بایگانی دسته‌ای ‌

سپاه سعه‌صدر بیشتری از خود نشان دهد

یکشنبه 28 جولای 2013

مدیر مسئول سایت شیرازنا ضمن انتقاد از شکایت سپاه شیراز از این سایت خبری این اقدام سپاه را موجب محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: ما خود را جزئی از مجموعه ​ ​بسیج​ می​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها ​سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد‏.‏….

محمدصالح مفتاح در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به شکایت سپاه ​بقیه الله شیراز نسبت به درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری در شیراز توسط سایت شیرازنا، گفت: سایت شیرازنا بعد از آنکه متوجه شده بود سپاه بقیه الله شیراز به همراه یکی از حوزه‌های مقاومت بسیج می‌خواهد مراسمی را به مناسبت سالروز تولد مقام معظم رهبری برگزار کند، با توجه به صحبت‌های مقام معظم رهبری و در راستای امر به معروف و نهی از منکر با انتشار این خبر نسبت به این اقدام سپاه انتقاد کرد.

مدیر مسئول سایت شیرازنا افزود: بعد از انتشار این خبر در سایت شیرازنا با همراهی سایر رسانه و بازتاب که این خبر داشت برگزارکنندگان از موضع خود عقب​‌نشینی و از این اقدام خود عذرخواهی کردند. باید از دستور و تذکر سردار فرماندهی سپاه فجر در این موضع تقدیر کرد.

وی با بیان اینکه علی ر​غم​ عذرخواهی و پذیرش اشتباه سپاه شیراز از اقدام خود، از سایت شیرازنا شکایت کرده است، تصریح کرد: فارغ از اشکالات حقوقی که بر این شکایت وارد است، موضع گرفتن مجموعه ای که خود منتسب به رهبری و پاسدار ارزشهای انقلاب است جای تعجب دارد و باید این نهاد انتقادپذیری بیشتر از خود نشان می​‌داد.

مفتاح این اقدام سپاه را محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: این مجموعه باید در نحوه تعاملش یا رسانه​‌ها تجدیدنظر کند.

وی با تاکید براینکه انتشار این خبر توسط سایت شیرازنا عنوان مجرمانه ندارد، بیان داشت: شیرازنا هیچ حرکت تقابلی در مقابل این اقدام سپاه انجام نمی​‌دهد و همچنان ارادت خود را به این مجموعه انقلابی خواهد داشت.

مدیر مسئول سایت شیرازنا، در پایان خاطرنشان کرد: ما خود را جزئی از مجموعه ​بسیج می ​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین‌ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد.

​مفتاح با بیان اینکه روز گذشته با حضور در پلیس فتا شیراز به سئوالات پاسخ داده است، گفت: بنده امیدوارم که سپاه از این شکایت صرف نظر کند، چرا که تقابل با رسانه‌ها برای مجموعه‌ای انقلابی مانند سپاه زیبنده نیست و تقابل با سپاه هم برای رسانه‌ای انقلابی مانند شیرازنا صحیح نیست. و ما نباید به دشمن فرصت دهیم تا از این گونه مسائل سوء استفاده کند.

به گزارش مهر، در پی درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری درشیراز توسط سایت شیرازنا ، اکثر سایت‌های خبری در کشور اقدام به درج و پیگیری این خبر کردند. (​​الف، جهان، فردا، ایران​، مشرق‌نیوز، ​رجانیوز، تابناک، پارسینه، ​جوان‌آنلاین​ و …) این موضوع در صدا و سیما نیز انعکاس داشت و در بخش خبری ۲۰:۳۰ (صرفا جهت اطلاع) از این مراسم انتقاد شد.

در پی انتقادات سایت شیرازنا و انعکاس آن در رسانه‌ها، این مراسم از سوی فرمانده سپاه فجر استان فارس لغو شد و برگزارکنندگان آن از مقام معظم رهبری و مردم عذرخواهی کردند. اما همزمان با عذرخواهی، سپاه از سایت منتشرکننده این خبر شکایت کرده است. این درحالی است که نارضایتی رهبری از برگزاری مراسم هایی به نام تولد ایشان بارها در رسانه‌ها منعکس شده است: ایشان در این باره تذکر داده و فرموده اند: «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد؛ برگزارکنندگان، مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم»

منبع: خبرگزاری مهر


مردم برای فعالیت در NGOها احساس نیاز نمی‌کنند

دوشنبه 15 جولای 2013

محمدصالح مفتاحمحمد صالح مفتاح در رابطه با مشکلات فعالیت NGOها در کشور گفت: وقتی دولت در اکثر مسائل دست اندر کار اصلی است دیگر کسی تمایلی به فعالیتی خارج از این محدوده ندارد. البته دولت هم تمایلی برای درگیر کردن مردم در بسیاری امور ندارد.

محمد صالح مفتاح مدیر سایت تریبون مستضعفین در گفتگو با جبهه جهانی مستضعفین درباره مشکلات فعالیت NGOها در ایران گفت : “درکشور ما آنقدر نقش دولت برجسته است که نمی توان به راحتی نام NGO یا همان «سازمان مردم نهاد» را بر یک تشکل گذاشت. چون معمولا مردم کشور ما دولت را متکی بر نفت دیده اند هیچ گاه احساس نکرده اند که باید فعالیتی خارج از این چارچوب داشته باشند. البته دولت هم تمایلی برای درگیر کردن مردم در بسیاری امور ندارد. مثلا هیچ گاه دیده نشده که دولت برای تصویب یک لایحه یا طرح به پشتیبانی مردم نیازی داشته باشد در صورتی که در کشورهای دیگر این نیاز به وضوح دیده می شود.”

