بایگانی دسته‌ای ‌

استعفای وزرای نامناسب می‌تواند سرآغاز تحولاتی جدید در دولت باشد

پنج‌شنبه 16 ژوئن 2022

گفت‌وگو با روزنامه «فرهیختگان» درباره استعفای وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی

رئیس دولت سیزدهم برای انتخاب کابینه‌ای جوان، چالش‌های بسیاری را از سر گذراند. بسیاری از کارشناسان نسبت به انتخاب افرادی جوان و بدون ایده و سابقه اجرایی هشدار داده‌ بودند، اما گویا تنها شاخصه انتخاب کابینه‌ دولت، جوان‌گرایی بود نه شایسته‌سالاری. در چنین شرایطی پس از کش‌وقوس‌های فراوان، کابینه پیشنهادی دولت رای اعتماد گرفت. حجت‌الله عبدالملکی هم یکی از افراد پیشنهادی دولت بود که طی یک دوره رای‌گیری در مجلس وزیر شد؛ وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی. این وزیر جوان اگرچه پیش از وزارت، در سابقه اجرایی خود، معاونت اشتغال و خودکفایی کمیته امداد امام‌خمینی(ره) را برعهده داشت اما پس از برعهده گرفتن وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی متوجه شد وزارت به سابقه اجرایی و تجربه‌ای بیش از اینها نیاز دارد. البته این مساله را مردم هم متوجه شده بودند؛ چراکه مجموع عملکرد او در این ۱۱ماه در مواردی مانند افزایش ۱۰درصدی حقوق برخی مستمری بگیران بازنشسته و عدم ایجاد میزان شغل کافی و… به وضوح قابل مشاهده بود. همه این موارد، عبدالملکی را به این نتیجه رساند که استعفا دهد. او بعد از ۳۰۰روز وزارت، دیروز رسما از مسئولیت خود کناره‌گیری کرد. در ادامه برای بررسی اثراتی که این استعفا در دولت سیزدهم می‌گذارد با محمدصالح مفتاح، کارشناس مسائل سیاسی به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

چه عواملی موجب عملکرد نامناسب وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شده بود؟ اینکه عبدالملکی ایده داشت اما تجربه و سابقه اجرایی نداشت، می‌تواند علت اصلی استعفای او باشد؟
اگر بخواهیم دلایل استعفا را ارزیابی کنیم، ابتدا باید دلایل انتخاب عبدالملکی را بررسی کنیم. ایشان یک جوان صاحب ایده بود که در سمت قبلی خود در کمیته امداد نیز تجربه‌ای کسب کرده بود. سال‌ها در مورد اقتصاد مقاومتی کار و در این زمینه صحبت کرده بود و تالیفاتی نیز داشت. دولت هم بعد از فضایی که در افکار عمومی در مورد جوان‌گرایی رخ داده بود، به‌دنبال این بود که به گزینه‌های جوان‌تر میدان داده شود تا دولت نیز روی ریل تحول قرار بگیرد. برهمین اساس، حجت‌الله عبدالملکی یکی از گزینه‌هایی بود که توانسته بود اعتماد ابراهیم رئیسی را جلب کند و به‌عنوان یکی از گزینه‌ها وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی مطرح شود. اما آنچه اتفاق افتاد این بود که یک ناهماهنگی در تیم اقتصادی دولت رخ داد و این ناهماهنگی درنهایت منجر به ایجاد اختلافاتی در عملکرد دولت شد و دولت نتوانست یک حرکت هماهنگ را پیش ببرد. قاعدتا این اختلافات در تصمیم‌گیری‌ها خودش را نشان می‌داد و مانع از این می‌شد که دولت بتواند تصمیمات هماهنگی را اتخاذ کند. البته از ابتدا هم گفته می‌شد که اگر مخبر یا رضایی یا میرکاظمی یا هریک از دیگر اعضای تیم اقتصادی دولت به‌عنوان محور قرار بگیرند، اختلافاتی با سایر اعضای کابینه و بین خودشان نیز خواهند داشت. هرچند در فضای رسانه‌ای این کنترل می‌شد اما می‌شد حدس زد که کم‌کم گلایه‌ها در فضای خصوصی و عمومی شنیده شود. این یک بخش بود، درمورد بحث عدم هماهنگی که خود عبدالملکی نیز به این نکته خیلی تاکید داشت و آن را به‌عنوان علت اصلی استعفا ذکر کرد. اما دلایلی دیگری نیز وجود دارد که خیلی جدی بوده و دارای اهمیت است، ازجمله فشارهای بیرونی که اعمال می‌شود. وزارت کار یکی بزرگ‌ترین وزارتخانه‌های دولت از نظر اقتصادی است و زیرمجموعه‌های بسیار متنوع و گسترده‌ای ذیل خود دارد. سابقا نیز این وزارتخانه نهادی بوده است که برای زدوبند‌های سیاسی و دادن امتیازات نیز استفاده می‌شد. واضح است فردی که در این وزارتخانه مسئولیت می‌گیرد، نمی‌تواند بر همه حوزه‌ها مسلط باشد و بهترین افراد را به‌کار گیرد. بالاخره این وزارتخانه حوزه‌های متنوع اجرایی را در بر می‌گیرد؛ شرکت‌ها و هلدینگ‌های متنوع و صندوق‌های بازنشستگی مختلف که ذیل این وزارتخانه قرار می‌گیرند نشان‌دهنده طیف گسترده‌ای از کارهایی است که وزارت کار در حوزه‌های مختلف در بر می‌گیرد. مجموعه‌ای از صنایع خرد و کلان در این وزارتخانه قرار دارد، حتی اگر فردی کاملا امین و مورداعتماد برای مسئولیت وزیری انتخاب شود نیز قاعدتا اعتماد وزیر برای انتخاب تیم خود از دایره محدودی از افراد فراتر نرفته و بال‌های قدرت در آن دایره شکل می‌گیرد. در بسیاری مواقع ممکن است افراد مورد انتخاب وزیر، افراد سالم و امینی نباشند و وزارتخانه را به حیاط‌خلوتی برای گروه‌های مختلف تبدیل کنند. همانطور که در دولت قبل وزارت کار چنین جایگاهی پیدا کرده بود و آنها نیز در قضیه استعفا وزیر کار نقش جدی‌ ایفا کردند. خیلی از دولتمردان سابق یا دست‌شان کوتاه شده یا انتظاراتی داشتند که برآورده نشده است. خیلی از این افراد هم در این ماجرا نقش داشتند که فشارهای بیرونی را اعمال می‌کردند. یک بخش‌هایی نیز بازمی‌گردد به عملکرد عبدالملکی و مجموعه تیمی که آنجا مستقر شده بودند. قاعدتا برای چنین وزارتخانه‌های بزرگی باید افراد باتجربه‌ای هم دیده می‌شدند، حتی اگر نگاه تحولی بخواهد اعمال شود، باید کسانی که توان پیشبرد برنامه تحولی را دارند و آشنایی کاملی با ساختار داشته باشند، ارزیابی شوند. اما وقتی مسئولیت به افراد کم‌تجربه سپرده می‌شود، قاعدتا نتیجه این اتفاق این خواهد شد که خیلی از تصمیمات نیز عجولانه و برمبنای مسائلی اتخاذ خواهد شد که در رسانه‌ها مطرح می‌شود. اینکه رسانه‌ها اولویت‌ها را تعیین کنند و افراد کارهایشان را برای دیده شدن در رسانه انجام دهند، یکی از بزرگ‌ترین‌ خطا‌هایی است که می‌تواند در چنین مجموعه‌هایی رخ دهد. دولت نتوانست در این وزارتخانه ژنرال‌های متخصص این عرصه را بیاورد. خیلی از افرادی که در جاهای مختلف به‌عنوان معاون و مدیرکل منصوب شدند افرادی نبودند که صاحب تجربه باشند و بتوانند کار دولت را در این وزارتخانه جلو ببرند. این موارد را می‌توان مهم‌ترین دلایل استعفای آقای عبدالملکی دانست، البته می‌تواند دلایل دیگری نیز داشته باشد.

