بایگانی دسته‌ای ‌

در نقد «حکمرانی مجازی» به سبک طرح صیانت!

دوشنبه 11 اکتبر 2021
نشستخبرگزاری فارس درباره طرح صیانت

چندی پیش به مناسبت مطرح شدن طرح صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی، انتقاداتی از طرح و نحوه تصویب اولیه آن در صحن مجلس و ارجاع به کمیسیون مشترک (و خارج شدن از صحن علنی) داشتیم. متعاقب آن هم نشستی با حضور آقای «محمد کشوری» کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات و آقای «رضا قربانی» فعال حوزه کسب‌وکار فناوری اطلاعات در خبرگزاری فارس نکاتی را پیرامون آن مطرح کردیم. آنچه در زیر می‌آید بخشی از مطالبی است که در آنجا ارائه کرده‌ام.

***

با حکمرانی فضای مجازی مخالف نیستم، با این شیوه قانون‌نویسی مخالفم!

به کسانی که نسبت به این طرح انتقاد دارند، گفته می‌شد که مخالف قانون‌گذاری برای حکمرانی فضای مجازی هستند، اما این طور نیست؛ بلکه ما به شکل قانون انتقاد وارد می‌کنیم و معتقدیم که می‌توان قانون را به شکل بهتری نوشت.

این طرح بیشترین ضربه را به حکمرانی مجازی می‌زند!

مهم ترین مسئله‌ای که درباره این طرح وجود دارد این است که به نظر می‌رسد که در تدوین این طرح از تجربه‌های قبلی استفاده نشده و اگر اصلاحات جدی صورت نگیرد، اساسا طرح قابلیت اجرا نخواهد داشت. برای مثال به یاد داریم که آیین‌نامه‌ای که سایت‌های اینترنتی را ملزم به اخذ مجوز از دولت کرده بود چه سرنوشتی داشت. اجرایی نشد و همان زمان هم اغلب کارشناسان درباره اجرایی نبودن این قانون هشدار دادند. پس می‌توان از اکنون جلوی این اتفاق گرفت. اگر فرصت کشور را در زمینه حکمرانی فضای مجازی از دست بدهیم بدترین ضربه را به خودمان زده ایم؛ مگر چند بار فرصت تدوین چنین قانونی را با این ابعاد داریم؟ و این یکی از مهم‌ترین انتقادات به نسخه فعلی طرح است که می‌بایست در فرایند بررسی توسط کمیسیون به‌صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.

محمدصالح مفتاح

این فرم از مصوبه‌گذاری اصلاً قانون نیست!

موضوع دوم، فرم قانون‌گذاری است که قبلا انتظار می‌رفت که اگر مسائلی مثل سواد رسانه ای، تبلیغات، مالکیت فکری و حقوق کاربران برای مجلس مسئله است، خودش برای آن قانون‌گذاری کند. اما اکنون مجلس قانون‌گذاری در موضوعات مختلف را به یک شورای حتی بزرگ‌تر از شورای عالی فضای مجازی می‌سپارد. این موضوعی است که در جریان بررسی طرح باید در نظر گرفته شود.

ادعاهای طراحان طرح صیانت نخالف واقعیت‌های بیرونی است!

سوم آنکه باید ادعاهای طراحان طرح با واقعیت‌های بیرونی بررسی شود. برای مثال این طرح می‌گوید هدف طرح حمایت از پلتفرم‌های بومی است؛ اما اغلب صاحبان پلتفرم‌های بومی با این طرح مخالف اند. چرا با آن مخالف اند؟ این رویه هنوز هم جای اصلاح دارد. نظر آن‌ها را بپرسیم و در بررسی کارشناسی طرح، مبنا قرار دهیم.

بدنه کارشناسی دولت به کمک طرح بیاید

در فضای مجازی با چند گروه مختلف مواجه هستیم از جمله ذینفعان مثل کسب و کارها و رسانه ها، گروه‌های مردمی، گروه‌های سیاسی، کاربران فضای مجازی و عموم مردم و دولت.مشکل اصلی در نوشتن طرح این بوده که دولت به کل کنار گذاشته شده است؛ مقام معظم رهبری به صراحت به مجلس اعلام کرده اند که اولویت کار مجلس با لایحه است نه با طرح. بدنه کارشناسی دولت باید به تدوین این قانون کمک کند. پیش زمینه چنین گفت وگویی این است که به نظر همدیگر درباره این طرح احترام بگذاریم.

اشکال کار دولت قبل این بود که این موضوعات مهم درباره فضای مجازی را تبدیل به لایحه نکرد

در این ماجرا، ایرادی هم به دولت قبل وارد است. اشکال کار دولت قبل این بود که این موضوعات مهم درباره فضای مجازی را تبدیل به لایحه نکرد. وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و دولت قبل در این زمینه مسئولیت داشتند و باید لایحه تنظیم می‌ کردند که وظیفه خود را انجام ندادند. اتفاقاً یکی از کسانی که باید در این زمینه پاسخگو باشد دولت قبل است.

ضرورت اجماع حداکثری عموم ذینفعان

وقتی در کمیسیون ویژه بررسی این طرح، این متن مبنای گفت وگوها قرار بگیرد، بحث‌ها به سمت جزئیات خواهد رفت و اصول کلی مد نظر نویسندگان طرح ممکن است باقی بماند که اتفاقاً بسیاری از آن اصول کلی نقاط ضعف این طرح خواهند شد. باید همه ذینفعان و کارشناسانی که در خارج از کمیسیون می‌ توانند به این طرح کمک کنند تا روی طرح اجماع نظر کلی به دست آید و طرح حداکثر منفعت را برای عموم مردم داشته باشد.

محمدصالح مفتاح

در موضوعات ملی و بزرگ، جز با گفتگوی عمومی کار پیش نمی‌رود

هنوز مقدمات گفت وگو درباره این موضوعات در کشور شکل نگرفته است. اگر این گفت وگوها شکل بگیرد و به نتیجه منجر شود، همه افراد پای کار می‌آیند؛ مثال مشخصی در این باره مسئله افزایش قیمت بنزین است. در دوره آقای احمدی نژاد رئیس جمهور با مردم گفت وگو کرد و تصمیم را اجرایی کرد؛ اما آقای روحانی گفت وگو نکرد و یک شبه قیمت بنزین را افزایش داد. مشخص است که این نوع تصمیم گیری‌ها برای کشور تبعات دارد.

درباره موضوعی که خود ما می‌گوییم نقطه ضعف است، اگر گفت وگو شود و مشخص شود که راهکار دیگری نداریم و همه ما به این نتیجه برسیم راه دیگری برای اصلاح وجود ندارد، حتی شاید خود ما هم موافق شویم و نتیجه هر چه که باشد مورد وفاق است.

فقط ابزارهای سخت را به کار نبرید!

علاوه بر ابزارهای مالیاتی و تنظیم گری، به ابزار‌های نرم هم برای مدیریت فضای مجازی نیاز داریم؛ اما هیچ گاه در کشور به این فکر نکردیم که ابزارهای نرم هم می‌توانند ابزار تلقی شوند. امروز همه جا در دنیا، از ابزارهای نرم هم استفاده می‌کنند اما ما همیشه از ابزارهای سخت و الزامات بسیار قاطعانه استفاده کردیم. در حالی که می‌توان در بسیاری از موضوعات با ایجاد اجماع نظر و گفت وگو با مردم به راه کارهای داوطلبانه رسید که اتفاقاً اثر بخش تر هستند و به ویژه در مواقعی که حاکمیت ابزاری برای کنترل ندارد بسیار مفید خواهند بود.


کاربران فضای مجازی در بی دفاع ترین حالت ممکن هستند

یکشنبه 14 اکتبر 2018

در گفت و گوی اجتماعی مطرح شد:
مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی فردا اظهار داشت: افراد مختلف با حضور در فضای مجازی به سادگی می توانند هویت خود را پنهان کنند.

برنامه گفت و گوی اجتماعی با موضوع بررسی امنیت روانی در فضای مجازی با حضور محمدصالح مفتاح (مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی فردا) از شبکه رادیویی گفت و گو روی آنتن رفت.

در این برنامه محمدصالح مفتاح با اشاره به قوانین موجود در حوزه فضای مجازی، گفت: بسیاری از قوانین وضع شده در حوزه فضای مجازی کشور تنها به محدودیت افراد یا رسانه هایی منجر می شود که داخل کشور هستند و مسئولیت کار خود را می پذیرند.

وی با اشاره به تعریف امنیت روانی در فضای مجازی، اظهار داشت: امنیت روانی در فضای مجازی زمانی شکل می گیرد که افراد احساس تهدید ذهنی نداشته باشند.

مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی فردا با بیان این که فضای مجازی می تواند امنیت روانی افراد را مخدوش کند، عنوان کرد: فضای مجازی را نمی توان پدیده ای جدا از فضای حقیقی تعریف کرد.

وی با اشاره به این که استمرار فضای حقیقی به فضای مجازی می رسد، تصریح کرد: هر کدام از فضاهای حقیقی یا مجازی افراد تاثیر مستقیمی را بر دیگری دارند.

محمدصالح مفتاح با اشاره به تفاوت های فضای مجازی و حقیقی، اظهار داشت: زمان و مکان در فرآیندهای مختلف فضای مجازی تاثیر چندانی ندارد، بر همین اساس محتوای مجرمانه یا تهدیدهای مجازی می توانند با مدت زمانی دارای اختلاف به دست تهدید شونده برسند.

وی با بیان این که فضای مجازی بسیار گسترده تر از فضای حقیقی است، عنوان کرد: سرعت انتشار مطالب و محتواهای گوناگون در فضای حقیقی بسیار کم تر از فضای مجازی است.

مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی فردا با اشاره به موضوع هویت در فضای مجازی، تصریح کرد: افراد مختلف با حضور در فضای مجازی به سادگی می توانند هویت خود را پنهان کنند. در حالی که قبل از رواج فضای مجازی در کشور جعل هویت به این راحتی امکان پذیر نبود.

لینک


ما با مافیای داخلی فیلترشکن مواجه هستیم

یکشنبه 16 سپتامبر 2018

معاون رسانه و فرهنگ سازی ستاد امر به معروف و نهی از منکر و فعال فضای مجازی اظهار داشت: فیلترشکن های پولی در مجموع می توانند ده ها میلیارد تومان گردش مالی داخلی داشته باشند.

برنامه “گفت و گوی اجتماعی” با موضوع بررسی فیلترینگ و فیلترشکن ها، با حضور محمدصالح مفتاح (معاون رسانه و فرهنگ سازی ستاد امر به معروف و نهی از منکر و فعال فضای مجازی) و دکتر حسن نجفی سولاری (مدرس دانشگاه و مشاور فضای مجازی) از شبکه رادیویی گفت و گو روی آنتن رفت.

در این برنامه محمدصالح مفتاح با اشاره به قوانین ایران در حوزه فضای مجازی، گفت: بسیاری از قوانین ایران در حوزه فیلترشکن ها و فضای مجازی خلا دارند.

وی افزود: قانون می تواند مرجعی درست برای ارائه راهکار و کنترل فضای مجازی باشد.

معاون رسانه و فرهنگ سازی ستاد امر به معروف و نهی از منکر ادامه داد: در حال حاضر انتشار و خرید و فروش فیلترشکن ها در ایران بر اساس یک تفسیر از قانون جرم محسوب می شود.

وی تاکید داشت: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات چند ماه پیش به صورت رسمی در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که توانایی برخورد با فیلترشکن ها را ندارد و نکته جالب اینجاست که نماینده سوال کننده از پاسخ وزیر قانع شد.