لزوم ارتباط و خدمات متقابل دولت و سازمان‌های مردم نهاد
مفتاح در خصوص ارتباط متقابل میان دولت مردان و فعالان سازمان‌های مردم نهاد در کشورهای دیگر افزود: “در کشورهایی که معنی NGO به درستی جا افتاده است چون مردم با پرداخت مالیات تا حدود زیادی هزینه‌های دولت را تأمین می‌کنند لذا خود را محق می دانند تا در اموری که دولت پیش رو دارد دخالت داشته باشند. دولت هم به پشتیبانی مردم در پیشبرد برنامه های خود نیاز دارد لذا این همکاری متقابل زمینه را برای فعالیت بیشتر NGO ها فراهم می کند.”

واسپاری آرمان‌ها توسط مردم به دولت بعد از پیروزی انقلاب
مدیر سایت تریبون مستضعفین همچنین در خصوص وضعیت NGO ها در سال های بعد از پیروزی انقلاب گفت: “در کشور ما چون حکومت دینی است بعد از انقلاب خیلی از آرمان های مردم توسط دولت محقق شده است. همین باعث شده تا مردم لازم ندادند که باید کاری انجام بدهند. مثلا در حوزه فلسطین وقتی مردم می دانند دولت حتما اقداماتی انجام می دهد دیگر خیالشان راحت است که مسوولیتی متوجه انها نیست.”

اگر سازمان تبلیغات اعلام راهپیمایی نکند، مردم اقدام نمی‌کنند
وی در ادامه خاطر نشان کرد: “البته منظور از دولت فقط قوه مجریه نیست. مثلا اگر سازمان تبلیغات اعلام راهپیمایی نکند مردم خودشان به خاطر اتفاقات مختلف راهپیمایی نمی کنند. بخشی از این اتفاق هم به این دلیل است که عادت مردم شده و تا به آنها نگوییم اقدامی انجام نمی دهند.”

بروکراسی در سیستم ثبت NGOها و عدم حمایت مالی آنها توسط مردم
محمد صالح مفتاح در ادامه به بخش دیگری از مشکلات سازمان های مردم نهاد در کشور اشاره کرد و افزود: “اولین مشکل بعد از بروکراسی های ثبت NGO، مسائل مالی است. چون مردم دولت را برای تحقق اهداف آرمانی موظف می دانند برای همین خیلی کم پیش می آید حاضر باشند از جیب خوشان هزینه کنند ولی در کشورهای دیگر اینطور نیست.

نگاه دولتی به دیپلماسی عمومی و نگاه امنیتی به حوزه فرهنگ
وی در ادامه گفت: “دومین مشکل انحصاری بودن فضای کاری در حوزه بین المللی است. دولت خیلی اجازه فعالیت در این حوزه را نمی دهد. موضوعاتی هم که به مسائل امنیتی مربوط می شود، فضا خیلی برای فعالیت آزاد نیست. شاید بتوان مشکل را عدم شناخت قدرت افکار عمومی دانست. اگر دولتمردان بدانند که دیپلماسی عمومی باید توسط NGO ها رغم بخورد نه توسط نهادهای دولتی مسلما دیگر به خیلی از حوزه‌های فعالیت فرهنگی به چشم حوزه‌های امنیتی نگاه نمی شود.”

عدم فعالیت میدانی NGOها در حوزه بین‌المللی
مدیر سایت تریبون مستضعفین در پایان خاطر نشان کرد: “یکی دیگر از این کم کاری‌ها این است که در حوزه بین‌المللی فعالیت میدانی انجام نمی‌شود. اعضای NGO نمی‌توانند برای ارتباط بیشتر با فعالان دیگر کشورها در همه جلسات و سمینارها و فعالیت‌های آنها حضور فیزیکی داشته باشند. اگر هم کسی از این فعالین به ایران دعوت می شود ارتباط بیشتر یک طرفه است و این امکان که بتوانند اعضای فعال داخلی هم به آن کشور سفر کنند خیلی محقق نمی شود.”

منبع: جنبش جهانی مستضعفین


وزیر اطلاعات در بیداری اسلامی نقش‌آفرین باشد

پنج‌شنبه 27 ژوئن 2013

یک فعال سیاسی گفت: وزیر اطلاعات باید در موضوع بیداری اسلامی نقش آفرین باشد و از سوی دیگر نگاه امنیتی در وزارت اطلاعات نباید محدود به عرصه فرهنگی شود.

محمد صالح مفتاح، سردبیر سایت تریبون در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی«خبرگزاری دانشجو»، با بیان پرهیز وزیر خوب از افراط و تفریط گفت: در دولت آینده دو مشکل اساسی وجود دارد اول اقتصاد و دوم سیاست خارجه و رئیس جمهور آینده باید کسانی را برسرکار بیاورد که بیشترین دغدغه در زمینه مطالبات مردم در عرصه اقتصادی را داشته باشد همچنین ثبات، بهبود فضای کسب و کار شایسته از موضوعاتی است که باید به شکل جدی مورد توجه باشد.

