بایگانی برچسب‌ها ‌

فتنه‌هایی به رنگ طنز

شنبه 19 ژوئن 2010

خبرآنلاین نوشت: مهدی کروبی، ‌در مصاحبه‌ای با روزنامه لوموند به شرح دیدگاه‌های خود در خصوص فضای کشور یک‌سال پس از انتخابات ریاست‌جمهوری پرداخته است.

وی در مورد مشروعیت دولت دهم گفت: این دولت نمی‌تواند در خدمت مردم باشد، زیرا مشروعیت مردمی ندارد! البته کروبی به میزان آرای رئیس جمهور منتخب اشاره نکرد و برای اظهارات خود دلیلی ارائه نداد. وی حتی اشاره نکرد که در انتخابات گذشته از بین ۴ کاندیدا پنجم شده است.

اصلن سر به بیابون می‌ذاریم!

کروبی همچنین در باره درخواست راهپیمایی در سالگرد انتخابات گفت: درخواست را مطرح کردیم و منتظر پاسخ هم ماندیم. من حتی به دولت پیشنهاد کردم که به طرفدان خودشان اجازه بدهد که در محله‌های مناسب دست به تظاهرات بزنند و به ما اجازه دهند که در نقاط دورافتاده و کویری تجمع کنیم. ولی در هیچیک از این موارد جوابی از سوی دریافت نکردیم.

کروبی توضیح نداد که منظورشان از محله‌های مناسب کجاست. البته قابل حدس است که منظورش از نقاط دورافتاده و کویری جاهایی حوالی میدان ونک و سعادت‌آباد و زعفرانیه و تجریش و بالاتر است. پیش از این جواد اطاعت عضو شورای مرکزی حزب شخصی کروبی نیز اشاره کرده بود که به دلیل گران شدن نان در محله‌شان (سعادت آباد) مردم نمی‌توانند نان برای خوردن گیر بیاورند و نانوایی‌های این محله خلوت شده است.

سالگرد نظریه‌ی قرن: داماد لرستان و فرزند آذربایجان

به حمد الهی در سالگرد صدور نظریه داماد لرستان و فرزند آذربایجان، شاهد آن هستیم که ریشه های طنز در میان گفته‌ها و اندیشه‌های سران فتنه همچنان جوشان است و ملت ایران لحظه ای خنده از لبانشان جدا نمی شود.

علیرغم تلخی‌های یکسال گذشته کلماتی به دایره واژگان طنز مردم اضافه شده است که مسرت و بهجت مردم را به دنبال داشته است. به طوری که با شنیدن هرکدام از آنها گل خنده بر لبانشان می‌شکفد. اگر باور ندارید، نظر مردم درباره‌ی این کلمات را جویا شوید: نن جون کروبی، دول الخلیج العربیه، مردان خداجو، صحنه آرایی خطرناک، ساندیس، مهندسی شده، سطل زباله و مواردی از این قبیل!

– – – – – – – – – –

پی‌نوشت یک. قبلاً هم پیشنهاد شده بود از آقای کروبی دعوت شود تا هرشب برای مردم سخنرانی کنند تا از این راه بینندگان تلویزیون هم افزایش یابد و هم از بینندگان شبکه‌های شبکه فارسی۱ کم شود. خطر فارسی۱ جدی است.

پی‌نوشت دو. ما این هشت روز را گرامی می‌داریم و به روح و روان کروبی و موسوی و رهنورد درود و سلام می‌فرستیم!


ما

یکشنبه 23 مه 2010

righ_graدرد تازه ای نیست. نخبگان ایرانی هیچ گاه نظر خود را با ضمیر متکلم مفرد نکرده اند و هیچ گاه از خواست خود نگفته اند. آنها همیشه نماینده همه هستند. خواه این نمایندگی با خواست مردم باشد و خواه نباشد.

احسان نراقی نویسنده کتاب «جامعه شناسی خودمان» در گفتگو با شماره اخیر نشریه آئین، این درد را فریاد زده بود که آنچه در مشروطه هم بر سر جامعه ایرانی آمد این بود که خواست خود را و مجموعه خود را مردم دانستند، در حالی که آحاد مردم این طرز فکر را قبول نداشتند.

درد حالا هم همین است. عده ای آمده اند و می گویند که یا باید میرحسین انتخاب می شد و یا اینکه تقلب شده است، چرا که مردم به میرحسین رای داده اند. حالا این مردم کجا هستند، ما که نمی دانیم. البته این گونه هم نیست که این ها بدون دلیل حرفی بزنند که از روشنفکران این امر بعید که ابعد است!

سخنان حکیمانه پرفسور زهرا رهنورد به عنوان روشنفکرترین زن روشنفکر ایران و سومین متفکر جهان هستند و شهره خاص و عام می باشند را –در خصوص تئوری داماد لرستان، فرزند آذربایجان- در نظر بیاورید. نه این که بخواهم بگویم که روشنفکران نمی توانند تحلیل کنند یا سواد ندارند، که البته شاید آن هم باشد، اما به نظر می رسد بیش از آن توهمی بر جماعت روشنفکر سایه انداخته است که نمی توانند چیز دیگری را ببینند.

این درد بدتری از جهل ساده است که فرد عامی می تواند به آن دچار شود. این جهل مرکب جماعت منورالفکر بیش از دیگران خطرناک است. حال این که این متوهم ها کی از توهم شان خارج شوند و به حالت عادی بازگردند، سئوالی است که گذر زمان پاسخش را می دهد