محمدصالح مفتاح با اشاره به این که ما با یک مافیای داخلی فیلترشکن مواجه هستیم، عنوان کرد: فیلترشکن های رایگان حتما تحت حمایت دولت ها یا سازمان ها فعالیت می کنند.

وی اضافه کرد: فیلترشکن های پولی در مجموع می توانند ده ها میلیارد تومان گردش مالی داخلی داشته باشند.

معاون رسانه و فرهنگ سازی ستاد امر به معروف و نهی از منکر و فعال فضای مجازی افزود: متاسفانه خرید و فروش فیلترشکن ها در ایران به راحتی از طریق سایت های ایرانی و معتبر انجام می شوند و مردم با کارت بانکی ایرانی این محصول را تهیه می کنند.

وی با بیان این که فعالیت بسیاری از فیلترشکن ها قابل ردگیری است، ادامه داد: بسیاری از فیلترشکن ها سال هاست که با حداکثر کیفیت و بدون اخلال می توانند خدمات متنوعی را در اختیار مردم قرار دهند.

محمدصالح مفتاح با اشاره به این که فیلترشکن ها آثار منفی بسیار زیادی دارند، تصریح کرد: در حال حاضر مردم و مسئولین به صراحت از آسیب های منفی استفاده از فیلترشکن ها در کشور مطلع هستند.

وی با اشاره به این که فیلترشکن ها هویت افراد در فضای مجازی را پنهان می کنند، عنوان کرد: افراد با استفاده از فیلترشکن می توانند جرم های مختلفی را مرتکب شوند و به راحتی پشت فیلترشکن ها پنهان شوند.

فعال فضای مجازی افزود: شورای عالی فضای مجازی باید با اهتمام به راهکارهای مختلف بتواند موضوع فیلترشکن و آسیب های ناشی از آن را در کشور کاهش دهد و الگوهای مناسبی را برای بهره برداری از اینترنت به مردم ارائه دهد.

وی تاکید داشت: متاسفانه حمکرانی ایران در حوزه فضای مجازی تحت یک نظریه واحد تنظیم و مدیریت نمی شود.

http://seda.ir/sh/?2205926


گفتگو با رادیو گفتگو درباره هاتگرام و طلاگرام

دوشنبه 6 آگوست 2018

۱- پوسته های تلگرام باعث می شود که رشد نرم افزارهای بومی دچار اشکال شود.

۲- تبعیض مثبت به نفع شرکت‌های خارجی، مهم‌ترین مانع رشد فناوری بومی در کشور است.

۳- گسترش فناوری‌ها و ابزارهای فضای مجازی لاجرم مردم را به سمت استفاده از این ابزارها سوق داده، اما متاسفانه از سمت دولت هیچ گونه تامل و تفکری وجود نداشت که این فرایند به چه صورتی طی می‌شود. همان زمان که به خدشه‌دار شدن امنیت کشور توسط وایبر پی بردیم باید فکر اساسی می‌کردیم

۴- اگر آن زمان که بیسفون پیام‌رسان ایرانی با امکان تماس صوتی رایگان عرضه کرد، به‌خاطر منافع اپراتورها جلویش را نمی‌گرفنتد، امروز وضع بهتری در پیام‌رسان‌ها داشتیم.

۵- متاسفانه در تلگرام آسیب‌های متنوع و فراوان در حوزه فرهنگی، امنیتی و سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سبک زندگی وجود داشت. اما در ساماندهی و برخورد با آن به افکار عمومی توجهی نشد. مردم به این خدمات وابسته شده‌اند و مسدودسازی تلگرام مردم را با مشکل مواجه کرده است.

۶- در مورد مهاجرت از تلگرام به پیام‌رسان های داخلی این فهم غلط وجود داشت که هر پیام‌رسان داخلی بخشی از کاربران را جذب می‌کند و مجموعا عمده مخاطبان تلگرام را جذب می‌کنند. مسئولان متوجه این امر نبودند که مردم از پیام‌رسانی استفاده می‌کنند که عمده مخاطبان در آن باشند!

۷- وقتی تلگرام فیلتر شد تصور می‌کردند مردم در این پیام‌رسان‌ها پخش می‌شوند و انحصار تلگرام هم شکسته خواهد شد. اما متوجه عدم توان پاسخگویی نرم افزارهای داخلی به نیازهای مردم شدند. نرم افزارهای هاتگرام و طلاگرام هم فرآیند مهاجرت را مختل کردند و بیشتر کاربران از مهاجرت منصرف شدند

۸- فتوای رهبر انقلاب مبنی بر اینکه «نقض حریم خصوصی مردم در شبکه‌های اجتماعی حرام است» می‌تواند بسیار راهگشا باشد و مبنای قانون‌گذاری قرار گیرد، قضات دادگستری هم می‌توانند با استناد به فتوای رهبری حکم صادر کنند.

رادیو گفتگو


تاملاتی درباره تحقق انقلاب اسلامی در فضای مجازی

چهارشنبه 13 آگوست 2014

فضای مجازی و انقلاب اسلامی

۱- اگر «جنگ نرم» را به عنوان یک حقیقت بدانیم، لازم است ملزومات این جنگ را هم رعایت کنیم و همان‌گونه که در «جنگ سخت» باید ابزار در اختیار داشته باشیم، برای این جنگ نیز باید ابزار متناسب اختیار کنیم. و همان‌گونه که در جنگ سخت قاعده‌اش بر ایجاد رعب و استفاده از برترین ابزارهاست در این‌جا هم باید «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ» را سرلوحه‌ی کار قرار دهیم و پیشرفته‌ترین‌ها را به دست آوریم.

۲- اگر انقلاب اسلامی بخواهد در فضای مجازی امتداد یابد، باید واجد شاخصه‌هایی باشد که انقلاب اسلامی در سایر شئون‌ش واجد آن است. پس اگر انقلاب اسلامی هم در علت موجده و هم در علت مبقیه به مردم انقلابی و مسلمان وابسته است، در اینجا هم حضور مردم اصل است. و کناره‌گیری مردم و واسپاری همه‌ی امور به دولت خلاف تکلیف‌گرایی انقلابی-اسلامی است. و کنارگذاشتن مردم از متن فضای مجازی و حوزه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی و عمل انقلابی، اگر خیانت نباشد، حماقت است.

۳- در انقلاب اسلامی، اصالت با محتوا و پیام انقلاب اسلامی بوده است و نه ابزار پیام‌رسانی. کما اینکه در همان زمان نوار کاست پیام‌رسان انقلاب اسلامی بوده است؛ همان نوار کاست‌هایی که شاید می‌توانستند حامل پیام ابتذال هنرمندان آن دوره‌ی طاغوتی باشند. و اندیشه‌ی اندیشه‌ورزان و رهبران جریان انقلابی (چه امام خمینی (ره) و چه رهبران میانی از بهشتی‌ها و مطهری‌ها گرفته تا شریعتی‌ها و دیگران) با نفی ابزار و غرب به عنوان امر غیرقابل تفکیک، انقلاب را پی نگرفتند. بلکه با اصلت بخشیدن به پیام اسلام، انقلابی را پی گیری کردند و که در استمرار خود فرهنگ را به سوی فرهنگ اسلامی متحول خواهد کرد. و همان‌طور که این انقلاب اصالتاً اسلامی بوده است، پس تحقق انقلاب اسلامی در فضای مجازی هم امری اصالتاً و بالضروره فرهنگی خواهد بود.

۴- اعتدال میان استقلال و آزادی از ابتکارات و فرازهای مهم قانون اساسی ماست. آنجا که در اصل ۹ می‌گوید:

«در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‏ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.»

بر اساس این اصل باید نتیجه گرفت که اگر قرار است استقلال در فضای مجازی مبتنی بر نگاه انقلاب اسلامی باشد، با حذف تمام اختیارات انسانی تحقق نمی‌یابد. بنابراین اگر قرار باشد کمال انسانی تحقق یابد، جز با انتخاب مختار انسان نتیجه نخواهد گرفت. پس سلب آزادی امری خلاف اصل است و باید به موارد ضرورت اکتفا شود.

توضیح آنکه هرچند ممکن است در جزئیات بر مبنای قانون بتوان محدودیت‌هایی را اعمال کرد، اما آیا این امر در طولانی مدت باعث تضعیف اندیشه‌ورزی خواهد شد. کما اینکه شهید مطهری می‌فرمود که این شبهات باعث تقویت اسلام می‌شود و از آنها احساس خطر نمی‌کنم. از سوی دیگر می‌دانیم که اصول دین را نمی‌توان تعبدی و تقلیدی پذیرفت و باید فحص و بررسی شود و بدون تحقیق دین‌داری محقق نمی‌شود. اما چگونه این امر با ممنوعیت نشر کتب ضلال جمع می‌شود؟ به نظرم تعادل میان این دو باید برقرار شود که هم اندیشه با «استماع اقول متفاوت و پذیرش احسن آنها» تقویت می‌شود و هم دولت باید از توزیع شبهه‌ها و اتهامات غیرواقع جلوگیری کند. اما واقعاً نمی‌دانم تعادل چگونه میان آنها برقرار خواهد شد. در فضای مجازی هم انتخاب‌گری و سالم‌سازی هر دو مهم هستند، و باید میان این دو تعادل ایجاد کرد. (مطالب غیراخلاقی از این استدلال‌ها تخصصاً خارج است.)

۵- انقلاب اسلامی امری جهانی است و صدور انقلاب، ترجمان لفظی اندیشه‌ی جهانی آن است. پس انحصار ارتباطات در مرزهای جغرافیایی خلاف این اصل است. بلکه باید تلاش کرد تا همه مستضعفان عالم را با هم ارتباط داد و شبکه‌ی بزرگ آنها را سامان داد و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی قطعاً در این مسیر تسهیل‌کننده هستند. پس باید زمینه‌های ارتباط را فراهم کرد. حتی اگر امکان بهره‌مندی همه افراد از برخی شبکه‌های اجتماعی وجود ندارد، باید این امکان را داد که افراد بر اساس نیاز یا هدف‌شان دسترسی‌های متفاوتی داشته باشند.

۶- فرهنگ‌سازی برای استفاده درست از فضای مجازی مهم است و باید آموزش سواد رسانه‌ای به همه، یکی از برنامه‌های آموزشی کشور باشد. قانون تنها در این مسیر یکی از ابزارهاست که با ایجاد مانع، جلوی برخی انحرافات و آسیب‌ها را می‌گیرد. اما همه‌ی آن نیست. کما اینکه می‌بینیم برخی قوانین چنان از سوی مردم نقض می‌شوند که شانی برای قانون نمی‌ماند. و این ابتذال قانون در بلندمدت به از میان رفتن قبح قانون‌شکنی و هنجارشکنی خواهد رسید و آسیب‌زا خواهد بود.