وی در ادامه افزود: رئیس جمهور باید کسانی را وارد عرصه کند تا از عهده انجام کارهای بزرگ برآیند زیرا کشور باید رو به رشد و پیشرفت باشد و بازگشت به عقب کاری را از پیش نخواهد برد.

سردبیر سایت تریبون با بیان اینکه وزیر باید راهبرد کلان تر از مسائل روز کشور را داشته باشد ابراز داشت: ما درباره ایران با یک کشور با یک تاریخ و مکان خاص مواجه نیستیم بلکه خود را امتداد فضای تاریخی و میراث دار خط انبیا می دانیم و در این رابطه افقی بالاتر از این را برای کشور در نظر داریم پس وزیر باید در مسیر فضای راهبردی کلان حرکت کند و کشور را به سمت افق بلند پیش ببرد.

وی با بیان اینکه ما به دنبال حکومت کپی‌کاری از کشورهایی مانند مالزی، ترکیه و غیره نبوده‌ایم و مبانی خاص خود را داریم گفت: بزرگان ما مانند شهید بهشتی، شهید مطهری حرف های جدیدی را زده اند و در این رابطه ما می خواهیم ارائه الگوی حکومت در جهان باشیم پس باید ابعاد حکومت ما جهانی باشد چه در سطح داخلی و چه در سطح بین‌الملل.

مفتاح ادامه داد: در حوزه علوم انسانی باید کرسی های آزاداندیشی شکل گیرد اینکه به الگوهای غربی تکیه کنیم ما را به هدف نهایی نمی رساند.

سردبیر سایت تریبون با بیان اینکه وزرای آینده باید در سطح کسانی باشند که آرمان تمدن اسلامی را دنبال می کنند و فارغ از دعواهای حزبی و افراط و تفریط عمل نمایند خاطر نشان کرد:‌ نه اینکه وقتی سخن از اعتدال به میان می آید افراد تکنوکرات و بدون آرمان برای اداره کشور وارد عرصه شوند.

وی درباره انتخاب وزیر در وزارتخانه اطلاعات گفت: باید گفت که مسئله ما در حوزه امنیت محدود به مرزها نیست و نیازمند این هستیم که علاوه بر ماموریت های داخل کشور تصمیم سازی های خوبی در حوزه داخلی و امنیت بین المللی کشور نیز داشته باشد همچنین وزیر اطلاعات باید در موضوع بیداری اسلامی نقش آفرین باشد و از سوی دیگر نگاه امنیتی در وزارت اطلاعات نباید محدود به عرصه فرهنگی شود و نباید وزارت اطلاعات در دولت آینده با سایر وزارتخانه ها در تعارض باشد؛ باید بدانیم که اقتدار و امنیت و موضوع آزادی از مسائل بسیار حائز اهمیت است.

مفتاح درباره وزارت کشور ابراز داشت: انتخاب وزیر در وزارتخانه کشور یکی دیگر از حوزه های بسیار مهم است زیرا این وزارتخانه به دلیل سیاسی بودن بیشترین تغییرات را در زمینه استاندار و شهردار دارد.

منبع: خبرگزاری دانشجو


ما بردیم!

جمعه 14 ژوئن 2013

محمدصادق شهبازی - سعید جلیلی - محمد صالح مفتاح

دقایقی قبل دکتر آخرین حرف‌ها را زد. حرف‌ها و گزارش‌های ما رو شنید. و پیروزی‌مان را تبریک گفت که توانسته‌ایم انتخابات را اخلاقی و به دور از تخلف و بی‌اخلاقی پیش ببریم.

چه ببریم و چه ببازیم، پیروزیم. دلم قرص است. ایشالا خدا دل‌ها را به سوی آنچه خیر است رهنمون کند!

آمین یا رب العالمین


تفاوت نامه‌ی مهندس با نامه‌ی آیت‌الله

پنج‌شنبه 8 نوامبر 2012

گاهی طلسمی به سراغ وبلاگ می‌آید، و انسان نمی‌تواند به راحتی مطلبی را منتشر کند. خیلی بد دردی است. این وبلاگ هم به آن درد دچار است. دوست داشتم این مطلب را در زمان جدی‌تر بودن موضوع منتشر کنم. اما به آن دلیل که نامه‌نگاری‌ها و دعوا را درست نمی‌دانستم و کمک به آن فضای مشوش صحیح نیست، منتشر نشد. اما شاید بد نباشد آن نکات امروز منتشر شود. اما حیف که نشد متن را کامل کرد.

* * * * *

محمود احمدی نژاد و صادق آملی لاریجانی

یک. رئیس‌جمهور بعد از رهبری عالی‌ترین مقام رسمی کشور است. مطابق نص قانون اساسی، مسئول اجرای قانون اساسی است. رئیس قوه مجریه است. (اصل ۱۱۳) در بسیاری از شوراها و مجامع ملی و بین‌المللی عضویت یا ریاست دارد؛ از شورای بازنگری قانون اساسی گرفته تا ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست شورای عالی فضای مجازی، ریاست شورای عالی امنیت ملی  (اصل ۱۷۶) و … وی در قبال عملکرد خود و عملکرد هیئت وزیران (اصل ۱۳۴) در برابر ملت، رهبر و مجلس شورای اسلامی مسئول است. (اصل ۱۲۲) بودجه، امور اداری و استخدامی (اصل ۱۲۶) و نیز ریاست هیئت وزیران و نظارت بر عملکرد آنها (اصل ۱۳۴) را در اختیار دارد.