آیا می‌توان این استعفا را یک اقدام مثبت برای این وزارتخانه برشمرد؟
به‌نظر می‌رسد اتفاقاتی که در این وزارتخانه رخ می‌داد، هزینه‌های زیادی را به افراد مختلف تحمیل کرده بود. مهم‌ترین این اتفاقات نیز افزایش حقوق‌ها بدون توجه به منابع است که نارضایتی‌هایی را ایجاد کرده است. کنار رفتن آقای عبدالملکی بعد از تحمیل این هزینه به دولت می‌تواند منجر به یک اتفاق بدتر شود و آن این است به‌جای اینکه انتقادها متوجه وزرا شود، جهت آن به‌سمت هسته سخت دولت تغییر کند. تا به الان هرکسی می‌خواست انتقاد کند، انتقادش متوجه وزیر بود اما الان حتی اگر وزیر جدید به‌سرعت منصوب شود خیلی از این انتقادها به‌سمت دولت می‌رود.
و الان این نگاه به‌وجود می‌آید که رئیس‌جمهور با برداشتن آقای عبدالملکی فردی را به‌جای او معرفی می‌کند که تجربه بیشتری دارد، بنابراین دولت دیگر فرصت خطا ندارد و همین امر می‌تواند به پاشنه آشیل دولت تبدیل شود. به‌نظرم بخشی از مسائلی که در این وزارتخانه وجود داشت لزوما به عموم مردم بر نمی‌گشت و بیشتر افرادی را شامل می‌شد که نخبه اقتصادی محسوب شده و بیشتر کارفرما بودند تا کارگر؛ چراکه کارگرها قاعدتا از افزایش حقوق راضی‌ترند. همچنین خیلی از تصمیماتی که در داخل هلدینگ‌های وزارت کار اتخاذ می‌شد معمولا مخاطب آن کارمندان همان مجموعه‌اند. به همین خاطر به‌نظر می‌رسد که فضای عمومی اولویتش این نبوده که وزیر کار باید تغییر کند. شاید اگر امروز درمورد مشکلات از مردم نظرخواهی کنیم، باتوجه به اینکه مساله غالب مردم معیشت و قیمت‌هاست، شاید اعضای دیگری از کابینه در دید مردم شایسته تغییر بودند تا وزارت کار. به‌هرحال این تغییر رخ داده و انتظار مردم نیز این است که اثر این تغییر را به‌صورت ملموس در زندگی خود درک کنند. اگر این استعفا موجب هماهنگی بیشتر کابینه شده و دولت بتواند نیازمندی‌ها و مسائل عمومی را پاسخ دهد، قطعا اتفاق خوبی است اما به‌نظر نمی‌آید که این تغییر لزوما به این دستاورد منجر شود. مگر اینکه تصمیم‌های دیگری درکنار این تصمیم اتخاذ شود. مساله مردم اگر امروز مسکن است و دولت هنوز نتوانسته قولی را که به مردم داده عملی کند، طبعا مردم احساس رفع مشکل نخواهند داشت. اگر بحث اشتغال مساله مردم است، قطعا وزارت اقتصاد اثر بیشتری داشته است. وزارت کار که به‌تنهایی مسئول ایجاد اشتغال نبوده است. وزارتخانه‌های دیگر نیز باید اقداماتی انجام می‌دادند که منجر به افزایش میزان اشتغال شود، همچنین در سایر حوزه‌های اقتصادی از جمله بورس و خودرو تحولاتی را مردم انتظار داشته‌اند که برطرف نشده است. اگر قیمت خودرو امروز در وضعیت نامناسبی است و صف‌های طولانی برای برنده شدن در قرعه‌کشی خودرو تشکیل شده است، مردم نیز انتظار دارند که تصمیمات دولت بیشتر متوجه این حوزه باشد تا اینکه مسائلی در اولویت قرار گیرد که منافع گروه‌های محدودتری را پوشش دهد.