تریبون، رسانه‌ای شد تا عده‌ای خاص خودشان را همه ملت تلقی نکنند

شنبه 2 آگوست 2014

گفتگو با صاحب‌نیوز درباره رسانه و جنگ نرم

برای فعالان رسانه‌ای، «تریبون مستضعفین» و محمد صالح مفتاح نام‌های آشنایی هستند. نام مفتاح و تریبون از ابتدای تاسیس تریبون مستضعفین تا به امروز پیوندی ناگسستنی دارد؛ رسانه‌ای که در بحبوحه اتفاقات تلخ سال ۸۸  به یکباره و بنا به یک دغدغه مقدس متولد شد، اکنون پنجمین سال فعالیت خود را تجربه می کند.محمدصالح مفتاح یکی از فعالین سایبری و شبکه‌های اجتماعی و دانش آموخته معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق است. عضویت در شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی، مدیریت سایت تریبون مستضعفین و وبلاگ آذرباد،مدیریت مرکز مطالعات فرهنگی بیداری اسلامی، مدیرمسئول و سردبیر پایگاه اطلاع‌رسانی امت اسلام، عضو شورای مرکزی  و هیئت مؤسس مجمع وبلاگ‌نویسان مسلمان و … همگی بخشی از سوابق فرهنگی مفتاح است۲۵ خرداد، سال روز تولد تریبون مستضعفین و برخی سوالات بی پاسخ، بهانه‌ای شد تا با محمد صالح مفتاح مصاحبه‌ای مفصل ترتیب دهیم.
باسابقه عضویت محمد صالح مفتاح در جنبش عدالتخواه دانشجویی طبیعی بود که وی صادقانه و صریح صحبت و انتقاد کند. وی در این مصاحبه گفت: اگر رهبری در کشور وجود نداشت ما به اصطلاح حزب اللهی‌ها صریح‌تر هم دیگر را تکفیر می کردیم.مسئول فضای مجازی در بسیج حقوقدانان علی رغم مشغله شدید کاری و تناوب برنامه‌ها با روی گشاده پاسخ گوی سوالات ریز و درشت و چالشی ما شد. مفتاح در این مصاحبه از بی عدالتی رسانه‌ای در اتفاقات سال ۸۸، بایسته‌های جنگ نرم و جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، فیلتریگ، ضعف سیما در فتنه ۸۸ و استقلال مالی و عدم وابستگی حزبی و جناحی تریبون برایمان سخن گفت.

صاحب نیوز: جناب مفتاح! با عرض  سلام و سپاس از بابت اینکه وقت خود را در اختیار صاحب نیوز گذاشتید؛ قبل از اینکه وارد مبحث مهم و چالشی فضای مجازی و کارکردهای آن شویم از رسانه‌ای که شما مدیر مسئولی آن را به عهده دارید یعنی “تریبون مستضعین” می‌پرسم؛ از دلایل شکل گیری سایت خبری-تحلیلی«تریبون مستضعفین» برایمان بگویید؟ هسته اولیه تریبون از چه زمانی کار خود را در فضای مجازی آغاز کرد؟ فعالیت تریبون با کدام اولویت‌ها آغاز شد؟

مفتاحبسم الله الرحمن الرحیم افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد. تریبون مستضعفین در تاریخ ۲۵ خرداد ۸۸ متولد شد. اگر به یاد دشته باشید این روز یادآور راهپیمایی اقلیت شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری علیه جمهوریت ایرانیان در انتخابات بود. اتفاقات آن روزها ما و دوستان ما را به این جمع بندی رساند که باید در برابر این بدعت بزرگ و ایستادگی علیه رای مردم مقاومت کنیم. اختلال در امر اطلاع رسانی و حمله به وب سایت‌های اصلی خبری کشور نیز مزید بر این امر شد که مطمئن باشیم یکی از پایه‌های این کودتا در فضای رسانه و فضای مجازی اتفاق افتاده است. به همین دلیل جمعی از فعالان فضای مجازی و نیز جمعی از فعالان دانشجویی که آن زمان در جنبش عدالتخواه دانشجویی فعال بودیم این سایت را با هدف دفاع از رای مردم و جمهوریت نظام تاسیس کردیم.

مهمترین فعالیت های این سایت پاسخگویی به دروغ‌ها و شبهاتی بود که در فضای رسانه‌ای منتشر می‌شد. البته در این فضا صرفاً به شفاف سازی فضای پس از انتخابات اکتفا نکردیم و تهیه جزوات و مطالبی با هدف پاسخ به سئوالات درباره صحت آرای انتخابات مهمترین فعالیت ما در ایام ملتهب بعد از انتخابات بود که برخی از این تولیدات ما ده‌ها هزار بار دانلود شد و در تیراژ وسیع هم برخی آن را تکثیر کرده بودند که بعضی هم بدون نام ما منتشر شد.

البته استکبار ستیزی نیز از شاخصه‌های اصلی حرکت تریبون بوده و هست؛ به ویژه بر رویارویی با نظام سلطه و آمریکای جنایتکار تاکید می کند ضمن اینکه عمال داخلی نظام سلطه را نیز از نظر فراموش نخواهد کرد.

محمد صالح مفتاح

صاحب نیوز: «تریبون مستضعفین»؛ رسانه‌ای برای آنان که رسانه‌ای ندارند، در خصوص وجه تسمیه سایت کمی توضیح دهید؟ آیا این نامگذاری ناظر به این جمله شهید آوینی است به این مضمون که می‌گوید: “در جمهوری اسلامی همه حق آزادی بیان دارند الا حزب اللهی ها”؟ یا وجهه قرآنی و همان آیه معروف مستضعفین است؟

 نام این سایت و شعار آن نیز به این دلیل انتخاب شد که در تحلیل فضای بعد از انتخابات تنها چیزی که اصلا نامش به میان نمی‌آمد مردم بودند. اقلیت شکست خورده‌ای که تاب رای مردم را نداشتند علیه مردمسالاری قیام کرده بودند و ما سعی می‌کردیم تریبون آنهایی باشیم که رسانه‌ها آنها را نادیده می‌گیرند. به خصوص که همواره این مردم به نوعی در رسانه‌ها را نادیده گرفته می‌شوند. البته این وجه تسمیه یک دلیلی کلی دارد؛ به عنوان مثال در حالی که حدود یک سوم مردم ایران در روستاها هستند، صدا و سیمای ما اصلا آنها و مطالبات آنها را نمی‌بیند. انگار نه انگار که اینها ولی نعمت هستند. اگر رسانه ملی آنها را می‌بیند و به تصویر می‌کشد، انگار که با یک پدیده مواجه است و از بیرون به آنها نگاه می‌کند. باید به این یک سوم تعداد قابل توجهی از مردم که در شهرهای مختلف هستند را اضافه کنید؛ چرا که صدا و سیما جز تهرانی‌ها سایر مردم را نمی‌بیند.

صاحب نیوز: این نگرش رسانه ملی به مردم در شهرستانها در اتفاقات سال ۸۸ نمود بیشتری پیدا کرد؟

 بله؛ این مشکل و نوع دید رسانه ملی در سال ۸۸ خود را بیش از پیش نشان داد.  در سال ۸۸ فضا به گونه‌ای پیش رفت که در تهران که اکثریت به کاندیدای شکست خورده رای داده بودند؛ وقتی رسانه‌ها این مردم را انکار کرده‌اند، طبیعی است که تهرانی‌ها خود را همه مردم ببینند و توهم برای برخی ایجاد شود که تقلب صورت گرفته است.

اگر بخواهم واضح تر بحث کنم می‌توان گفت: وقتی که عدالت رسانه‌ای در کشور نباشد و رسانه‌ها به مردم لااقل به اندازه کمیت شان توجه نکنند برای مخاطبان تصویر غیرواقعی ایجاد می‌شود.

من برای شما مثال دقیق تری می‌زنم؛ شما تصویر خانواده‌های سریال های تلویزیونی را که می‌بینید با واقعیت عامه مردم تفاوت جدی دارد. و عموماً اصلا شما در هیچ سریالی خانه ۵۰ متری و کوچک نمی‌بینید.

این حرف من یعنی امثال بنده و عموم مردم اصلا در رسانه ملی سانسور هستند و این بزرگترین بی‌عدالتی است. تریبون در اصل رسانه‌ای شد تا مردم هم برای خود تریبون و رسانه‌دار شوند و عده‌ای خاص خودشان را همه ملت تلقی نکنند.

 صاحب نیوزبا افول جریان فتنه و آرام شدن فضا، محورهای محتوایی رسانه «تریبون مستضعفین» تغییرات عمده‌ای داشت؟

 همانطور که قبل از این هم گفتم، دفاع از جمهوریت نظام و پاسخ به شبهات و و دروغ‌هایی که جریان فتنه‌گر منتشر می‌کرد؛ هدف اصلی تریبون بود؛ اما به مرور زمان و با افول این جریان تریبون به طور عمده به دغدغه‌هایی از جنس دغدغه‌های افرادی پرداخت که آن را ایجاد کرده بودند.

ببینید ما و دوستان در تریبون آدم‌های سیاسی نبودیم ولی همه یک دغدغه مشترم داشتیم. دغدغه‎ی مشترک ‌ما در تریبون مسائل انقلاب اسلامی و اصل نظام بوده و هست. ما به سیاست از دریچه گفتمان انقلاب اسلامی نگاه می کنیم  و به همین سبب اولویت ما فرهنگ بوده و سعی مان بر این بوده که تریبون رسانه روایت گر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی باشد.

 صاحب نیوز: حزب الله بدون شک اولین و پای کارترین مخاطب شما است! از روحیات مخاطبین خود هم اطلاع دارید؟؟ آیا توانسته‌اید سلیقه‌های مخالف را جذب، مشتاق و در نهایت اقناع کنید؟؟ آیا غیر حزب اللهی‌ها هم مخاطب شما هستند؟؟

 حرف شما درست است. در وحله اول ما اولین مخاطب خود را حزب اللهی‌ها می‌دانیم و برای آنها تولید محتوا می‌کنیم. اما در یک کلام کلی قشر دانشجو و فعالان دانشجویی، اساتید دانشگاهی، حوزویان، جوانان مذهبی و انقلابی، فعالان اینترنتی، و به طور خلاصه نخبگان فرهنگی همسو با آرمان های انقلاب اسلامی مخاطبان اصلی تریبون هستند.

اما غیر از حزب الله سایر مخاطبان هم به دلایل مختلف به سایت ما رجوع می‌کنند و ما را می‌بینند. یکی از دلایل هم این است که ببینند ما چه می‌گوییم. ما در رسانه نمی‌توانیم دشمن را نادیده بگیریم و قطعا برای مخالفان و حتی دشمنان هم تولیداتی داریم!

 صاحب نیوز: تریبون خود را در عرصه بصیرت افزایی‌، جنگ نرم و پاسخ به ندای “این عمار” رهبری موفق می‌دانید؟؟

 ببینید عمار بودن تنها یک لفظ و اصطلاح نیست، چرا که عمار بودن مستلزم ویژگی های مختلفی است. ما سعی کردیم ویژگی صبر و بصیرت را همزمان پیگیری کنیم؛ ضمن اینکه اخلاق گرایی و گفتمان محوری را دنبال کنیم. البته مجموعه دوستان ما در تریبون بر این باورند که ادبیات اقناعی بهترین سلاح در دفاع از آرما‌ن ‌ها است و همیشه پس سعیمان بر آن بوده که مستدل، منطقی و مستند سخن بگوییم.

اما اینکه موفق بوده باشیم را دیگرانی باید بگویند که نظارت داشته اند و مطالب ما را دنبال کرده اند. نمره ما عالی نیست. اما می‌توانم بگویم در این مسیر سعی کرده‌ایم که بهتر شویم.

 

صاحب نیوز:  تریبون ظاهراً یک بار از مراجع رسمی تذکر گرفت و یک بار هم  دراسفند ۱۳۹۰ فیلتر شد! دلیل تذکر و فیلترینگ چه بود؟! ظاهراً با گذشت بیش از ۳۵ سال از پیروزی انقلاب هنوز در باز تعریف مرزهای آزادی بیان  با مشکل مواجهیم!  چرا باید یک پایگاه خبری انقلابی با یک رویکرد دینی و ارزشی شامل فیلترینگ شود؟!

بحث درباره فیلترینگ بسیار است. به طور کلی هم سه مرجع سایت‌ها را فیلتر می‌کنند: اولین مرجع کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه است که به موجب قانون جرائم رایانه‌ای تشکیل شده است که شامل ۱۳ عضو است. مرجع دوم قوه قضائیه است که در هر پرونده ممکن است تصمیم به توقیف یا مسدودسازی بگیرد. و مرجع سوم برای رسانه هایی که از هیات نظارت بر مطبوعات مجوز گرفته باشند، هیات نظارت بر مطبوعات است که می تواند آنها را توقیف و یا لغو مجوز کند.