دو. در بازنگری سال ۶۸ در قانون اساسی، با حذف مقام نخست‌وزیری چند اتفاق پدید آمد: اول آن‌که قدرت اجرایی کشور در ریاست‌جمهوری تمرکز یافت. و صلاحیت‌های نخست‌وزیر به رئیس جمهور اعطا شد. ثانیاً حوزه صلاحیت‌های فراقوه‌ای رئیس‌جمهور حذف شد. چرا که پیش از این وظیفه تنظیم روابط سه قوه با رئیس جمهور بود. ثالثاً امکان استیضاح رئیس جمهور توسط مجلس شورای اسلامی پدید آمد. به هرحال دو تمرکز ایجاد شد:

۱- تمرکز قدرت قوه مجریه در رئیس‌جمهور

۲- تمرکز صلاحیت‌های رئیس‌جمهور در قوه مجریه.

 سه. تعبیر «دومین مقام رسمی کشور» به چه معناست؟ اگر این تعبیر را به آن معنا بگیریم که بقیه مردم به جز رهبری موظف به تبعیت از او هستند، علی‌القاعده این امر با سایر اصول قانون اساسی در تعارض است. اصل ۵۷ از آن اصول است که سه قوه را مستقل و زیر نظر رهبری معرفی می‌کند. ضمن این‌که در چنین ساختاری این سئوال پیش می‌آید که چرا مقام سوم و چهارم تعیین نشده است؟ البته تحلیل اصل ۱۱۳ بدون توجه به سایر اصول هم فاقد ارزش حقوقی است.

به نظر می‌رسد بیش از آنکه دومین بودن در قیاس با سایر افراد باشد که رئیس جمهور از آنها بالاتر است، این را باید نشان دهد که رهبری از رئیس جمهور بالاتر است. البته تعبیر دومین مقام را می‌توان به این قیاس نیز گرفت که حوزه اختیارات او در نسبت با سایر افراد، بیشتر است و بعد از رهبری بیشترین حوزه صلاحیت و اختیار را دارد.

چهار. به تحلیل دیگر، رئیس‌جمهور حق دخالت در امور مرتبط با رهبری را ندارد. به خصوص اصل ۱۱۳ به هر تفسیری هم در نظر باشد، قوه قضائیه از حوزه صلاحیت رئیس‌جمهور خارج و نظارت بر او و عملکردش از حوزه صلاحیت رهبری است. از سوی دیگر قضاوت و اجرای احکام قضایی در فقه اسلامی و قانون اساسی تنها از سوی فقیه جایز است و اعمال نظر کسی در آن پذیرفته نیست، به‌خصوص اگر مداخله‌گر در این‌باره سوادی نداشته باشد و دکترای مهندسی عمران باشد!

پنج. قانون اساسی در اصل ۱۱۳ اجمال یا اشکال دارد. در دو اصل ۵۶ و ۱۵۶ قوای دیگر را مستقل معرفی می‌کند و در عین حال رابطه‌ی رئیس جمهور با آنها را به اجمال بیان می‌کند. هرچند تفسیر قانونی از قانون اساسی که برعهده شورای نگهبان است، حق نظارت و تذکر در مورد نحوه‌ی اجرای قانون اساسی از سوی رئیس جمهور برای دیگران را نمی‌پذیرد، اما دو رئیس جمهور اخیر (خاتمی و احمدی‌نژاد) با ادبیاتی مشابه این حق را برای خود می‌شناسند! جالب آن است که تعابیر هم مشابه است. اصلاح‌طلبان می‌گفتند رئیس‌جمهور تدارکات‌چی نیست و احمدی‌نژادی‌ها هم همین را تکرار می‌کنند. (به طور کلی الگوبرداری جریان حامی احمدی‌نژاد از اصلاح‌طلبان و حتی ضدانقلاب، جالب توجه است؛ مثلاً استفاده از تعبیر اقتدارگرایان یا محافظه‌کاران یا …)

شش. در تحلیل اصل ۱۱۳ ارجاع دادن به وقایع تاریخی قبل از ۶۸ و نیز تفاسیر شورای نگهبان در آن دوران علی‌القاعده خلاف منطق حقوقی است. و نیز اینکه مایه‌گذاشتن از آیت‌الله خامنه‌ای و شهید مطهری در این دعوی و ارجاع به دعاوی آنها و ارجاع به سخنان امام خمینی بلاوجه است. و ارزشی جز شانتاژ و ارزش ژورنالیستی (در وجه منفی) ندارد.