با توجه به اینکه وزرای دیگری هم در دولت وجود دارند که نسبت به آنها هم انتقادات گسترده‌ای وارد است، آیا امکان ادامه‌ مسیر استعفا یا استیضاح و به‌عبارت بهتر تعویض وزرای نامناسب وجود دارد؟
به نظر می‌رسد مجلس از این به بعد، خودش به‌صورت جدی‌‌تر ورود کند. به‌هرحال، مجلس زمان شروع دولت فرصت می‌دهد که دولت مستقر شود و ایده‌هایش را پیاده کند. به‌اصطلاح دولت‌ها یک دوره مشخصی دارند که این دوره درحال سپری شدن است. و امروز مجلس اولین کارت زرد را به وزیر صمت داد. این هم به نظرم اتفاق خیلی مهمی است و می‌تواند سرآغاز اتفاقات جدیدی در مجلس باشد. امروز، دولت دیگر نمی‌تواند بگوید فرصت نداشتیم و هنوز درحال آواربرداری هستیم یا تقصیر دولت قبل است. برهمین مبنا، دولت کم‌کم باید خود را برای پاسخگویی آماده کند. چون امروز داریم نتایج تصمیمات دولت را در زندگی مردم می‌بینیم، اگر یارانه‌ای پرداخت شده یا اگر افزایش قیمتی رخ داده، تصمیمات دولت سیزدهم است و وزرای این دولت باید پاسخگو باشند.
این‌که یک وزیر کنار می‌رود، به این معناست که شاکله عمومی دولت شکل‌ گرفته، و امروز اگر کسی نمی‌تواند با آن هماهنگ باشد، باید کناره‌گیری کند. پس آن‌چیزی که باقی می‌ماند، مجموعه‌ای از اتفاقات است که دولت باید پاسخگوی آنها باشد. اینجا به یک نکته دیگری هم باید اشاره بکنم که جزء فهم عمومی‌ است و نتیجه‌ آن، عاید فضای سیاسی کشور شده، و آن هم مساله جوان‌گرایی است. بالاخره حجت‌الله عبدالملکی جوان‌ترین وزیر دولت سیزدهم بود، و از این جهت اتفاقی که برای او افتاد، اثر جدی‌ای بر حوزه سیاسی خواهد گذاشت. اگر یک فردی وجود داشته باشد که ایده دارد اما تجربه ندارد و نتوانسته ایده‌هایش را محک بزند، فرصت‌های او کمتر خواهد شد. مساله جدی‌تر این است که اگر قرار است دولت‌ها جوان بشوند و فضای مدیریتی کشور نیاز به افراد جدیدتری دارد، باید امکان رشد و تربیت نیروهای جدید در یک ساختار جدی فراهم بشود، نه اینکه جوان‌ها با آسانسور مدارج ترقی را طی بکنند. بلکه جوان‌ها باید تجربه کسب کنند و جایگاه‌ها را بشناسند و گام‌به‌گام رشد کنند. متاسفانه این فرصت نبوده و نیست. خیلی از افراد به‌صورت ناگهانی در جایگاهی قرار می‌گیرند که هیچ تصور و تجربه‌ای نسبت به آن جایگاه ندارند. خیلی از افرادی که مسئولیت‌های خیلی بالایی در این دولت گرفتند، سابقه هیچ کار دولتی جدی‌ای نداشتند. عبدالملکی یکی از همین افراد است که جدی‌ترین مسئولیتش قبل از وزارت، مشاور اقتصادی بوده است. بقیه وزرا هم وضعیت بهتری ندارند که بتوانیم بگوییم می‌توانستند بهتر عمل کنند یا تجربیاتی را داشتند. زمانی این جوان‌گرایی در دولت‌ها می‌تواند مثبت باشد که افراد به‌درستی از موقعیت جایگاهی که قرار گرفتند، اطلاع داشته باشند و تحول به این سمت برود که گزینه‌های کارآمدتری بیایند و بعد از چند روز نگوییم که قبلی‌ها بهتر بودند و نکات مثبتی داشتند که بعدی‌ها ندارند.
اگر عبدالملکی آن‌طور که باید نتوانسته عمل کند، نباید ویژگی‌های مثبتی که داشته مثلا انسان پاک‌دستی بوده، فراموش شود و ما به‌سمت افرادی برویم که این ویژگی مثبت را نداشته باشند و از این مساله درس بگیریم و چیزهایی را که به دست آمده، بتوانیم حفظ کنیم. به نظرم باید خیلی جدی این تفسیری که به‌عنوان یک آسیب به وجود آمده، درنظر گرفته شود. این‌که مقام‌معظم‌رهبری گفتند جوانان شانه‌های خودشان را زیربار مسئولیت بدهند، بدین معنا نیست که افراد بروند سمت‌های رسمی و مقام‌های اجرایی مطالبه کنند، بلکه این صحبت بدین معناست که باید مساله شایسته‌سالاری به‌عنوان موضوع محوری قرار بگیرد و افراد در موقعیت‌های برابری قرار بگیرند و بتوانند رشد کرده و به کشور خدمت کنند.