مساله تریبون که سوالی شد، البته قضایی بود و تریبون دو ماه مسدود بود، اما در نهایت در دادگاه تبرئه شد! یعنی اصلا جرمی مرتکب نشده بودیم! با این حال دو ماه طعم تلخ توقیف را چشیدیم. به نظرم استفاده زیاد از فیلترینگ کاری کرده است که اصلا قبح جرم و فیلتر شدن بریزد. اصلا رسانه‌ای موثر است که فیلتر شود یا اگر موثر باشد حتما یک بار توقیف می شود!! متاسفانه مجریان قوانین به جای اینکه حامی فعالیت رسانه‌ای شناسنامه دار باشند، کاری می‌کنند که هزینه فعالیت بالا برود و قبح قانون شکنی بریزد. البته منکر این هم نیستم که حریم اخلاق و قانون در رسانه‌های ما زیاد محترم شمرده نشده است و حرمت شکنی و قانون گریزی رواج دارد. اما می‌دانم که فیلتر کردن اولین راهکار نیست!

در کتاب راز رسانه- صفحه ۲۱۷ نادر طالب زاده گفته بود: وقتی صداوسیما فیلم خنجر و شقایق را سانسور کرد، آوینی متن تندی علیه صدا و سیما نوشت و صدا و سیما هم جواب تندی به آوینی داد. حتی گفته بود که رییس وقت صداوسیما ۱۲روز قبل از شهادت آوینی در سروش نوشته بود که آوینی نقشی در تولید روایت فتح نداشته است و فردی شهرت طلب، طماع، بدآموخته و پول پرست و …بوده است! (کتاب راز رسانه- صفحه ۲۱۷) این صداوسیمای جمهوری اسلامی بوده است و البته شاید هنوز هم تغییر جدی نکرده باشد. همانقدر محافظه کار است و انتقادات را بر نمی‌تابد و افراد انقلابی به مجرد انتقاد جدی از صداوسیما، محدود می‌شوند. چه انتظاری از این رسانه داریم؟

 محمد صالح مفتاح

 صاحب نیوز: با این که باید دیگران درباره شما اظهار نظر کنند؛ اما نقاط ضعف و قوت تریبون را می‌توانید بگویید؟! به نظر می‌اید یک مقدار تریبون در سرعت به روز شدن مطالب می لنگد! نظر شما چیست؟

ما در مسیر فعالیت‌مان مشکلات زیادی داشته‌ایم. البته منکر ضعف‌های تریبون هم نیستم. اما شما تریبون مستضعفین  را با کدام رسانه باید مقایسه می‌کنید؟ تریبون از ابتدا برای خودش استاندارد و البته با محدودیت‌هایی مواجه بوده و هست؛ برای مثال ما رسانه‌ای هستیم که استقلال‌مان را همواره حفظ کرده‌ایم. نه وابسته به سازمانی هستیم و نه وابسته به گروه سیاسی. البته رسانه‌ی حزبی یا رسانه سازمانی بودن در کشور اسلامی بد نیست اما ما اینطور نبودیم و استقلال رسانه‌ای را انتخاب کردیم. به همین دلیل هم مشکلات خاص خودمان را داریم. و مهمتر از همه مشکل مالی بوده است. هیچ وقت بدهی‌های کمی نداشته‌ایم و این مشکل بوده است. از نظر کمیت هم حرف شما کاملا قابل قبول است اما واقعیت این است که ما با حداقل نیرو فعالیت می کنیم. بله، اگر ما را با رسانه‌هایی مقایسه کنید که چندین نیروی تمام وقت دارند و حمایت‌های پیدا و پنهان از خارج از مجموعه دارند، ما قابل مقایسه نیستیم.

 صاحب نیوز: بعد از انتخابات ۱۳۸۸به خاطر هجمه سنگین و تمام عیار رسانه‌های غربی، نوعی بی‌اعتمادی نسبت به رسانه‌ای داخلی ایجاد شد که به مرور زمان و آشکار شدن برخی پشت پرده‌ها تا حدودی از این بی اعتمادی کاسته شد اما این رسانه ها هنوز با این چالش اعتماد مخاطب روبرو هستند؛ شما به این موضوع قائل هستید؟؟

باید قبول کنیم که ما در امر رسانه ضعیف بوده و هستیم. اگر تصور ما این باشد که ما به دلیل کمیت و تعدد رسانه یا پشتوانه مردمی‌ای  که داریم خیلی جلو هستیم، قطعاً شکست خواهیم خورد. باید واقع بین باشیم. ما آدم‌های رسانه‌ای هستیم که نه آموزش‌های دقیقی دیده‌ایم و نه استاد دیده‌ایم. عمده مان با تجربه کردن یاد گرفته‌ایم. محافظه کاریم و عمیق هم نیستیم. اهل تحقیق نیستیم، به پشت کامپیوتر نشستن عادت کرده‌ایم و چندین مشکل دیگر داریم. خب شوخی است اگر بخواهیم در این جنگ رسانه‌ای پیروز شویم.

 صاحب نیوز – در حوادث ۸۸ به یکباره وقتی سرمان را بالا آوردیم متوجه شدیم که رسانه‌های معاند برنامه‌ریزی همه جانبه و منسجمی علیه اتقلاب تدارک دیده بودند و در مقابل ما آمادگی لازم را در خود نمی‌دیدیم، آیا رسانه‌های داخلی به یکباره غافلگیر نشدند؟؟

در سال ۸۸ البته مشکل کندی صداوسیما بود. نتوانست خوب اطلاع رسانی کند. وقتی رسانه‌های غربی با شاهدان عینی در خیابان های تهران تماس می‌گرفتند،  صداوسیمای ما فکر می‌کرد با پخش فیلم های روز هالیودی می‌تواند افراد را از تظاهرات در خیابان منصرف کند! این شیوه قطعا محکوم به شکست است. در کنار این موضوع، نبود اتاق فکر رسانه‌ای که بتواند خطوط اصلی را تعیین کند، کاملا محسوس است. البته رویش‌های فضای رسانه‌ای امروز را هم نادیده نگیریم. بسیاری از فعالیت‌ها در فضای مجازی توسط حزب اللهی‌ها بعد از ۸۸ رخ داده است و بسیاری افراد بعد از ۸۸ در این فضا فعال شده اند. قبل از آن خیلی ها این فضا را قبول نداشتند و فعالیتی نمی‌کردند. اما حالا اینطور نیست! پدیده‌ای  مثل جشنواره عمار هم از رویش‌هایی است که دیگر نمی توان نادیده گرفت.

 صاحب نیوز: ما همیشه یک گام از دشمن عقب هستیم؛ وقتی شبکه‌های اجتماعی یا ماهواره‌ها مخاطبین زیادی را جذب و آثار مخرب خود را به ما نشان داد تازه به فکر این سنگر فتح شده افتادیم و این برای ما درس عبرت شد آیا در جبهه فرهنگی انقلاب برای تحرکات آتی جبهه استکبار چشم انداز و آینده نگری وجود دارد؟

اگر ما در رسانه‌های مکتوب ۲۰۰ سال عقب هستیم و طرف مقابل (فارغ از تجربه جهانی) از زمان میرزا صالح شیرازی در رسانه تجربیات مستمر دارند؛ اما در این سو فعالیت‌های منقطع و موردی بوده است که به نسل بعد منتقل نشده است. ولی در فضای مجازی ما اینقدرها هم عقب نیستیم. فاصله ما ۲سال یا حداکثر ۳ سال است. که البته در حال حاضر و با سرعت فزاینده تحول در رسانه‌ها این مدت هم برای خودش زیاد است.

 صاحب نیوز: در مورد شبکه‌های اجتماعی صحبت‌های شما مصداق دارد؟ درسته؟

ما متاسفانه بسیار منفعل هستیم و آینده پژوهی نداریم. الآن ما هنوز درگیر سایت هستیم در حالی که شبکه‌های اجتماعی این روزها کم کم دوران‌شان در حال گذر است و حالا شبکه‌های مبتنی بر موبایل حکمرانی می‌کنند. ما هنوز برای این موضوع آماده نیستیم و هنوز مساله ما ماهواره است که سالها از آن گذشته است. ایجاد محدودیت هم برای ایجاد آمادگی در نیروهای خودی خوب است اما راهکار بلند مدت نیست، کما اینکه امروز دیگر محدودیت ماهواره و ممنوعیت آن تنها قانونی روی کاغذ است که بسیاری از مردم آن را نادیده می گیرند.

در مورد شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هم متاسفانه برخی مدیران تصور کرده‌اند که با بستن و فیلتر کردن مساله را حل کرده‌اند و آن را از بین برده‌اند درحالی که چنین نیست. جریان حزب الله باید خود را آماده مواجهه با نسل‌های بعدی تکنولوژی کند که با سرعت بسیار به سمت ما خواهند آمد.

 صاحب نیوز: با توجه به هجمه روز افزون رسانه‌های غرب، آیا محصولات تولیدی رسانه‌های جنگ نرم در داخل کشور به هنگام مناسب و پاسخگوی اذهان عمومی هست؟

جنگ نرم صرفا در حوزه رسانه محدود و تعریف نمی‌شود. رسانه یکی از بروزهای این جنگ است. جنگ نرم در حوزه باورها و نگرش‌ها رخ می‌دهد و از این رو بسیاری از ابزارها نیز در آن دخیل هستند و در بستر آنها جنگ نرم در حال رخ دادن است. مهمترین بستر آن نیز تحول در سبک زندگی است که وقتی این تغییر سبک زندگی رخ دهد، مشکلات و مسائل سیاسی دیگر کمترین بروز و نمایش این تغییر در نگرش‌ها و خواست‌های مردم است. به دلیل همین گستردگی طیف وسیعی از ابزارها و محصولات فکری و فرهنگی در این کارزار وجود دارند که در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی حضور دارند. اما اینکه پاسخگوی همه نیازها باشند متاسفانه این طور نیست. جناح مومن فرهنگی که رهبر انقلاب هم از آنها یاد کرده‌اند، همین جزایری هستند که هرکدام در این بخش از جبهه انقلاب اسلامی در حال مواجهه با دشمن هستند و شاید همدیگر را هم نشناسند و از این جهت هم جبهه‌ی چندان پیوسته‌ای نداریم. اما الحمدلله کارهای خوبی انجام شده است که ان شاء الله رویش‌های بعدی هم در راه است.

  صاحب نیوز‌‌: الان یک فضای فکری‌ای مبنی بر اینکه در شرایط فکری و فرهنگی حاکم در داخل کشور، رسانه‌های انقلابی و معتقد به مبانی انقلاب تنها موظف به جهت دهی و تغذیه فکری حزب الله هستند و در این برهه نمی‌توان سایر نحله‌های فکری را هدیت کرد و اصولا وظیفه ما هدایت و ارشاد سایر این جریان ها نیست! با توجه به اینکه هر نهضت و حرکت گذشته از تامین نیازهای فکری نیاز به نیروی انسانی مکفی هم  دارد! شما آیا این حرف را قبول دارید؟ آیا این تفکر غالب وجود دارد؟

اول اینکه حصر وظیفه رسانه‌ها در توجه به جریان خودی چندان وجه جالبی ندارد. اصلا چنین چیزی امکان پذیر نیست. ضمن اینکه بسیاری از تولیدات مخاطب عام دارد و حزب اللهی و غیر حزب اللهی ندارد. ضمن اینکه اگر بخواهیم شاهد یک حرکت واقعی از طریق رسانه باشیم دیدن دشمن و جریان مخالف هم لازم است. اما اینکه انفعالی عمل کنیم و فقط به فکر حرکت دشمن باشیم هم صحیح نیست.