هفت. قوه قضائیه حق ندارد که راه نظارت بر عملکرد خود، به خصوص در مواردی که شأن قضایی ندارد و اجرایی است، ببندد. چه آنکه این فرد رئیس‌جمهور باشد و چه سایر افراد. اما حق دارد مصلحت‌های حقیقی سازمانی خود و مصالح نظام را در این امر مراعات کند. در هرحال حق ندارد مصلحت‌سنجی‌های خارج از حوزه صلاحیت را در کار لحاظ کند و حق ندارد در امور قوای دیگر دخالت بی‌جا کند.

هشت. شکستن احترام دیگر قوا و قانون اساسی که در جریان حضور رئیس جمهور در مجلس برای پاسخ به سئوال نمایندگان از وی رخ داد، نتیجه‌ای جز این نخواهد داشت که دیگران هم زین پس نخواهند که حرمتی برای طرف مقابل قائل شوند و احترام رئیس جمهور را نگه دارند؛ تعارف بی‌تعارف!

نه. متن نظر رسمی شورای نگهبان درباره صلاحیت‌ها و اختیارات رئیس‌جمهور بدین شرح است:

«جناب آقای دکتر کدخدایی
عضو محترم حقوقدان شورای نگهبان

عطف به نامه شماره ۴۶۹۰۹/ ۳۱/ ۹۱ مورخ ۱۳۹۱/۳/۱۷ مبنی بر اظهار نظر تفسیری در خصوص اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی، موضوع در جلسه مورخ ۱۳۹۱/۳/۳۱ شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر شورا به شرح زیر اعلام می‌گردد:

۱ـ مستفاد از اصول متعدد قانون اساسی آن است که مقصود از مسئولیت اجرا در اصل ۱۱۳ قانون اساسی، امری غیر از نظارت بر اجرای قانون اساسی است.

۲ـ مسئولیت رییس‌جمهور در اصل ۱۱۳ شامل مواردی نمی‌شود که قانون اساسی تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال اختیارات و وظایفی را به عهده مجلس خبرگان رهبری، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، قوه قضاییه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آن‌ها اختیار یا وظیفه‌ای محول نموده است.

۳ـ در مواردی که به موجب قانون اساسی، رییس‌جمهور حق نظارت و مسئولیت اجرا ندارد، حق ایجاد هیچ‌گونه تشکیلاتی را هم ندارد.

دبیر شورای نگهبان ـ احمد جنتی»

 * * * * *

نکته‌ی انحرافی:

۱- یادش بخیر. زمستان ۸۳ بود. در یک شب در تهران ۴۰ نفر از سرما مردند و شهردار محترم (آقای احمدی‌نژاد) حتی حاضر به ارائه پاسخ به معترضین نشد که چرا از انجام مسئولیتش در قبال کارتن‌خواب‌ها و ایجاد گرمخانه ابا می‌ورزد. یادم هست که آن شب آقای مشایی (معاون اجتماعی ِ شهردار تهران) به جمع معترضین آمد و گفت که اینها معتاد بوده‌اند و به ما مربوط نیست!

۲- نمی‌دانم این‌طور باشد یا نه؛ اما بعید نیست نامه احمدی‌نژاد را آقای مرتضوی نوشته باشد یا ویرایش نهایی کرده باشد. هرچه هم که نباشد او در این زمینه‌ها خبره‌تر از احمدی‌نژاد است و مسئولیت داشته است. هنوز از تخلفات و جنایاتی که در کهریزک صورت پذیرفته است، دل ملتی خون است و علی‌رغم دستور رهبری برای رسیدگی، احمدی‌نژاد به یکی از متهمین اصلی این پرونده مسئولیت داده است و علی‌رغم حکم دادگاه مسئولیت تازه می‌بخشد.

۳- متن فوق به معنای تائید رویکرد قوه قضائیه در برخورد با درخواست رئیس‌جمهور نیست.

۴- پرونده اینجانب در قوه قضائیه هم‌نان مفتوح است و به اتهام نشر اکاذیب متهم هستم. کم‌کم پرونده‌مان یک‌ساله می‌شود. 🙂


چه چیزی توهین است و تخریب کدام است؟

شنبه 28 آوریل 2012

توهین، تخریب و بداخلاقی اتهام هرروزه‌ی جریانات سیاسی به یکدیگر است. آن یکی دیگری را به انتشار شب‌نامه متهم می‌کند و دیگری بولتن و جزوه‌های دیگری را توهین آمیز تلقی می‌کند و در رثای آن می‌نویسد. دیگری ایمیل‌های گروهی می‌فرستد و دیگری در پاسخ مطلبی را به روانه وبلاگ می‌کند و صدر و ذیل‌شان را به هم می‌دوزد که چقدر بی‌اخلاقید.

