بایگانی برچسب‌ها ‌

دانشگاه غربزده؛ معرفت اشرافی؛ جنبش دانشجویی غربزده

پنج‌شنبه 8 نوامبر 2012

از وبلاگ قیام

در کشور ما دانشگاه برون‌زا و غیربومی متولد شد و نسل اول دانشگاه رفته‌های ما یا غرب‌رفته بودند و یا غرب‌زده‌های اول مشروطه. دارالفنون که به شدت تکنیک‌زده و غرب‌زده بود، اختلال شدید معرفتی برای ما ایجاد کرد. حتی در آن ادبیات فارسی نیز با زبان فرانسوی تدریس می‌شد. خلاصه مسحور نظم و دوران اوج تمدن غرب در شرایط افول تمدن اسلامی رقم خورد. دانشگاه زادهٔ نیاز‌ها و روند رشد ملت ایران نبود.

دانشگاه برون‌زا و وارداتی و ناهمگون با ساخت اجتماعی، سیاسی و معرفتی ما بود. ساختار اشرافی و بی‌ارتباط با جامعه دانشگاه در ایران، معرفت اشرافی را رقم زد. نتیجه آن این شد که جامعه ابژه باشد و به اقشار مردم به چشم اقشار فرودست نگاه شود و به سرمایه‌های فرهنگی و دینی بی‌توجهی شود و از سوی دیگر مشاهده نظم غرب ونوعی احساس عقب ماندگی را رقم زد که به دنبال پی گیری طابق النعل بالنعل آن شرایط رفتند. خواستند از ان مدل الگو بگیرند –البته الگو گرفتن به مدلی که فروغی به رضا شاه می‌گوید تمدن بلوارهای غرب نه لابراتوارهای آن- از سمت دیگر جامعه هم موجودی پست شد. دانشگاه که آمد فضای لائیک و سکولار آورد و غربزدگی را با خود به همراه آورد. بعضی از کسانی که در دانشگاه تهران به بزرگی از آن‌ها یاد می‌شود، می‌گویند فضا طوری بود که در توالت نماز می‌خواندیم.

جنبش دانشجویی هم که آمد غربزده آمد. در قالب مارکسیسم دهه‌های ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ و التقاط چپ و اسلام در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ غالب شد. یعن دانشگاه نسخهٔ راست غربی می‌داد، جنبش دانشجویی نسخه چپ غربی.