از طرف دیگر این آسیب وجود دارد که توجه زیاد به هدایت کردن دیگران، ما را از مسیر خود منحرف کند. برخی برای جذب دیگران خود و مسیر خود را فراموش می کنند و در مسیر جذابیت یا همرنگ شدن استحاله می شوند. این را هم نباید فراموش کرد.

اما به طور کلی موافقم که اولویت را باید به توانمند سازی حزب الله معطوف کنیم. البته این نیروها و جبهه حزب الله چندان هم محدود نیستند. هم نحله‌های مختلف دارد و هم گستردگی از نظر سطح سواد و دغدغه و علایق دارند. از این رو رسانه حزب اللهی بودن چندان هم ساده نیست!

صاحب نیوز: جناب مفتاح! خیلی از جوانان حزب اللهی پس از فتنه ۸۸ به طور جدی‌تر وارد فضای مجازی شدند؛ اما بعضاً این جوانان از سواد رسانه‌ای بایسته و شایسته‌ای برخوردار نیستند. برای این جوانان که دغدغه دارند ولی از دانش لازم ی بهره هستند چه توصیه‌ای دارید؟ چه گونه می‌توانند سواد رسانه‌ای شایسته و بایسته این فضا را کسب کنند؟ شما منابع یا سیر مطالعات رسانه‌ای برای جوانان حزب اللهی پیشنهاد می‌کنید؟

سواد رسانه‌ای و شناخت رسانه فقط یک محور کوچک از چیزهایی است که یک نفر فعال رسانه‌ای باید بداند. از آن مهمترین داشتن یک منظومه اندیشه ای است و آشنایی با مبانی اسلامی است. کسی که خود را در معرض شایعات و شبهات قرار می‌دهد  باید پیش از ورود به این عرصه خود را توانمند کند تا در این مسیر به درستی گام بردارد. ضمن اینکه باید خود را همواره به روز کند. اگر کسی تصویر درستی از انقلاب اسلامی ندارد و تحلیل دقیقی از آن نتواند ارائه کند، نمی‌تواند مدافع خوبی برای انقلاب اسلامی باشد. یا اگر کسی فکر می‌کند در حال دفاع از اسلام است اما مطالعات دینی او کم باشد، بیشتر خود را سرگرم کرده است تا اینکه انجام وظیفه کرده باشد. اگر حداقلی هم نگاه کنیم باید یک دوره کتاب‌های عمده شهید مطهری را بخوانیم تا بتوانیم از اسلام و انقلاب دفاع کنیم. رسانه ابزار این دفاع است و آشنایی با آن فرع بر آشنایی با اندیشه اسلامی و اندیشه امام خمینی (ره) و رهبری است. واقعاً ما مدعیان دفاع از امام (ره) چقدر از ایشان مطلب خوانده‌ایم که مدعی این راه شده‌ایم؟ به خصوص اینکه عمده ما از نسل بعد از امام هستیم و آن دوران را درک نکرده ایم. لااقل جلد آخر صحیفه را باید (تاکید می‌کنم باید!) خوانده باشیم!

 صاحب نیوز: به نظر شما جناب مفتاح، برای ورود به فضای جنگ نرم صرف داشتن سواد رسانه ای کافی است؟ به طور واضح تر خیلی از افراد در لبیک به رهبری،  به طور خودجوش و جهادی و به حسب وظیفه ای که احساس می‌کنند با عضویت در شبکه‌های اجتماعی داخل و خارج از کشور و یا در قالب وبلاگ نویسی به فضای جنگ نرم ورود پیدا کرده‌اند ولی عملا هنوز به دلیل نداشتن مهارت‌های لازم به موفقیت‌های شایسته و بایسته نائل نشده‌اند، شما پیش نیازهای ورود به فضای جنگ نرم را در چه مواردی می‌دانید؟

در سوال قبل توضیح مختصری دادم. اما بالاخره یادگیری مهارت‌های نویسندگی و رسانه‌ای لازم است. خواندن متون قوی و فاخر برای تقویت دامنه واژگانی و تقویت قلم لازم است. در این شکی نیست. اما این همه چیز نیست و نیازهای محتوایی و داشتن مسیر روشن برای فعالیت ها لازم و ضروری است.

  صاحب نیوز: افزایش روز افزون سایت‌ها و پایگاه‌هایی که در فضای جنگ نرم فعالیت می­کنند، در عین حال اینکه یک حسن به شمار می‌آید ولی در عین حال به دلیل آشنا نبودن مخاطبان با تمامی این رسانه‌ها به دلیل کثرت این رسانه­ها، نبود تبلیغ مناسب و اطلاع رسانی در خور، باعث سردرگمی مخاطب، دیده نشدن  و هدر رفت محصولات این رسانه‌ها می‌شود، شما این مطلب را تایید می‌کنید؟ نظر شما راجع به این موضوع چیست؟؟ در این راستا تا به حال اقدامی داشته‌اید؟

به نظرم چند نکته ضروری است. مهمترین آن تاکید بر مزیت‌هاست. مثلا سایت‌های منطقه‌ای و محلی مزیت‌های جدی در عرصه اطلاع رسانی دارند و اگر به آن بپردازند و آن را تقویت کنند پیروز می‌شوند. اگر نتوانید مزیت‌های محلی خود را آشکار کنید و همه نگاه‌ها به سایت‌های جامع خبری ملی باشد شاید رسانه‌های تهرانی یا کسانی که توان بیشتری برای تولید خبر دارند به موفقیت بیشتری دست پیدا می‌کنند. اما از طرف دیگر هم باید به استفاده از توان چهره‌ها بپردازیم. اگر فقط تحریریه که نام شناخته شده‌ای ندارند به کار بگیریم و بخواهیم خودمان حرف بزنیم جذابیت ندارد.

به هر حال اگر بخواهیم همه رسانه‌ها مثل هم باشند شکست می‌خوریم و قطعا تقلید همیشه یک گام از نسخه اصل عقب خواهد بود. اما الگوگیری و تلاش در جهت استفاده از تجربیات و ایده‌های دیگران به طور کلی بد نیست.

 صاحب نیوز : یکی از بزرگترین مشکلاتی که هم اکنون در فضای جنگ نرم دیده می­شود، پراکندگی پایگاه‌های اینترنتی و عملکرد جزیره‌ای آنها است! به عبارت دیگر خلا  یک قرارگاه مشترک و یا یک پورتال مرجع برای اینکه این رسانه‌ها را زیر یک چتر واحد قرار دهد، احساس می‌شود. شما این خلا را قبول دارید؟ و یا صرف تعامل نظری متصدیان جنگ نرم در جهت دهی فضای جنگ نرم کفایت می‌کند؟

همکاری خوب است اما اگر فکر کنیم که یک نفر یا حتی یک شورای محدود می تواند کل جبهه را سامان دهد بعید و شاید غیرممکن باشد. تنوع موضوعات و ابزارها یکی از دلایلی است که باعث شده است نتوان همه را ذیل یک پرچم گرد آورد. در حال حاضر فقط رهبری هستند که مشترک میان همه است و او فرمانده است و اگر او نبود، معلوم نبود ما به اصطلاح حزب‌اللهی‌ها با هم چه می‌کردیم. شاید همین اجزای جبهه فرهنگی همدیگر را با صراحت بیشتری تکفیر می‌کردند!

محمد صالح مفتاح

 صاحب نیوز:  شما در شبکه‌های اجتماعی غیر ایرانی عضو هستید؟ شبکه‌های اجتماعی ایرانی چطور؟! از چه زمانی عضو شدید؟ در کدام شبکه‌ها؟ چه ضرورتی و نیازی سبب حضور شما در این فضا شده است؟ برخی از بچه حزب اللهی‌های فعال رسانه‌ای هنوز احساس نیاز برای این حضور نمی‌بینند و احتیاط می‌کنند و فضای شبکه‌های اجتماعی را از حیث فرهنگی و اخلاقی محیط امنی نمی‌دانند!! و برخی حزب اللهی‌ها هم در این زمینه افراط می‌کنند به گونه‌ای که اگر به صفحه شخصی انها سری بزنید بعضاً برخی موارد احتیاطی- شرعی و اخلاقی را در برای مثال در  انتخاب دوست و فِرِند خود رعایت نمی‌کنند!! نظر شما چیست؟ توصیه می‌کنید که حزب اللهی‌ها هم وارد این شبکه‌ها شوند؟!

بنده از زمان اورکات در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنم. در شبکه‌های ایرانی هم اکانت دارم، اما در حال حاضر بیشتر در شبکه‌های اجتماعی خارجی عضو هستم. گسترش شبکه‌های اجتماعی و کارکردهای مفید آن در زمان به حدی است که اگر کسی عضو این شبکه‌ها نباشد، باید پاسخ دهد چرا از این همه امکان چشم پوشیده است! امکان شناخت افراد، ارتباط، رصد و کسب اطلاع در شبکه‌های اجتماعی بسیاری از کارها را تسهیل کرده و سرعت بخشیده است. البته انکار نمی‌کنم که بخشی از کارکرد شبکه‌های اجتماعی برای من هم مثل بقیه سرگرمی است و آنقدرها هم ایدئولوژیک نیستم!

اما درباره رعایت حدود شرعی، واقعا مساله جدی است. یعنی اصلا نمی‌دانیم چه باید بکنیم. حدود شرعی کدام است؟ استفاده از شکلک برای نامحرم درست است یا نه؟ چت با نامحرم چطور؟ ذکر مسائل شخصی چطور؟ خیلی از اینها آسیب‌زا شده است و در لایه‌ای از خودی‌ها مشکل ایجاد کرده است. ما بلد نیستیم رفتار درست کدام است و الگو نداریم. واقعا کشش طبیعی دختر و پسر وجود دارد و نظارت‌ناپذیری فضای مجازی به بروز رفتارهای ناصحیح کمک کرده است. واقعا ماها باید بیشتر دقت کنیم و مواظب باشیم که با گذشت زمان طوری تغییر نکنیم که حساسیت‌های مذهبی و دینی‌مان فراموش‌مان شود.

  صاحب نیوز: با توجه به اینکه این شبکه‌ها در راستای اهداف استعماری و تخریب فرهنگی دشمنان طراحی شده و کاربری از این دست دارند در صورت حضور فعالین رسانه‌ای حزب اللهی در این شبکه‌ها چه استراتژی باید اتخاذ کنند و چگونه باید تولید محتوا داشت تا هم تاثیرگذار، پاسخ‌گو و هم جاذب مخاطبین غیر حزب اللهی باشد؟!

مفتاح:به نظر من باید محتوا محوری ملاک ما باشد. ارتباط‌ محوری گاهی آسیب‌زا می‌شود. باید بدانیم که اطلاعاتی که اینجا حتی خصوصی منتشر می‌کنیم ممکن است روزی علنی شود. مواظب باشیم کاری نکنیم که روزی برای خودمان مشکل ایجاد کند.

 صاحب نیوز: به گفته مراجع رسمی قریب به ۴ یا ۷ میلیون نفر در ایران عضو فیس بوک هستند و اگر آمار افرادی که عضو سایر شبکه‌های اجتماعی همچون توئیتر و یا گوگل پلاس و.. هستند را به این آمار اضافه کنیم، عدد قابل ملاحظه‌‌ای می‌شود، به نظر می‌رسد برخی از جذابیت‌های موجود در این رسانه‌ها سبب مخاطب پسند شدن آنها شده است، رسانه‌های داخلی یا شبکه‌ای اجتماعی میهنی برای جذب مخاطب و تاثیرگذاری باید از چه ابزارهایی استفاده کنند؟

شما کاربران شبکه‌های تلفن همراه را از قلم انداختید! عدد کاربران شبکه‌های اجتماعی بیش از این است. به این عددها علاوه کنید کاربران وایبر و واتس آپ و … واقعیت این است که رسانه‌های رسمی هم تنوع کمی دارند و هم اینکه با مخاطب تعارف دارند. تنوع در قالب‌ها ندارند و بعضی کارکردهای شبکه‌های اجتماعی را هم ذاتاً ندارند (مثل ارتباطات میان‌فردی). اما شاید برخی تحولات مثل مشارکت‌پذیر کردن رسانه بخشی از آن ضعف سنتی را جبران کند، اما خط قرمزهای قانون و عرف و سیاست‌های محتوایی رسانه‌ها معمولا دست و پاگیر است و باید برای آن فکری کرد.