دغدغه‌ی من همیشه اخلاق‌گرایی بوده است، اما واقعاً گاهی درک نمی‌کنم که چرا مطلبی توهین‌آمیز تلقی می‌شود. مثلاً اگر بگوئیم «آیت الله … بد عمل کرده است» توهین است؟ عینی‌تر حرف بزنم. مثلاً من حامی ِ جبهه پایداری هستم و به نظرم می‎رسد راهبرد آیت الله مصباح بهتر است و راهبرد آیت الله یزدی یا آیت الله مهدوی کنی، به خطا است. آیا بیان این موضوع توهین تلقی می‌شود؟ ملاک توهین‌آمیز بودن یک سخن چیست؟

اصلاً از موضوع انتخابات دور شویم؛

«آیت‌الله آملی لاریجانی با اشاره به این‌که طرح این مسئله که ” چرا قوه قضاییه با سایت‌ها و روزنامه‌ها و رسانه‌هایی که توهین می‌کنند برخورد می‌کند” اعلام کرد: این مسئله نیز خود نوعی توهین به قوه قضاییه است و من اعلام می‌کنم که قوه قضاییه بشدت و با قاطعیت با تمام کسانی که آبرو و اعتبار افراد و مسئولان را می‌برند برخورد می‌کند چرا که وظیفه ما برخورد است و وظیفه رسانه‌ها نیز شفاف‌سازی و سالم‌سازی جامعه از طریق انتقادهای درست و در چارچوب قانون و به دور از توهین و افترا و بردن آبروی افراد است.» {از اینجا}

آیا سئوال و یا حتی اعتراض به رفتار دستگاه قضایی توهین است؟ آیا شایسته‌ی برخود شدید و قاطعانه است؟

شاید در تبلیغات انتخاباتی بتوان گفت که هر رفتار ِ غیر ایجابی از سوی کاندیداها و احزاب، غیراخلاقی است، اما در سایر وقت‌ها چنین چیزی ممکن است؟ (شاید همین را هم نتوان گفت که در زمان انتخابات سخن انتقادی از گروه‌ها مصداق تخریب است؛ واقعاً خیلی بعید است که بتوان این حرف را هم زد. شناخت از طریق آشنایی با نقاط ضعف و قوت صورت می‌گیرد. چرا گفتن نقاط منفی ِ یک گروه یا حزب یا فرد، تخریب است؟ به خصوص اینکه این مشکلات از جایی نشات بگیرد که حقوق مردم هم با آن وابستگی دارد.)

وقتی رسانه‌ها همچون گرگ‌های تیزدندان به هم خیره باشند که هر سخن ِ یکدیگر را غیراخلاقی نشان دهند، به جای آنکه رسانه‌ها سامان پیدا کنند، لایه‌هایی از تخریب در شبکه‌های اجتماعی و ایمیل و ذیل نام‌های غیرواقعی یا افراد ِ وابسته‌ی غیررسمی یا نویسندگان ِ رسانه‌ها جریان می‌یابد که دیگر بزرگان ِ قوم هم نمی‌توانند به علاج آن دست یابند.

 

نکته کنکوری- یکی از انواع مغلطه در کلام آن است که دیگری را مغالطه‌گو خطاب کنی، بی آنکه واقعاً او چنین شیوه‌ای در گفتار داشته باشد. حتی در مواردی که سهو در کلام موجب مغلطه باشد، انگ و برچسب مغلطه‌گویی بر فردی بزنی، خودش نوعی مغالطه در گفتار است. حالا اون‌هایی که دیگری را بی‌اخلاق و تخریب‌گر معرفی می‌کنند که جای خود دارند. اونهایی که منتظرند چیزی درباره‌شان گفته شود تا آن را تخریب معرفی کنند و …

نکته حقوقی- در تفسیر ِ قانونی ِ جرم، همیشه باید به قدر اختصار اکتفا کرد. یعنی به نفع متهم تفسیر کرد و اگر در موردی اختلاف باشد که جرم رخ داده یا خیر، قطعاً باید حکم بر بیگناهی داد. البته ملاک در فهم توهین، عرف است، که چیزی عرفاً نسبت به فردی توهین تلقی می‌شود یا خیر.

سئوال- اگر من بگویم برخورد آیت الله مهدوی کنی نسبت به نامه‌ی دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) خوب نبود و بستن ِ دهان دانشجویان و ارجاع پرونده به معاونت دانشجویی برای برخورد، خوب نیست، توهین محسوب می‌شود؟

توضیح اضافی- من نه نامه نوشته‌ام و نه می‌دانم که چه کسی نامه‌ی دانشجویان خطب به آیت الله مصباح را نوشته است. (دفع شبهه‌ی مقدر)

 

پی‌نوشت:

خیلی سعی کردم که مطلبی ننویسم که به موضوع اینترنت و فیلترینگ برگردد. آخرش هم نشد!
این روزها مساله شماره یک روزهایم شده است و راه دادسرا را چند بار در هفته می‌پیمایم. تا خدا چه خواهد و چه پیش آید.


مملکته داریم؟

دوشنبه 9 آوریل 2012

در کشوری زندگی می‌کنیم که در آن چهره‌های متفاوت (از شخص مقام معظم رهبری گرفته تا مقامات و چهره‌های امنیتی، نظامی، قضایی، سایبری و فرهنگی و …) از فیلتر شدن سایت‌ـی اعلام ناراحتی و نارضایتی می‎کنند، اما آن سایت فیلتر می‌شود و آزاد نمی‌شود.

مثلاً در جلسه امروز، دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و مشاور دادستان کل کشور گفت که من هم مخالف بودم و …

یا چند روز پیش حجت‌الاسلام نجمی به نقل از وزیر اطلاعات نوشت: «مصلحی گفت من مخالف جدی فیلتر کردن تریبون بودم و تا جائی که توانستم مقابلش ایستادم. حتی به رهبری هم موضوع را منتقل کردم.»