مردم باید برای اعتراضات خود به حاکمیت دسترسی داشته باشند

چهارشنبه 17 نوامبر 2021

مفتاح: مردم باید برای اعتراضات خود به حاکمیت دسترسی داشته باشند

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نشست بازخوانی فاجعه آبان ماه سال ۱۳۹۸ به همت بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و با حضور تعدادی از فعالین رسانه‌ای و سیاسی و اجتماعی از جنبه‌های مختلف برگزار شد.


محمدصالح مفتاح، فعال رسانه‌ای و معاون سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر در این نشست بیان کرد: ما در اتفاقات مختلف شاهد هستیم که قانون اساسی دور زده می‌شود و بسیاری از مسائل دیده نمی‌شود. به عنوان مثال مسئله‌ای مانند مشارکت یا امر به معروف و نهی از منکر کاملاً به محاق رفته است و به نوعی بسیاری از جا‌ها جلوی مردم گرفته می‌شود تا نتوانند حرف حق را بزنند. ما همیشه اصل ۲۷ قانون اساسی را خالی از معنا کردیم و از طرف دیگر حکومت نیز حق ندارد که جلوی مردم را بگیرد. اتفاقات مختلف باعث شده است که حسن اعتماد مردم به حاکمیت از بین برود و مشارکت آنان بی‌تأثیر شود. مردم شاهد هستند که رأی می‌دهند و بعد از آن شاهد گرانی و وضعیت بد معیشتی هستند و زمانی که اعتراض می‌کنند، کسی پاسخگوی آنان نیست.


در آبان ماه سال ۱۳۹۸ رسانه ما نارسا بود
وی در ادامه صحبت‌های خود افزود: گسلی ایجاد شده است که طبیعی نیست و مردم نتوانستند حرف‌شان را به گوش مسئولین برسانند و به نوعی خود را نزدیک به حکومت نمی‌بینند. در حال حاضر مردم دیگر امیدی به خانه‌دار شدن ندارند و کاملاً آن را فراموش کرده‌اند. از سمت دیگر نیز حکومت احساس نمی‌کند که باید مردم را اقناع کند. متأسفانه در آبان ماه سال ۱۳۹۸ رسانه ما نارسا بود. زمانی که همه چیز بهم ریخته بود و اینترنت قطع بود، صداوسیما در حال پرداخت به مسائل دیگری بود.


مردم باید برای اعتراضات خود به حاکمیت دسترسی داشته باشند
مفتاح همچنین در ادامه با تأکید بر مسئله اقناع سازی و گفتگو از سوی حاکمیت، گفت: باید همزمان با اقناع، گفتگو صورت گیرد و مردم بتوانند دغدغه‌های خود را بگویند. تیر آخر در آبان ماه سال ۹۸ آنجایی بود که آقای روحانی به روی مردم خندید. مردم ما بسیار صبور هستند و این یکی از ویژگی‌های کلیدی مردم ماست که در بسیاری از کشور‌ها نیست. مردم باید برای اعتراضات خود به حاکمیت دسترسی داشته باشند و مردم در حال حاضر هیچ ابزاری ندارند. طبیعتاً با این شرایط مردم دیگر مشارکت سیاسی ندارند و در زمان انتخابات صرف، مشارکت بی‌معناست. امر عمومی در کشور برای همه مردم است، اما شاهد هستیم که روند به گونه‌ای پیش می‌رود که مردم در حال حذف شدن هستند و این اشتباه محض است.


روزنامه‌نگارها جزو محروم‌ترین اقشار جامعه هستند

یکشنبه 4 آگوست 2019

معاون فرهنگ سازی، رسانه و آموزش ستاد امر به معروف و نهی از منکر گفت: روزنامه‌نگارها بعد از مدتی به واسطه کسب اعتباری که از رسانه‌ها می‌کنند، سراغ مدیریت‌های اجرایی می‎روند. این رویکرد به دلیل پایین بودن اعتبار و حقوق آنهاست.
۱۳۹۸/۰۵/۱۳

http://seda.ir/sh/?2185360


برنامه “سیاست‌نامه” با موضوع (بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، مسئله امید، رسانه و تبلیغات) با حضور محمدصالح مفتاح، معاون فرهنگ‌سازی، رسانه و آموزش ستاد امر به معروف و نهی از منکر روانه آنتن شبکه رادیویی گفت‌وگو شد.