  صاحب نیوز : منابع تامین مالی پایگاه‌های تحلیلی-خبری همیشه یکی از سوالات مهم مخاطبان است! در خصوص تامین منابع تریبون در صورت امکان توضیح فرمایید؟

تریبون مستضعفین، از همان ابتدای تاسیس دانشجویی بود و تنها با هزینه‌های افراد تامین می‌شد. اما کم کم سعی کردیم به عرصه حرفه‌ای وارد شویم. هزینه‌های مختلفی وارد شد. برای تامین آن از ایده‌های مختلفی بهره بردیم. هم از نهادهای دولتی کمک گرفتیم و هم پروژه اجرا کردیم. هم پروژه‌های محتوایی و هم پروژه‌های فنی و طراحی سایت و … دوره آموزشی برگزار کردیم. تدریس کردیم. سایت دیگران را به روز کردیم. گزارش فضای مجازی تولید کردیم. برای نشریه‌های دیگران تولید محتوا کردیم، ستاد خبری جشنواره‌ها شدیم و … همه کار کردیم، اما تمرکز فعلی ما بر طراحی سایت است که با کمک تیم هنری و فنی طراحی سایت را در کنار کار محتوایی پیگیری می‌کنیم. از سوی دیگر هم بخش زیادی از کار داوطلبانه و از طریق شبکه‌ی نویسندگان پیگیری و تولید می‌شود.

  صاحب نیوز : یکی از مباحث مطرح در بحث جبهه انقلاب فرهنگی و جنگ نرم، تکیه این جبهه بر مشارکت‌های مردمی و پرهیز از وابستگی به دولتها و سایر نهادهای غیر مردمی است و به نظر می‌رسد این اعتقاد به خلوص، بقا و تاثیرگذاری هر چه بیشتر این فضا کمک کند. شما چه قدر با این نظر موافقید؟

بنده به شخصاً، هم در بخش دولتی کار کرده‌ام و هم خصوصی. فکر می‌کنم وابستگی به بودجه دولتی برای خیلی‌ها آسیب است. اصل اینکه تکیه همه چیز بر دولت و حاکمیت باشد خوب نیست. من ضدساختار نیستم، اما فکر می‌کنم همه چیز را نباید از حکومت بخواهیم و اگر به او وابسته شدیم، دیگر نمی‌توانیم آرمان‌خواهی خود را حفظ کنیم و ملاحظات سازمانی و ساختاری بر ما غلبه خواهد کرد. یا آنکه در چالش با سیستم فرسوده می‌شویم. باید برای آرمان‌مان هزینه بدهیم و نه اینکه هزینه بگیریم.

صاحب نیوز : از لحاظ فکری سیاسی به خود را به حزب و یا جناح خاصی نزدیک می دانید؟

 نه. اصولگرایی در حوزه نظر را قبول دارم. اما درباره مصادیق اصولگرایی به اصولگرایان مرسوم انتقاد دارم. در انتخابات گذشته به دکتر جلیلی رای دادم، اما طرفدار جبهه پایداری هم نیستم.

 صاحب نیوز : با گذشت تنها چند ماه از آغاز دولت، روند برخورد سلبی و غیر حرفه‌ای دولت اعتدال با رسانه‌های انقلابی و منتقد آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟! آیا دولت رویکرد دولت اصلاحات را پی‌گیری می‌کند؟!

این دولت بیش از آنکه ما به یاد دوران اصلاحات بیندازد، خاطره دولت هاشمی را در اذهان زنده کرده است. این دولت با آزادی چندان میانه ندارد و دغدغه‌اش سیاست خارجی است و همه چیز حتی فرهنگ را نیز ذیل آن تعریف می‌کند. اما به هر حال این دوره برای اصلاح‌طلبان فرصت بیشتری برای بروز فراهم کرده و البته قرابت‌های فرهنگی این دو جریان بسیار است.

  صاحب نیوز : با توجه به تغییر و چرخش سیاست خارجی در دولت تدبیر و امید و توافق نامه ژنو عملکرد رسانه‌های جبهه فرهنگی انقلاب را در خصوص نقد و بررسی توافق نامه چگونه می‌بینید؟ تریبون در این خصوص چگونه ورود پیدا کرد؟

ما به این توافق نامه منتقدیم، اما به سیاه‌نمایی یا تضعیف  و ضدانقلاب و خائن خواندن تیم مذاکره کننده هم اعتقاد نداریم. به نظرم همین که حقوقدان شاخصی حتی بعد از درخواست رئیس جمهور از توافقنامه دفاع نکرده است، خودش شاخص وضعیت توافقنامه باشد.

  صاحب نیوز: حسین یکتا فرمانده قرارگاه خاتم الاوصیا در یک سخنرانی به عمق نفوذ بیداری اسلامی برگرفته از نهضت امام خمینی و اندیشه‌های مقام معظم رهبری در عمق آفریقا، آسیا و اروپا و عطش مسلمانان در این مناطق به معارف ناب شیعی و اخبار ایران و نظرات رهبر انقلاب اشاره کرده و از آن به عنوان یک ظرفیت بزرگ یاد می کنند که مورد غفلت واقع شده است، به نظر شما در فضای جنگ نرم، بیداری اسلامی مورد غفلت واقع نشده؟ برای بهره‌مندی از این ظرفیت و جهت دهی به آن برنامه‌ای در نظر گرفته‌اید؟  تریبون در این زمینه چه فعالیتی داشته؟

ظرفیت جهانی زیاد است، اما توان ما کم است. ماها به اندازه تکلیف‌مان بزرگ نشده‌ایم. ما کاری در شان آرمان‌های انقلاب کبیر اسلامی نکرده‌ایم. در حوزه بین‌الملل وضعیت خجالت آوری داریم. ماها اصلا زبان نمی‌دانیم، چه برسد به انجام وظیفه تبلیغ بین‌المللی و شبکه‌سازی از فعالان جهان. بیشتر حرف‌هایمان تعارفی است.

  صاحب نیوز:  کدامیک از تولیدات شما بیشترین تاثیر و اقبال را تا به حال داشته است؟ خبر، کلیپ، مقاله یادداشت و..؟  و شما از آن احساس رضایت کامل داشته اید؟ نام آیا در مورد خاصی جریان سازی رسانه‌ای و مطالبه‌ای داشته‌اید؟ در صورت مثبت بودن جواب نتیجه به کجا انجامیده است؟

کارهای زیادی بوده است که نتایجی هم داشته است. هم جدی‌ترها و هم شوخی‌ها. مثلا در زمان انتخابات خبری تنظیم کردیم از کاندیدایی روحانی که می‌خواست چندین کشور را حتی اگر شده با قوه قهریه به ایران متصل کند. ماحصل این خبر این شد که وزارت خارجه سه کشور نسبت این سخنان موضع گرفتند! (http://www.teribon.ir/archives/194852)

البته موارد جدی هم بوده است. مثلا در موضوع روهینگیا و میانمار نسبتا مرجعیت خبری داشتیم و کشتار مسلمانان میانمار را پیگیری کردیم. حتی یاهو به تریبون ارجاع داده بود و فیلم‌هایی را از ما لینک داده بود.

   صاحب نیوز – اما کلام آخر؛ محمدصالح مفتاح فکر می کند چه روزی روز پایانی کارزار فرهنگی است؟

فکر می‌کنم این سخن معروف و نغز حاج احمد متوسلیان بهترین پاسخ به سوال شما باشد؛ همان طور که شنیده اید حاج احمد متوسلیان می گفت: وقتی پرچم لااله‌الا‌الله را در انتهای افق بزنیم آن زمان کارزار تمام شده است و می‌توانیم استراحت کنیم. غیر از آن موقع بقیه جنگ است و کار و کارزار.


مسئله‌ای که دیگر‌ مجازی نیست

چهارشنبه 19 مارس 2014

بازخوانی رویدادهای فضای مجازی در سال ۹۲

محمدصالح مفتاح:

اگر مسئله هسته‌ای نبود، بیراه نبود اگر چالش دولت درباره فضای مجازی را از مهم‌ترین اتفاقات سال بدانیم.

چه از نظر وسعت افراد درگیر و چه از نظر حجم خبر. حتی بعضی‌ها گفته‌اند که دولت برای جبران کاستی‌ها در بخش‌های دیگر نگاهی به فضای مجازی دارد تا سرمایه اجتماعی خود را از این طریق افزایش دهد. درسالی که آخرین روزهایش را پشت سر می‌گذاریم،پس از آنکه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، حکم به مسدود‌سازی‌ نرم‌افزار وی چت داد، واعظی معترض شد و اعلام کرد که وزارتخانه متبوع وی، با این کار مخالف است. اما چنان که معلوم است نمایندگان قوه مجریه در کارگروه، این نظر را نداشته‌اند وگرنه این اتفاق نمی‌افتاد. از طرف دیگر با انتقاداتی که از این تصمیم شد، قرار بر این شد که نرم‌افزارهای مشابه تا ایجاد یک بستر ملی و تقویت جایگزین‌ها به تأخیر بیفتد. بنابراین فعلاً از فیلترشدن وایبر و تانگو و اسکایپ و… خبری نخواهد بود.

جلسه صادق با نمایندگان ۶ وزارتخانه

فاطمه رهبر، از برگزاری جلسه محمدرضا صادق (مشاور رئیس‌جمهور) با نمایندگان وزارتخانه‌ها در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه پرده برداشت. هرچند محتوایی از این جلسه منتشر نشد، اما به‌نظر می‌رسد دولت نتوانسته است نگاه کارشناسی را به نفع رفع فیلتر برخی سرویس‌دهندگان شبکه‌های اجتماعی متقاعد کند.

حضور در شبکه‌های اجتماعی

از روزهای اولیه دولت، حضور مسئولین دولتی در فیس‌بوک حاشیه‌ساز بود. برخی به استناد اینکه این شبکه‌ها در ایران مسدود است، آنها را از حضور منع کردند و برخی هم حضور آنها را طلیعه تغییر شیوه برخورد حاکمیت با شبکه‌های مجازی می‌دانستند.

به جز رئیس‌جمهور، محمدجواد ظریف، بیژن زنگنه، اسحاق جهانگیری، حسام‌الدین آشنا و معصومه ابتکار به‌طور رسمی در این شبکه‌ها عضویت دارند و البته وزیر ارشاد هم بارها گفته است که در این شبکه‌ها حضور و فعالیت دارد.

از همه فعال‌تر وزیر امور خارجه است که با ادبیات خاصی از فعالیت‌های خود گزارش می‌کند.

ساماندهی می‌کنیم

الهام امین‌زاده، معاون حقوقی رئیس‌جمهور در گفت‌وگو با فارس تأکید کرده که منع قانونی فیس‌بوک را بررسی خواهد کرد. امین‌زاده همچنین گفته که عضو فیس‌بوک نیست. این خبر یک روز بعد از آن منتشر شد که خبرگزاری‌ها با انتشار خبری، به عضویت الهام امین‌زاده در فیس‌بوک اشاره کرده‌اند. وی همچنین گفته‌ است: «کمیته‌ای در این‌باره در نهاد ریاست‌جمهوری تشکیل شده است تا به این مسئله رسیدگی کند.» البته خبری هم از این کمیته نشد.