مقام معظم رهبری هم در دیدار خود با مردم در حرم رضوی فرمودند:

  این رسانه‌هاى الکترونیکى و اینترنتى متأسفانه موجب شده است که افراد بى‌محابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور براى این هم یک جورى تدبیر بشود. ولى عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانه‌اى نشود براى اینکه یک عده‌اى بروند جوانهاى انقلابى را به عنوان جوانهاى تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه‌ى جوانهاى غیور کشور را، جوانهاى مؤمنِ انقلابى کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است.

من واقعاً در تحلیل برخی رفتارهای غیرمنطقی و غیرقانونی ِ برخی مسئولین مانده‌ام که چطور برخی رفتارهای نادرست انجام می‌دهند و همچنان بر مشروعیت خودشان در شئون مختلف نظام اعتقاد دارند!


مستضعفین نمی‌میرند؛ شهید می‌شوند، آن هم ایستاده!

چهارشنبه 7 مارس 2012

یک هفته از فیلتر شدن سایت تریبون مستضعفین می‌گذرد. پنچ شنبه گذشته از خانه شهید رضایی‌نژاد بیرون آمده بودم که زنگ‌ها و پیامک‌ها شروع شد که سایت شما در شب ِ انتخابات فیلتر شده است. شوک زده نشدم. تقریباً هنگام انتشار مطلب انتقادی، نسبت به برخوردهایی که با منتقدین علی لاریجانی شده بود، مطمئن بودم که سقف آزادی‌ها چنان کوتاه شده است که بلندای انتقاد را تاب نمی‌آورد.

فیلتر شدن سایت را از اینترنت دیدیم، اما کسی دلیلی برای این موضوع ارائه نکرد. از طریق دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه پیگیری کردم و دانستم دستور از سمت دادستانی صادر شده است و کارگروه در این امر جایگاهی نداشته است. مشابه موارد پیشین درباره سایت ۵۹۸ و بی‌باک‌نیوز و صراط نیوز. یک هفته گذشت و پاسخی نیامد. احضاری در کار نیست. اما سایت فیلتر است و دسترسی به آن بدون استفاده از فیلترشکن ممکن نیست. دارد به رویه تبدیل می شود که بی آنکه دادسرا احضار کند، باید خودت بروی و بپرسی چرا سایت ما را مسدود کرده اید! کسی احساس نمی کند برای این موضوع باید اعلام صورت بپذیرد. ثبت بودن مشخصات افراد در سامانه ساماندهی هم تائیری در این روند ندارد. بی آنکه اعلام، اخطار یا احضاری باشد، سایت مسدود می شود. هیچ قرار و دستور و حکم مکتوبی نیست و شما نمی‌توانید به آن انتقاد کنید. در مرحله آخر هم بعد از چند بار رفتن و آمدن نتیجه‌اش می شود که باید تعهد بدهی که دیگر در انتقاد از «سران بعضی قوا» چیزی ننویسی. سرنوشت محتوم این شده است!

کسی جرات ندارد در این موضوع بنویسد. به همه سایت ها تذکر داده شده است که اگر این مسیر را دنبال کنند، فیلتر می‌شوند. حتی ترس از این وجود دارد که انتشار خبر فیلتر شدن سایت تریبون مستضعفین منجر به بسته شدن سایت های خودشان هم بشود. این روزها عدالت‌طلبی و آزادی‌خواهی در برابر برخی از مسئولین بسیار هزینه‌دار شده است. هرچند خبر امروز در تشکیل شورای عالی فضای مجازی می‌تواند طلیعه خوبی برای اصلاح روندها باشد، اما هنوز معلوم نیست این شورا از چه زمانی فعالیت خود را آغاز می‌کند.

اما تریبون مستضعفین تصمیم ندارد به رویه‌های غیرقانونی ِ موجود تن در دهد و در تثبیت این روندهای خلاف قانون با آنها همکاری کند. ما تا زمانی که احضاریه رسمی نیاید به دادسرا نخواهیم رفت و در قبال کار ِ قانونی و صحیح خود عذرخواهی نمی‌کنیم. مستضعفین در قبال زیاده خواهان، سر ِ تعظیم فرود نمی آورد. مستضعفین سواری نمی‌دهند. مستضعفین نمی‌میرند، شهید می‌شوند. مستضعفین ایستاده شهید می‌شوند. ما ایستاده‌ایم.

* * * *

دیگران هم درباره این موضوع نوشته‌اند:

هابیل: گذار ِ مفهومی از عدالت‌خواهی به آزادی‌خواهی

جنبش وبلاگی مطالبه‌ی حقوق فعالان سایبری (لیست حامیان که تا کنون به ۵۰ نفر رسیده است)

زنده یاد: تریبون مستکبرین

وبلاگ: حمایت از مستضعفین

کیمیای قلم: دو روایت در باب آزادی بیان

آغازی بر یک پایان: مسئولان بی مسئولیت و پرافاده

آذرباد: تریبون مستضعفین فیلتر شد ….

پی‌نوشت: فهم انقلابی!

دو نوع اسلام، دو نوع مسلمانی: نامه سرگشاده به علی لاریجانی

خانه تاب: دایه‌های مهربان‌تر از مادر

رونوشت: کارنامۀ کاری!

