا که معتمد است و سعی دارد جای خالی دیگران را پر کند. در حالی که آنها معمولاً جز سابقه مدیریت دولتی، هیچ گاه به عنوان فعالان این عرصه شناخته نمی‌شده‌اند و اکنون هم چندان شانی در این باره ندارند.


تفسیر به رای و تقطیع سخنان رهبری

پنج‌شنبه 19 آوریل 2012

من اشتباه کردم. خُب؟

اصلاً هم ناراحتی و اشکالی ندارد که بگویم کارم خطا بوده است و عذر می‌خواهم. من در پست قبلی، خودم را مخاطب سخنان رهبری گرفتم و گفتم که منظور رهبری از برخوردهای نادرست، همانی است که نسبت به ما اعمال شده است. اصولاً در جایگاه‌هایی که رهبری حُسن می‌گوید یا دفاع می‌کند کسی مخاطب نیست یا نباید خود را مخاطب فرض کند. یا تفسیر به نفع خود نکند.

این روزها، هرجا می‌رویم و بحث می‌شود همه‌اش بخش اول سخنان رهبری را درباره‌ی اینکه رسانه‌های مجازی بدعمل کرده‌اند را بر سر ما زده‌اند و بی‌آنکه به جملات ِ عقیب ِ آن هم توجه کنند، تحلیل کرده و سخن گفته اند که رسانه‌های مجازی باید کوبیده شوند و محکوم شوند و اصلاح شوند. اما آیا یک نفر از این آقایان دفاع رهبری از جوانان مومن و انقلابی و نیز انتقاد از برخوردهای سلبی با آنها را هم شنیده‌اند؟

* * *

پـ.نـ: حذف شد.

پـ.نـ دو: خب اشتباه کردیم دیگه! مگه چیه؟ آدمیزادیم خب!


مملکته داریم؟

دوشنبه 9 آوریل 2012

در کشوری زندگی می‌کنیم که در آن چهره‌های متفاوت (از شخص مقام معظم رهبری گرفته تا مقامات و چهره‌های امنیتی، نظامی، قضایی، سایبری و فرهنگی و …) از فیلتر شدن سایت‌ـی اعلام ناراحتی و نارضایتی می‎کنند، اما آن سایت فیلتر می‌شود و آزاد نمی‌شود.

مثلاً در جلسه امروز، دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و مشاور دادستان کل کشور گفت که من هم مخالف بودم و …

یا چند روز پیش حجت‌الاسلام نجمی به نقل از وزیر اطلاعات نوشت: «مصلحی گفت من مخالف جدی فیلتر کردن تریبون بودم و تا جائی که توانستم مقابلش ایستادم. حتی به رهبری هم موضوع را منتقل کردم.»

مقام معظم رهبری هم در دیدار خود با مردم در حرم رضوی فرمودند:

  این رسانه‌هاى الکترونیکى و اینترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بى‌محابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور براى این هم یک جورى تدبیر بشود. ولى عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانه‌اى نشود براى اینکه یک عده‌اى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه‌ى جوانهاى غیور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است.

من واقعاً در تحلیل برخی رفتارهای غیرمنطقی و غیرقانونی ِ برخی مسئولین مانده‌ام که چطور برخی رفتارهای نادرست انجام می‌دهند و همچنان بر مشروعیت خودشان در شئون مختلف نظام اعتقاد دارند!


مستضعفین نمی‌میرند؛ شهید می‌شوند، آن هم ایستاده!

چهارشنبه 7 مارس 2012

یک هفته از فیلتر شدن سایت تریبون مستضعفین می‌گذرد. پنچ شنبه گذشته از خانه شهید رضایی‌نژاد بیرون آمده بودم که زنگ‌ها و پیامک‌ها شروع شد که سایت شما در شب ِ انتخابات فیلتر شده است. شوک زده نشدم. تقریباً هنگام انتشار مطلب انتقادی، نسبت به برخوردهایی که با منتقدین علی لاریجانی شده بود، مطمئن بودم که سقف آزادی‌ها چنان کوتاه شده است که بلندای انتقاد را تاب نمی‌آورد.