محمدصالح مفتاح در مصاحبه با رادیوگفت‌وگو عنوان کرد: اکنون در فضایی هستیم که یکسری رسانه‌هایی داریم که وابسته به حاکمیت هستند و یکسری رسانه‌ که متناسب با فضای فردی و بخش خصوصی هستند؛ به تعبیری رسانه‌های دولتی و خصوصی. از طرفی با یکسری پدیده‌های جدید رسانه‌ای مواجه هستیم، پدیده‌هایی که رسانه‌های دولتی از آن عقب ماندند. کما این‌که در زمان ظهور شبکه‌های اجتماعی به نظر می‌رسد جریان مردمی، بخش خصوصی و جریان انقلابی نسبت به بخش دولتی و حاکمیت متفاوت عمل کردند.

وی افزود: یادم است زمانی در رادیو، می‌خواستیم درباره وبلاگ صحبت کنیم، کلمه وبلاگ جزو کلمات ممنوعه بود! همچنین اسم بردن از شبکه‌های اجتماعی ممنوع بود. اگرچه اقتضای آن زمان بود، شاید تصور می‌شد که ما در آنجا مزیتی نداریم، در حالی که در صدا و سیما مزیت داشتیم. اما واقعیت این بود که رسانه‌ها در آن برهه‌ها در حال تغییر بودند و برخی از مراکز رسمی ما نتوانستند متناسب با آن شرایط در آن زمان کنش جدی انجام بدهند.

معاون فرهنگ‌سازی، رسانه و آموزش ستاد امر به معروف و نهی از منکر ادامه داد: اما وقتی کم‌کم جلو می‌رویم و آن دوره زمانی رخ داده برای این‌که هماهنگی‌ها بین رسانه‌های دولتی با رسانه‌های جدید و تحولات جدید پیش بیاید، این بازه زمانی کمتر شده است. اگر زمانی درباره شبکه‌های اجتماعی، بازه زمانی مثلا ۵ سال بود، در رسانه‌های بعدی مانند پیام‌رسان‌ها، این زمان بسیار کوتاه‌تر شد و کم‌کم ناچار شدیم این رسانه‌ها را به دلیل گستردگی آن به رسمیت بشناسیم. اما این به رسمیت شناختن تنها در بخش دولتی و حاکمیتی اتفاق افتاد، اما در بخش مردمی، حتما نسل انقلابی ما توانسته متناسب با این شرایط پیش برود.

محمدصالح مفتاح گفت: وقتی به نخستین روزنامه‌هایی که وارد کشور می‌شوند که در دست جریان تجددگرای غرب‌زده است نگاه می کنیم شاهد هستیم که یک دوره می‌گذرد تا این‌که رسانه‌های مذهبی ما وارد صحنه شوند و سیدجمال الدین اسدآبادی عروه‌الوثقی را منتشر کرد و دیگران نیز همراهی کنند و کم‌کم بپذیرند که این ابزار می‌تواند حامل پیام باشد و این ابزار جدید ممکن است که رسانه‌های قبلی را به چالش بکشند.

وی افزود: آنچه در بحث گام دوم به نظرم می‌رسد این است که در حال عبور از دوره قبلی هستیم و به نظرم بخشی از آن فهم نادرستی که وجود داشته، در حال کاهش پیدا کردن است. نسل جدیدی در حال پذیرش مسئولیت در کشور هستند که قاعدتا باید این اقتضائات را درک کنند. ضمن این‌که ما نیازمند یک رسانه جدید هستیم، یک رسانه که حداقل به لحاظ محتوایی رویکردی پیدا کند تا به رسانه مطلوب تبدیل شود.

معاون فرهنگ سازی، رسانه و آموزش ستاد امر به معروف و نهی از منکر ادامه داد: ریشه بسیاری از مشکلات ما در حوزه رسانه به آموزش برمی‌گردد، وقتی درباره ارزش‌های خبری در یک رسانه صحبت می‌کنیم، یکی از ارزش‌هایی که خیلی بر آن تاکید می‌شود، ارزش شگفتی است. با این نگاه بر آنیم که اخبار ما چه قدر شگفتی برمی‌انگیزد. از آن سو به نظر می‌رسد اخبار منفی و سیاه این شگفتی را بیشتر به دنبال خود دارد تا یک خبر مثبت. متاسفانه یک ژورنالیسم قوی نداریم، خیلی از کسانی که به عنوان ژورنالیسم شناخته می‌شوند، همین که فعالیت‌شان جدی می‌شود، از فضای روزنامه‌نگاری فاصله می‌گیرند.

محمدصالح مفتاح در مصاحبه با رادیوگفت‌وگو اظهار کرد: ما در نسل جوان مواجه‌ایم با یک علاقه و شیفتگی نسبت به رسانه که وارد فضای رسانه‌ای می‌شوند، اما بعد از مدتی به واسطه کسب اعتباری که از رسانه‌ها می‌کنند، سراغ مدیریت‌های اجرایی یا مدیریت رسانه می‎روند. این نوع رویکرد به دلیل وضعیتی است که در جامعه وجود دارد، زیرا اهالی رسانه و روزنامه‌نگار ما اعتبار و حقوق‌شان بسیار اندک است و واقعا جزو محروم‌ترین اقشار جامعه هستند.


چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانه‌ای بسازیم؟

دوشنبه 2 سپتامبر 2013

چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانه‌ای بسازیم؟آیا مطلوب است که همه رسانه‌های مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغه‌ی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا هم‌آهنگی با هم‌سانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانه‌ها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همه‌ی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمی‌کنیم.