فیس‌بوک، صهیونیست و جاسوس است

اما عبدالصمد خرم‌آبادی، دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه با یادآوری ماهیت صهیونیستی فیس‌بوک به این موضوع واکنش نشان داد. او به فارس گفت که نمی‌توان میان محتوای مجرمانه و غیرمجرمانه فیس‌بوک مرزی قائل شد و تأکید کرد: «علاوه بر این، مشکل فیس‌بوک قبل از اینکه به محتوایش برگردد، مربوط به ماهیت و عملکرد آن است، چرا که این سایت بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین ابزار جمع‌آوری اطلاعات برای سازمان‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل به شمار می‌رود.»

این دولت نیست!

صفحات جعلی بلای دولتی‌ها شد. خبرسازترین آنها هم صفحه‌ای بود که با نام خانم افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه تاسیس شد. چندی بعد «صفحه پایگاه اطلاع‌رسانی دولت تدبیر و امید» خبر روزنامه شرق شد. اما تا تکذیب خبر، یک روز بیشتر طول نکشید. اکانت‌های جعلی با نام سایر اعضای دولت هم در یک بازه زمانی کوتاه ایجاد شد. طیب‌نیا، رحمانی فضلی، پورمحمدی، آخوندی، علوی، واعظی، دهقان و… هم دارای اکانت جعلی هستند.

ظریف هک شد

۲۳ شهریورماه، یعنی درست در همان زمانی که فیس بوک ظریف در اوج بود، مطلبی در فیس‌بوک او منتشر شد که به سرعت هم حذف شد. اما خبر آمد که صفحه وی هک شده است و نفوذگران این مطلب را در آن منتشر کرده‌اند. این پیام سیاسی تحذیری بود تا وزیر امور خارجه بداند که آسیب‌پذیری این فضا کم نیست و حتی ممکن است این ابزار علیه او هم به‌کار گرفته شود.

هر چند حضور مستمر وزیر به مذاق خیلی‌ها شیرین بود، اما منتقدان ظریف معتقدند وزیر خارجه پیش از آنکه به شبکه‌های اجتماعی بپردازد، باید به وظایف ذاتی خود و سایت‌های رسمی وزارتخانه متبوع خود توجه کند. چرا که بسیار ضعیف است و حتی برخی سایت‌های اقماری آن هنوز دکتر صالحی را به‌عنوان وزیر خارجه معرفی می‌کنند.

حضور وزیر ارتباطات در شبکه‌های داخلی

اما برخلاف بسیاری از دولتمردان، وزیر ارتباطات شبکه‌های اجتماعی وطنی را تجربه کرد. او در چند نوبت در شبکه‌های کلوپ و زیگورات و آپارات و چند شبکه دیگر حاضر شد و با کاربران آنها گفت‌وگو کرد. او چند روز بعد که این تجربه را به رئیس‌جمهور هم منتقل کرد، قرار شد حجت‌الاسلام روحانی هم در این شبکه‌ها حضور پیدا کند.

جای خالی اخلاق در فضای مجازی

اخلاق گمشده فضای مجازی است. نه بزرگ‌تری هست و نه دولت برای فرهنگ‌سازی کاری کرده است. در سالی که گذشت، درپی همگروه شدن ایران و آرژانتین در جام جهانی موج توهین به مسی در شبکه فیس‌بوک به راه افتاد. این موج که از یک کل‌کل کوچک شروع شده بود به بی‌اخلاقی منجر شد.

برای جبران این بی‌اخلاقی‌ها اعلام شد که جمشید مشایخی به پیشنهاد علی فتح‌الله‌زاده و با هزینه باشگاه استقلال به اسپانیا خواهد رفت تا با لیونل مسی دیدار کند و بابت توهین فیس‌بوکی برخی کاربران ایرانی از وی عذرخواهی کند. همزمان هم برخی از کاربران دیگر ایرانی، به صفحه مجری برنامه قرعه‌کشی تیم‌ها خانم «فرناندا لیما» حمله بردند و چیزهایی نوشتند که آن زن مدل برزیلی از شرم و عصبانیت صفحه‌اش را بست‌.

ما جین‌پوشیم

نتانیاهو هرگز فکر نمی‌کرد که گفت‌وگویش با یک شبکه دولتی انگلیس برای مخاطبان فارسی‌زبان اینقدر مورد توجه باشد. از آن همه حرف‌های او علیه ایران و ایرانی، مخاطبان فضای مجازی این بخش را برجسته کردند که گفته بود در ایران آزادی برای پوشیدن جین و موسیقی غربی نیست!

این حرکت کاربران ایرانی، به مجموعه‌ای از طنز و پیام‌های سیاسی بدل شد که انزجار مردم را از توهین‌های صهیونیست‌ها نشان داد و نشان داد با همه انتقادات از دولت و مملکت، باز هم جایی برای اسرائیل وجود ندارد.

آنقدر نوشتند که به نظر می رسد این تجربه مواجهه مستقیم ایرانیان با مقام‌های رژیم صهیونیستی برای آنها درس عبرتی باشد که دیگر مردم را دست‌کم نگیرند حتی در فضای مجازی.

آن مردی که جز با دختر پلوسی گفت‌وگو نکرد!

یکی از خبرسازترین اخبار درباره حضور دولت در فضای مجازی گفت‌وگوهای ظریف با دختر نانسی پلوسی (رئیس سابق سنا و رهبر دمکرات‌های مجلس سنای آمریکا) و گفت‌وگوی روحانی با مدیر توییتر است.

انتشار پیام تبریک وزیر امور خارجه ایران به مناسبت تبریک عید «روش هشانا» سال نو میلادی عبری با واکنش دختر یکی از سیاستمداران آمریکا مواجه و به‌طور گسترده در فضای مجازی منتشر شد.

در واکنش به این توییت، کریستی پلوسی، (دختر نانسی پلوسی که رئیس سابق مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا بوده) در پاسخ به تبریک وزیر خارجه کشورمان نوشت: «متشکرم، سال جدید اگر شما به انکار هلوکاست از سوی ایران پایان دهید شیرین‌تر خواهد شد.»

ظریف نیز در پاسخ نوشت: «ایران هیچگاه هلوکاست را انکار نکرده است، فردی که هلوکاست را انکار کرد، رفت. سال جدید مبارک.»

گفت‌وگوی رئیس‌جمهور با مدیر توییتر

جک دورسی، بنیانگذار توییتر در صفحه توییتر روحانی نوشت: «عصر‌بخیر آقای رئیس‌جمهور! آیا مردم ایران قادر به خواندن توییت‌های شما هستند؟»

این سؤال کنایه‌آمیز دورسی که حاکی از فیلتر بودن شبکه‌های اجتماعی چون فیس‌بوک و توییتر در ایران است، با این پاسخ روحانی مواجه شد: «عصربخیر جک! همانطور که من در مصاحبه با کریستین امانپور تأکید کردم تلاش‌های من در جهت آن است که مردم (ایران) به راحتی قادر باشند به‌عنوان یک حق به همه اطلاعات جهانی دسترسی داشته باشند.»

شورای‌عالی فضای مجازی

در آخرین روزهای سال۹۰ به تدبیر رهبر معظم‌انقلاب‌ امیدی در دل‌ها پدید آمد که اوضاع آشفته فضای مجازی بسامان برسد. در حکم تاسیس این شورا آمده است: «گسترش فزاینده فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی به‌ویژه شبکه جهانی اینترنت و آثار چشمگیر آن در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی و لزوم سرمایه‌گذاری وسیع و هدفمند در جهت بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های ناشی از آن در جهت پیشرفت همه‌جانبه کشور و ارائه خدمات گسترده و مفید به اقشار گوناگون مردم و همچنین ضرورت برنامه‌ریزی و هماهنگی مستمر به‌منظور صیانت از آسیب‌های ناشی از آن اقتضا می‌کند که نقطه کانونی متمرکزی برای سیاستگذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور به‌وجود آید. به این مناسبت شورای‌عالی فضای مجازی کشور با اختیارات کافی به ریاست ِرئیس‌جمهور تشکیل می‌گردد و لازم است به کلیه مصوبات آن ترتیب اثر قانونی داده شود.» با این شورای‌عالی قرار بود که همه‌چیز درباره اینترنت و فضاهای دیجیتال سامان یابد. اما عدم‌تعهد دولت‌ها برای فعال کردن این ابزار و به حاشیه‌راندن شورا با ایجاد شوراهای موازی و عدم‌تشکیل جلسات و… باعث شده است تا همچنان آشفته‌بازار فضای مجازی نابسامان بماند.

منتشر شده در: همشهری

 


چرا فیس‌بوک باید فیلتر بماند؟

فیلترینگ شبکه های اجتماعی و عضویت در آنها دو بحث جداگانه است. مانند این می ماند که شما افرادی را برای حضور در یک جمع خاص توصیه هم بکنید ولی برای افراد دیگر حضور در این جمع ممنوع باشد. محفلی هست که بزرگسالان حضور دارند، شاید حرفها و رفتارها به نحوی نباشد که مناسب سن کوچکترها باشد. این به این معنا نیست که حتما در آن جمع حرفها و رفتارهای بدی از حاضرینش سر می زند، بیشتر مسئله تناسب مطرح است.

حالا شبکه های اجتماعی را در نظر بگیرید. ممکن است محتواهایی که میان برخی افراد در حوزه های مختلف تبادل می شود، برای بخشی از مخاطبین رسانه های اجتماعی و اعضای این شبکه ها امری معمول باشد، اما آیا برای عموم همینطور است؟

یک مبحثی در فقه وجود دارد با عنوان «مکاسب محرمه». مثلا یک موردش خرید و فروش کتب ضاله است که فقها آن را حرام اعلام کرده اند. چرا ؟ چون گمراه کننده است و موجب انحراف می شود. اما همین کتاب ها برای کاشناسان و کسانی که قصد نقد محتوا و رفع شبهات آن را دارند، اشکالی ندارد؛ چرا که اگر آن افراد این کار را نکنند چه بسا عده زیادی به واسطه محتوای کتاب مذکور گمراه شوند. به خاطر همین همه نباید دنبالش بروند به غیر از افرادی که صلاحیتش را دارند.

حالا فضای اجتماعی به طریق اولی این ویژگی ها را دارد. به همین جهت آسیب هایش گسترده است. تسهیل گناه و تضعیف اعتقادات در محیط شبکه های اجتماعی فراوان وجود دارد. ما در آموزهای اسلام داریم که تقوا به این معنا نیست که حتما بروید در فضای گناه آلود و برای حفظ ایمانتان تلاش کنید! برخی مراجع اصلا زندگی در برخی کشورها را با این عنوان که «دارالکفر» یا «دارالحرب» هستند، دارای اشکال دانستند، چرا که زمینه گناه در آنها وجود دارد. بنابر این برخی نمی توانند بگویند، مثلا ما برای تفریح به کشورهای خارجی سفر می کنیم!

با توجه به اینکه در فیس بوک موارد ممنوعه و غیر ممنوعه در هم تنیده شده است و امکان تفکیک مصادیق مجرمانه و غیر مجرمانه وجود ندارد، رابطه به همین شکل است.

یکی از دلایل عم امکان تفکیک مصادیق و محتواهای مجرمانه از غیر مجرمانه این است که ، فیلترینگ در ایران بر اساس url و آدرس است و هوشمند نیست. عدم هوشمندی فیلترینگ در ایران این اجازه را نمی دهد که ما بتوانیم محتوای بد و مجرمانه و غیراخلاقی را از غیرش که شاید هم محتوای مناسبی باشد، جدا بکنیم و طبیعتا همین یک مورد کافی است تا این فضا را در اختیار عموم قرار ندهیم.