* * * * *

فعلاً تریبون مستضعفین را با این آدرس ببینید


به لیست انتخاباتی «فردای بهتر در سایه عدالت» رای خواهم داد

سه‌شنبه 28 فوریه 2012

چند روز اخیر در حال بالا و پائین کردن لیست ها هستم.

با کمک جمعی از دوستان تقریباً به این لیست رسیده ایم؛ لیست انتخاباتی «فردای بهتر در سایه عدالت» با پشت کردن به جبهه متحد و پایداری ضمن اعلام موجودیت اعلام می‌دارد که به این افراد رای خواهد داد:

  1. غلامعلی حداد عادل؛
  2. اسماعیل کوثری؛
  3. علیرضا مرندی؛
  4. مسعود میرکاظمی؛
  5. الیاس نادران؛
  6. احمد توکلی؛
  7. علیرضا زاکانی؛
  8. الهام امین زاده؛
  9. حسین فدایی؛
  10. پرویز سروری؛
  11. مرتضی آقا تهرانی؛
  12. علی اصغر زارعی؛
  13. روح الله حسینیان؛
  14. حسین شیخ الاسلام؛
  15. غلامرضا مصباحی مقدم؛
  16. حسین مظفر؛
  17. مهدی کوچک زاده؛
  18. مجتبی رحمان‌دوست؛
  19. حسین نجابت؛

» پی‌نوشت:

این لیست قطعی نیست؛ شاید تا روز آخر تغییر کند؛ کما اینکه می‌خواستیم به مطهری رای بدهیم، اما با توهینی که به دانشجویان کرد، از لیست حذف شد.


میرحسین راحت بخواب؛ مشایی هست!

پنج‌شنبه 19 ژانویه 2012

چند روز پیش یکی از دوستان ایمیلی فرستاد که در آن از من خواسته بود نظرم را درباره سندی که به پیوست بود، بگویم. متن نامه درباره دستور مدیرعامل برج میلاد برای آزادی رقص در خلال برنامه‌های این برج بود. به دوستم گفتم: هنوز مملکت اینقدر خر تو خر نشده که دستور آزادی رقص را با نامه رسمی و مکتوب بنویسند. از طرفی هم پیش خودم گفتم چقدر افراد ساده لوح هستند که ممکن است این نامه را باور کنند؟ یعنی مگر می‌شود قبول کرد؟

یادم به روزهای بعد از انتخابات ۸۸ افتاد و نامه‌هایی که افشا می‌شد که در آنها از طرف رهبری دستور داده بودند تا در انتخابات تقلب شود. همان نامه هایی که در آن نتایج واقعی (!!!) انتخابات درج شده بود. نامه‌هایی که درباره دستور به کشتار مردم می‌داد و …همان روزها آدم های ساده لوح کم نبودند که استنادشان به همان نامه های دروغین باشد و برای اثبات تقلب به نامه های افشا شده استناد می‌کردند.

این روزها جریانی که می‌کوشد خود را حامی احمدی‌نژاد معرفی کند، در همان مسیر قدم برداشته است. از فتنه چنین شاگردانی باقی مانده است که در دروغ و بی‌اخلاقی دست کمی از هم ندارند. حتی این‌قدر هم حرفه‌ای جعل نمی‌کنند که واقعی به نظر برسد.

فقط همین چند نمونه مثال شاید کمی روشن کند که این‌ها چقدر به اخلاق و راستگویی شهره هستند. چند وقت ِ پیش هم نامه ای منتشر کرده بود که بر اساس ِ آن شهردار دستور داده بود تا پوسترهای آقای احمدی‌نژاد از سطح شهر امحا شود و پوسترهای آقای موسوی باقی بماند! (در حالی که قالیباف در سال ۸۸ به احمدی نژد رای داده است) یا در جای دیگر نامه جعل می‌کنند که برای جذب پول رقص آزاد باشد! (نه نام فردی که امضا کرده درست است، نه امضا، نه سربرگ و نه عنوان ِ مسئول!) یا مثلاً آن زمان که گفته بودند پسر عمه قالیباف فلان سمت را دارد (حال آنکه شهردار عمه ندارد) یا به دروغ گفته بودند که شهردار از انتشار ویژه نامه‌ی روزنامه همشهری علیه فتنه بی‌خبر بوده است (حال آنکه طولانی‌ترین مصاحبه علیه فتنه در همان ویژه نامه از اوست)! یا زمانی گفته بود پسر قالیباف، همسر لبنانی دارد و الخ!

آدم ساده لوح در جبهه طرفداران نظام هم کم نیست. آنهایی که این نامه ها را باور می‌کنند و بعد به استناد آنها حکم می‌دهند و به سرعت هم تحت تاثیر جو قرار گرفته و می‌خواهند با یک عملیات انتحاری (!!) جلوی این منکر را بگیرند. این است که همیشه آدم‌هایی برای سواری گرفتن بر عوام هوشیار هستند!

کاش رئیس جمهور از دست این دوست‌نماها و حامی‌نمایان ابراز برائت کند؛ اگر فتنه‌گران امروز به محاق رفته‌اند، فتنه‌های دیگر پدید می‌آید و حقیقت را می‌پوشانند. خدایا عاقبت ما را در این فتنه‌ها ختم به خیر کند…