محمدصالح مفتاح؛ مدیر مسئول شیرازنا

۱- بسیاری از دلسوزان و فعالان رسانه‌ای حزب‌اللهی همواره از اینکه انسجام و هماهنگی میان رسانه‌هایشان نیست، گله دارند و در هربار گردهم‌آیی این موضوع محل بحث است. هر جمع و ترکیب تازه نیز به بازطرح این دغدغه‌ها از سوی فعالان رسانه‌ای منجر می‌شود. تیترها و عناوین یکسان در روزنامه‌های زنجیره‌ای و اتاق فرماندهی مشترک آنها مثال این جلسات است. ما نمی‌توانیم؟

۲- آیا مطلوب است که همه رسانه‌های مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغه‌ی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا هم‌آهنگی با هم‌سانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانه‌ها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همه‌ی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمی‌کنیم.

۳- منفعت‌طلبی‌ها و رقابت‌های بی‌جا اختلاف‌انگیز است. ما باید درک کنیم که هدف والاتری است و مسیر راه اصالت ندارد. هرچند استفاده از هر ابزاری را در راه رسیدن به مقصود مشروع نمی‌دانیم، اما تنوع در انتخاب ابزارهای مشروع امری ممنوع نیست و باید پذیرفت.

۴- متاسفانه فقر و نبود نقشه جامع رسانه‌ای کشور، معلوم نبودن مسائل مهم و اساسی، آدرس‌های غلط در برخورد با مسائل و … نیز از راهزن‌های انسجام رسانه‌ای و حرکت رو به جلو است. برخی از این موارد را رهبر معظم انقلاب در دیداری که به عنوان فعالان جشنواره فیلم عمار خدمت‌شان بودیم ذکر کردند که متاسفانه به دلیل عدم انتشار عمومی آن، نتوانست در اختیار فعالان رسانه‌ای قرار گیرد.

۵- یکسانی در گفتمان متاسفانه باعث نشده است تا ما بتوانیم عملیات‌ها مشترک رسانه‌ای تعریف کنیم. نمونه‌های این عملیات مشترک در رسانه‌های اصلاح‌طلب در بازه‌های مختلف دیده‌ایم. مثلاً هماهنگی در معرفی آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان منجی در سال‌های اخیر. که تقریبا هر روزه به عنوان تیتر یک روزنامه‌های اصلاح‌طلب بوده است و تا حدودی توانسته است وجهه ایشان را برای مخاطبانشان بهبود ببخشد. هنوز فراموش نشده است که ایشان در سال ۸۴ در رقابت با احمدی‌نژاد شکست خورد و در انتخابات مجلس ششم نیز نتوانست در میان بیست نفر اول در لیست منتخبان تهران باشد. و این مدیون تخریب‌های رسانه‌ای جریان اصلاح‌طلب بود. نمونه دیگر این عملیات‌ها را در سال گذشته با محوریت بی‌بی‌سی رخ داد و با فیلم «خط و نشان رهبری» موج رسانه‌ای با هدف تخریب رهبر معظم انقلاب اسلامی طرح رسانه‌ای را کلید زدند. پیش از این با ایده‌ای هماهنگ، طرح بایکوت رسانه‌ای رهبری را پیگیری کرده بودند. این موج را تا همین روزهای اخیر می‌توانید ردگیری کنید که مجله فارین‌افرز در مقاله مفصلی به قلم اکبر گنجی به سئوال «[آیت‌الله] خامنه‌ای کیست؟» پاسخ دادند. اینها نمونه این جبهه‌سازی‌های رسانه‌ای است که در قالب عملیات مشترک رخ می‌دهد.

۶- مراکز متعدد تصمیم گیری و راهبرددهی برای رسانه‌ها از عوامل تشتت در جبهه رسانه‌ای مدافع گفتمان انقلاب اسلامی است. غرور و خودبرتربینی نیز در این جبهه رسانه‌ای آسیب است. متاسفانه ادعاهایی همچون سابقه بیشتر، مخاطب بیشتر، وابستگی بالاتر، اطلاعات بیشتر و … فاصله فعالان رسانه را از یکدیگر بیشتر کرده است. نقد ناپذیری و تکفیرگرایی میان ما بسیار است و گاهی نقدهای ما رنگ دشمنی به خود می‌گیرد و در ظاهر میان نقد درون‌گفتمانی و برون‌گفتمانی تفاوتی دیده نمی‌شود.

۷- بسیج رسانه یکی از محورهایی است که می‌تواند تشکل صنفی فعالان رسانه‌ای حزب الله باشد که هرچند در استان فارس یکی از اقشار فعال بسیج است، در سطح ملی فعالیت چندانی از آن سراغ نداریم. چه خوب است که چهره‌های مهم و اثرگذار نیز در این میان نقش‌آفرین شوند و با حضور فعال خود، سایرین را نیز مدیریت و راهبری کنند.

* امروز به همراه جمعی ار مدیران رسانه‌های جمعی جلسه هم‌اندیشی به میزبانی سردار نقدی برگزار شد. در این میان سئوالی که به عنوان موضوع بحث مطرح شده بود، علت عدم انسجام میان رسانه‌های جریان مدافع انقلاب اسلامی بود. نکاتی در آن جلسه به ذهنم رسید که به دلیل عدم فرصت طرح همه نکات، در قالب این یادداشت درآمد.