فیلتر شدن سایت را از اینترنت دیدیم، اما کسی دلیلی برای این موضوع ارائه نکرد. از طریق دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه پیگیری کردم و دانستم دستور از سمت دادستانی صادر شده است و کارگروه در این امر جایگاهی نداشته است. مشابه موارد پیشین درباره سایت ۵۹۸ و بی‌باک‌نیوز و صراط نیوز. یک هفته گذشت و پاسخی نیامد. احضاری در کار نیست. اما سایت فیلتر است و دسترسی به آن بدون استفاده از فیلترشکن ممکن نیست. دارد به رویه تبدیل می شود که بی آنکه دادسرا احضار کند، باید خودت بروی و بپرسی چرا سایت ما را مسدود کرده اید! کسی احساس نمی کند برای این موضوع باید اعلام صورت بپذیرد. ثبت بودن مشخصات افراد در سامانه ساماندهی هم تائیری در این روند ندارد. بی آنکه اعلام، اخطار یا احضاری باشد، سایت مسدود می شود. هیچ قرار و دستور و حکم مکتوبی نیست و شما نمی‌توانید به آن انتقاد کنید. در مرحله آخر هم بعد از چند بار رفتن و آمدن نتیجه‌اش می شود که باید تعهد بدهی که دیگر در انتقاد از «سران بعضی قوا» چیزی ننویسی. سرنوشت محتوم این شده است!

کسی جرات ندارد در این موضوع بنویسد. به همه سایت ها تذکر داده شده است که اگر این مسیر را دنبال کنند، فیلتر می‌شوند. حتی ترس از این وجود دارد که انتشار خبر فیلتر شدن سایت تریبون مستضعفین منجر به بسته شدن سایت های خودشان هم بشود. این روزها عدالت‌طلبی و آزادی‌خواهی در برابر برخی از مسئولین بسیار هزینه‌دار شده است. هرچند خبر امروز در تشکیل شورای عالی فضای مجازی می‌تواند طلیعه خوبی برای اصلاح روندها باشد، اما هنوز معلوم نیست این شورا از چه زمانی فعالیت خود را آغاز می‌کند.

اما تریبون مستضعفین تصمیم ندارد به رویه‌های غیرقانونی ِ موجود تن در دهد و در تثبیت این روندهای خلاف قانون با آنها همکاری کند. ما تا زمانی که احضاریه رسمی نیاید به دادسرا نخواهیم رفت و در قبال کار ِ قانونی و صحیح خود عذرخواهی نمی‌کنیم. مستضعفین در قبال زیاده خواهان، سر ِ تعظیم فرود نمی آورد. مستضعفین سواری نمی‌دهند. مستضعفین نمی‌میرند، شهید می‌شوند. مستضعفین ایستاده شهید می‌شوند. ما ایستاده‌ایم.

* * * *

دیگران هم درباره این موضوع نوشته‌اند:

هابیل: گذار ِ مفهومی از عدالت‌خواهی به آزادی‌خواهی

جنبش وبلاگی مطالبه‌ی حقوق فعالان سایبری (لیست حامیان که تا کنون به ۵۰ نفر رسیده است)

زنده یاد: تریبون مستکبرین

وبلاگ: حمایت از مستضعفین

کیمیای قلم: دو روایت در باب آزادی بیان

آغازی بر یک پایان: مسئولان بی مسئولیت و پرافاده

آذرباد: تریبون مستضعفین فیلتر شد ….

پی‌نوشت: فهم انقلابی!

دو نوع اسلام، دو نوع مسلمانی: نامه سرگشاده به علی لاریجانی

خانه تاب: دایه‌های مهربان‌تر از مادر

رونوشت: کارنامۀ کاری!

* * * * *

فعلاً تریبون مستضعفین را با این آدرس ببینید