منبع: شیرازنا


سپاه سعه‌صدر بیشتری از خود نشان دهد

یکشنبه 28 جولای 2013

مدیر مسئول سایت شیرازنا ضمن انتقاد از شکایت سپاه شیراز از این سایت خبری این اقدام سپاه را موجب محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: ما خود را جزئی از مجموعه ​ ​بسیج​ می​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها ​سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد‏.‏….

محمدصالح مفتاح در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به شکایت سپاه ​بقیه الله شیراز نسبت به درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری در شیراز توسط سایت شیرازنا، گفت: سایت شیرازنا بعد از آنکه متوجه شده بود سپاه بقیه الله شیراز به همراه یکی از حوزه‌های مقاومت بسیج می‌خواهد مراسمی را به مناسبت سالروز تولد مقام معظم رهبری برگزار کند، با توجه به صحبت‌های مقام معظم رهبری و در راستای امر به معروف و نهی از منکر با انتشار این خبر نسبت به این اقدام سپاه انتقاد کرد.

مدیر مسئول سایت شیرازنا افزود: بعد از انتشار این خبر در سایت شیرازنا با همراهی سایر رسانه و بازتاب که این خبر داشت برگزارکنندگان از موضع خود عقب​‌نشینی و از این اقدام خود عذرخواهی کردند. باید از دستور و تذکر سردار فرماندهی سپاه فجر در این موضع تقدیر کرد.

وی با بیان اینکه علی ر​غم​ عذرخواهی و پذیرش اشتباه سپاه شیراز از اقدام خود، از سایت شیرازنا شکایت کرده است، تصریح کرد: فارغ از اشکالات حقوقی که بر این شکایت وارد است، موضع گرفتن مجموعه ای که خود منتسب به رهبری و پاسدار ارزشهای انقلاب است جای تعجب دارد و باید این نهاد انتقادپذیری بیشتر از خود نشان می​‌داد.

مفتاح این اقدام سپاه را محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: این مجموعه باید در نحوه تعاملش یا رسانه​‌ها تجدیدنظر کند.

وی با تاکید براینکه انتشار این خبر توسط سایت شیرازنا عنوان مجرمانه ندارد، بیان داشت: شیرازنا هیچ حرکت تقابلی در مقابل این اقدام سپاه انجام نمی​‌دهد و همچنان ارادت خود را به این مجموعه انقلابی خواهد داشت.

مدیر مسئول سایت شیرازنا، در پایان خاطرنشان کرد: ما خود را جزئی از مجموعه ​بسیج می ​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین‌ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد.

​مفتاح با بیان اینکه روز گذشته با حضور در پلیس فتا شیراز به سئوالات پاسخ داده است، گفت: بنده امیدوارم که سپاه از این شکایت صرف نظر کند، چرا که تقابل با رسانه‌ها برای مجموعه‌ای انقلابی مانند سپاه زیبنده نیست و تقابل با سپاه هم برای رسانه‌ای انقلابی مانند شیرازنا صحیح نیست. و ما نباید به دشمن فرصت دهیم تا از این گونه مسائل سوء استفاده کند.

به گزارش مهر، در پی درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری درشیراز توسط سایت شیرازنا ، اکثر سایت‌های خبری در کشور اقدام به درج و پیگیری این خبر کردند. (​​الف، جهان، فردا، ایران​، مشرق‌نیوز، ​رجانیوز، تابناک، پارسینه، ​جوان‌آنلاین​ و …) این موضوع در صدا و سیما نیز انعکاس داشت و در بخش خبری ۲۰:۳۰ (صرفا جهت اطلاع) از این مراسم انتقاد شد.

در پی انتقادات سایت شیرازنا و انعکاس آن در رسانه‌ها، این مراسم از سوی فرمانده سپاه فجر استان فارس لغو شد و برگزارکنندگان آن از مقام معظم رهبری و مردم عذرخواهی کردند. اما همزمان با عذرخواهی، سپاه از سایت منتشرکننده این خبر شکایت کرده است. این درحالی است که نارضایتی رهبری از برگزاری مراسم هایی به نام تولد ایشان بارها در رسانه‌ها منعکس شده است: ایشان در این باره تذکر داده و فرموده اند: «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد؛ برگزارکنندگان، مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم»

منبع: خبرگزاری مهر


مردم برای فعالیت در NGOها احساس نیاز نمی‌کنند

دوشنبه 15 جولای 2013

محمدصالح مفتاحمحمد صالح مفتاح در رابطه با مشکلات فعالیت NGOها در کشور گفت: وقتی دولت در اکثر مسائل دست اندر کار اصلی است دیگر کسی تمایلی به فعالیتی خارج از این محدوده ندارد. البته دولت هم تمایلی برای درگیر کردن مردم در بسیاری امور ندارد.

محمد صالح مفتاح مدیر سایت تریبون مستضعفین در گفتگو با جبهه جهانی مستضعفین درباره مشکلات فعالیت NGOها در ایران گفت : “درکشور ما آنقدر نقش دولت برجسته است که نمی توان به راحتی نام NGO یا همان «سازمان مردم نهاد» را بر یک تشکل گذاشت. چون معمولا مردم کشور ما دولت را متکی بر نفت دیده اند هیچ گاه احساس نکرده اند که باید فعالیتی خارج از این چارچوب داشته باشند. البته دولت هم تمایلی برای درگیر کردن مردم در بسیاری امور ندارد. مثلا هیچ گاه دیده نشده که دولت برای تصویب یک لایحه یا طرح به پشتیبانی مردم نیازی داشته باشد در صورتی که در کشورهای دیگر این نیاز به وضوح دیده می شود.”

لزوم ارتباط و خدمات متقابل دولت و سازمان‌های مردم نهاد
مفتاح در خصوص ارتباط متقابل میان دولت مردان و فعالان سازمان‌های مردم نهاد در کشورهای دیگر افزود: “در کشورهایی که معنی NGO به درستی جا افتاده است چون مردم با پرداخت مالیات تا حدود زیادی هزینه‌های دولت را تأمین می‌کنند لذا خود را محق می دانند تا در اموری که دولت پیش رو دارد دخالت داشته باشند. دولت هم به پشتیبانی مردم در پیشبرد برنامه های خود نیاز دارد لذا این همکاری متقابل زمینه را برای فعالیت بیشتر NGO ها فراهم می کند.”

واسپاری آرمان‌ها توسط مردم به دولت بعد از پیروزی انقلاب
مدیر سایت تریبون مستضعفین همچنین در خصوص وضعیت NGO ها در سال های بعد از پیروزی انقلاب گفت: “در کشور ما چون حکومت دینی است بعد از انقلاب خیلی از آرمان های مردم توسط دولت محقق شده است. همین باعث شده تا مردم لازم ندادند که باید کاری انجام بدهند. مثلا در حوزه فلسطین وقتی مردم می دانند دولت حتما اقداماتی انجام می دهد دیگر خیالشان راحت است که مسوولیتی متوجه انها نیست.”

اگر سازمان تبلیغات اعلام راهپیمایی نکند، مردم اقدام نمی‌کنند
وی در ادامه خاطر نشان کرد: “البته منظور از دولت فقط قوه مجریه نیست. مثلا اگر سازمان تبلیغات اعلام راهپیمایی نکند مردم خودشان به خاطر اتفاقات مختلف راهپیمایی نمی کنند. بخشی از این اتفاق هم به این دلیل است که عادت مردم شده و تا به آنها نگوییم اقدامی انجام نمی دهند.”

بروکراسی در سیستم ثبت NGOها و عدم حمایت مالی آنها توسط مردم
محمد صالح مفتاح در ادامه به بخش دیگری از مشکلات سازمان های مردم نهاد در کشور اشاره کرد و افزود: “اولین مشکل بعد از بروکراسی های ثبت NGO، مسائل مالی است. چون مردم دولت را برای تحقق اهداف آرمانی موظف می دانند برای همین خیلی کم پیش می آید حاضر باشند از جیب خوشان هزینه کنند ولی در کشورهای دیگر اینطور نیست.

نگاه دولتی به دیپلماسی عمومی و نگاه امنیتی به حوزه فرهنگ
وی در ادامه گفت: “دومین مشکل انحصاری بودن فضای کاری در حوزه بین المللی است. دولت خیلی اجازه فعالیت در این حوزه را نمی دهد. موضوعاتی هم که به مسائل امنیتی مربوط می شود، فضا خیلی برای فعالیت آزاد نیست. شاید بتوان مشکل را عدم شناخت قدرت افکار عمومی دانست. اگر دولتمردان بدانند که دیپلماسی عمومی باید توسط NGO ها رغم بخورد نه توسط نهادهای دولتی مسلما دیگر به خیلی از حوزه‌های فعالیت فرهنگی به چشم حوزه‌های امنیتی نگاه نمی شود.”

عدم فعالیت میدانی NGOها در حوزه بین‌المللی
مدیر سایت تریبون مستضعفین در پایان خاطر نشان کرد: “یکی دیگر از این کم کاری‌ها این است که در حوزه بین‌المللی فعالیت میدانی انجام نمی‌شود. اعضای NGO نمی‌توانند برای ارتباط بیشتر با فعالان دیگر کشورها در همه جلسات و سمینارها و فعالیت‌های آنها حضور فیزیکی داشته باشند. اگر هم کسی از این فعالین به ایران دعوت می شود ارتباط بیشتر یک طرفه است و این امکان که بتوانند اعضای فعال داخلی هم به آن کشور سفر کنند خیلی محقق نمی شود.”

منبع: جنبش جهانی مستضعفین


میزگرد دانشجویی راهکارهای مقابله با دانشجوی پولی

دوشنبه 22 نوامبر 2010

دانشجوی پولیعدالتخواهی- میزگرد دانشجویی با عنوان «‌ بررسی راه کارهای مقابله با پولی شدن دانشگاه های دولتی » با حضور فعالین دانشجویی دوشنبه این هفته (امروز) در دفتر جنبش عدالتخواه دانشجویی برگزار می شود.

در این جلسه آقای مقصودی از فعالین سابق دانشجویی دانشگاه صنعتی اصفهان و از آگاهان در مورد دانشجوی پولی ، آقای شهبازی دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی و منتقد برنامه پنجم توسعه و آقای محمد صالح مفتاح عضو اسبق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه و کارشناس ارشد حقوق به گفتگو و تبادل نظر می پردازند.

در این جلسه استدلال های موافق دانشجوی پولی نقد و بررسی می شود و تعارضات آن با قانون اساسی تبیین می گردد. این جلسه ساعت ۲ در سالن کوثر واقع در چهارراه کالج برگزار می گردد.

باشگاه خبرنگاران جوان –  برنانیوز