شبکه اجتماعی فیس بوک، در همه حوزه ها، فضای مصادیق مجرمانه را فراهم می آورد. در همه بخشها؛ در حوزه های اخلاقی فیس بوک پر است از محتواهایی که عفت زدایی و حیا زدایی را ترویج می کنند. در حوزه های سیاسی هم به همین شکل؛ بسیاری از گروهها و جریانهای سیاسی معارض انقلاب اسلامی که فعالیتشان غیرقانونی است به راحتی در فیس بوک فعالیت می کنند. در حوزه امنیتی یکی از نمودهایش فتنه ۸۸ بود. در حوزه دین؛ هتک حرمتها و بی احترامی هایی که به مذاهب می شود. درکل همه گروههایی که یک نوع فعالیت انحرافی دارند، در فیس بوک محتواهای مجرمانه شان را انتشار می دهند. جریان های تکفیری و سلفی ها و منافقین از این دسته اند.

نکته دیگری که خاص ایران است، تساهل و تسامحی است که مدیران فیس بوک در مورد ایران به خرج می دهند. یکی از قواعدی که خود فیس بوک آن را نقض می کند، قراردادی است که شما در ابتدای عضویت در این شبکه اجتماعی امضا می کنید؛ مثلا در این قرار داد، نشر پورنو گرافی و محتوای پورنو مخصوصا در مورد کودکان ممنوع است، اما فیس بوک با انتشار آنها مقابله نمی کند.

یا تروریسم؛ کشتن آدم های عادی که در سراسر دنیا یک امر محکومی است، توسط فیس بوک تبلیغ می شود. گروههای تروریستی مثل جیش العدل و داعشو القاعده و … به شکل رسمی در فیس بوک شبکه دارند. گروههای تجزیه طلبانه در فیس بوک شبکه دارند. منافقین و دیگر گروهها در فیس بوک شبکه دارند و جالب این است که از این طریق گزارش فعالیت‌هایشان را ارائه می دهند و عضو گیری می کنند ولی فیس بوک به خاطر برخی منافع مشترکش با اینها، ایران را از قواعدی که خودش، خودش را به آنها ملزم کرده هم مستثنی کرده است.

البته مشکلات فنی داخلی هم مزید برعلت است. اگر ما بتوانیم شرایط را برای برخی ارتباطات سالم آماده کنیم و توسعه اینترنت سالم را گسترش بدهیم، موضوع فیلترینگ راحت تر حل می شود. شاید فیلترینگ برای کوتاه مدت مناسب باشد اما برای آینده، ما باید به فکر سازماندهی زیرساخت های اینترنت باشیم، البته در شرایط فعلی به دلیل نداشتن ابزار کنترل، نباید اجازه داد عموم مردم با این گروهها و افکار منحرف و مصادیق مجرمانه سازماندهی شده برخورد داشته باشند و نباید مردم را برای رفتن به سمت جرم تشویق کنیم.

مسوولین تصور نکنند که توسعه اینترنت بدون داشتن ابزار کنترل خطرناک نیست. بعلاوه هرکس هم سعی کند وظیه اش را درست انجام دهد و دقیقا وظیفه خودش را انجام دهد. مثلا وزیر خارجه اگر می خواهد از طریق اینترنت با اعضای شبکه های اجتماعی ارتباط بگیرد و گزارش انتقال بدهد، ابتدا زیرساخت های سایت وزارت خارجه را برای گسترش این ارتباط آماده کند. یا مثلا وزیر ارشاد وظیفه اش شاید اظهار نظر در رابطه با رفع فیلترینگ فیس بوک نباشد، بلکه باید در رابطه با اینترنت کار فرهنگی دقیق انجام دهد.

خبرنامه دانشجویان ایران: یادداشت شفاهی محمد صالح مفتاح


شورایی که هست؛ شورایی که باید باشد / مرثیه‌ای بر شورای‌عالی فضای مجازی

پنج‌شنبه 16 ژانویه 2014

شورای عالی فضای مجازی

تریبون مستضعفین؛ محمدصالح مفتاح- از عمر شورای‌عالی فضای مجازی قریب به دو سال می‌گذرد و علی‌رغم تاکیدات مقام معظم رهبری درباره جایگاه این این شورا و مرکز ملی فضای مجازی، هنوز نتوانسته است به «نقطه‌ی کانونی متمرکزی برای سیاستگذاری، تصمیم‌گیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور» تبدیل شود.

این در حالی است که با حکم رهبر معظم انقلاب «کلیه دستگاه‌های کشور موظف به همکاری همه جانبه» هستند و شورای‌عالی و مرکز ملی فضای مجازی، تبدیل به دبیرخانه‌ای مختصر و کم‌کار و حاشیه‌ای شده است. در حالی که تمهید ابعاد سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و محتوایی فضای مجازی بر عهده این مرکز ملی است.

در طول این مدت نه ساختار و چارت شورا تعیین شده است و نه بودجه کافی برای اداره این مجموعه اختصاص یافته است!و به نظر می‌رسد همان روندی که دولت احمدی‌نژاد در قبال شورای‌عالی فضای مجازی داشت در دولت فعلی با سرعت و سکوت بیشتر پیگیری می‌شود.

دولت احمدی نژاد در سال گذشته تنها یک میلیارد تومان را برای بودجه این مرکز در نظر گرفته بود که البته در مجلس اصلاح شد. به نظر می‌رسد که این رفتار ناشایست برای حذف این مرکز مهم، اکنون هم در حال پیگیری است. در حالی که تهیه و تدوین بودجه طرح‌های کلان و فرادستگاهی و توزیع آن بر عهده مرکز و شورای‌عالی است. و باید با همکاری دولت و مجلس، بودجه مورد نیاز برای اجرای پروژه‌های این مرکز به سرعت تصویب می‌شده است.

برگزاری تنها دو جلسه در پنج ماه

عدم اهتمام رئیس، دبیر و اعضای شورای‌عالی فضای مجازی به برگزاری منظم و موثر جلسات باعث شده است که فقط دو جلسه شورا تشکیل شود و مرکز هم به دلیل نبود دستور کار، معطل بماند. از این دو جلسه هم در یک جلسه دبیر تعیین شد و در جلسه دوم الزامات شبکه ملی اطلاعات بحث شده است.

اگر این موضوع را به شعارها و سخنرانی‌های مدیران دولتی (که از قضا خودشان هم عضو این شورا هستند) بگذارید می‌فهمید که ضرورت تنظیم برنامه‌ها و سیاست‌ها در این قرارگاه است و نه در رسانه‌ها و کنفرانس‌های خبری. مثالش را هم در سخنان وزیر ارشاد و وزیر ارتباطات درباره فیلترینگ و پاسخ‌های سخنگوی قوه قضائیه پیگیری کنید.

عدم آگاهی از فضای مجازی

چندی پیش سخنان محمود واعظی (وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات) که واحد اندازه‌گیری اینترنت را به جای گیگابایت، «گیگاهرتز» گفت خبرساز شد و عدم آشنایی وی با فضای مجازی سوژه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی شد. در روزهای اخیر گاف جدید وزیر ارتباطات که معنی مرورگر را از سیستم عامل تمیز نداده بود، خبرساز شد. وی در پاسخ خبرنگار تسنیم که درباره مرورگر ملی پرسیده بود، گفت: «آن چیزی که در دست ماست، مرورگر زمین است که کارهای مقدماتی آن انجام شده و قرار است به‌عنوان پایلوت در یکی از دانشگاه‌ها تست شود. پس از حل مشکلات احتمالی این مرورگر، اگر جواب داد، این مرورگر وارد بازار خواهد شد.»

این در حالی است که پروژه زمین، مربوط به سیستم عامل است و ربطی به مرورگر ندارد!

احیای ساختارهای موازی؛ تعطیل بازوهای مرکز

در روزهای اخیر وزیر ارتباطات از تشکیل نخستین جلسه شورای‌عالی فناوری اطلاعات به ریاست معاون اول رئیس جمهور اطلاع داد و گفت: شورای‌عالی فناوری است که برای سال‌ها تعطیل شده بود. آقای رییس جمهور آقای جهانگرد را به عنوان دبیر این شورا تعیین کردند و اولین جلسه آن روز سه شنبه (۱۷ دی) به ریاست جهانگیری معاون اول رییس جمهور تشکیل شد.

این در حالی است که با تشکیل شورای‌عالی فضای مجازی، عملاً به دلیل قانون و حکم لاحق این قانون منسوخ است و نمی‌توان بار دیگر آن را احیا کرد. در حکم رئیس جمهور از جهانگرد خواسته است تا «بستر لازم جهت ارتقاء و توسعه هر چه بیشتر فناوری اطلاعات در کشور» را فراهم آورد. اختیارات و وظایف شورای‌عالی فناوری اطلاعات عبارت است از:

۱- تدوین اهداف کلان و راهبردی توسعه فناوری اطلاعات در کشور

۲- سیاست‌گزاری و تدوین راهبردهای لازم برای گسترش به کارگیری فناوری اطلاعات در زمینه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

۳- تمهید و تدوین نظام جامع فناوری اطلاعات و تعیین وظایف بخش‌های مختلف کشور در نظام جامع مذکور

۴- تدوین مقررات و آئین‌نامه‌ها و ضوابط لازم برای قلمرو فناوری اطلاعات

۵- تدوین برنامه‌های همکاری ارتباطات بین‌المللی در قلمرو فناوری اطلاعات

همزمان با این وقایع (احیای ساختارهای موازی) بازوی پژوهشی شورا هم تقریبا تعطیل و تابلوی آن پایین کشیده شد.

عدم همکاری نهادهای دیگر

دعوا بر سر ساختمان شورای‌عالی که در دوره احمدی نژاد به جنجال رسانه‌ای انجامیده بود، در سکوت رسانه‌ای در دولت روحانی مسیر دولت قبلی پی گرفته شد. ساختمان این مرکز بار دیگر به وزارت ارتباطات برگشت و مرکز ملی فضای مجازی و پژوهشکده تابعه آن هم تحدید شد.

باهنر، نایب رئیس دوم مجلس شورای اسلامی هم در صلاحیت شورای‌عالی فضای مجازی در تقنین قوانین و مقررات مرتبط با فضای مجازی تشکیک کرده و گفته است: «اخیراً هم شورای‌عالی فضای مجازی ادعای قانون‌گذاری دارد که باید سریع‌تر صلاحیت نهادها برای قانون‌گذاری مشخص شود.» این در حالی است که در حکم رهبری برای تاسیس شورای‌عالی فضای مجازی به صراحت بر الزام‌آور بودن مصوبات و تصمیمات این شورا تاکید شده است.

اولویت محتوا بر زیرساخت فراموش شده است

نه در دوره دکتر احمدی‌نژاد و نه در دوره دکتر روحانی، دبیر شورا فردی مرتبط یا آشنا با محتوا نبود. چه در آن زمان که متخصص مخابرات بود و چه دبیر فعلی که متخصص ماهواره است. اگر اعضای جدید شورای‌عالی از جمله مهندس تقی‌پور و اخوان را هم لحاظ کنیم، قطعاً غلبه‌ی اعضا با افرادی است که دغدغه‌های فنی و زیرساخت دارند و محتوا طفیلی این شورا شده است.

کاربرانی که جایگاهی ندارند

علی‌رغم این‌که تحقق اهداف و برنامه‌های شورای‌عالی فضای مجازی جز با حضور و همکاری کاربران و فعالان این عرصه امکان‌پذیر نیست، و علی‌رغم تاکیدات رهبری بر استفاده از ظرفیت‌های مردمی و حزب‌اللهی در فضای رقابتی برای مقابله با تهدیدات، تولید قدرت نرم، تولید و ارائه خدمات در جهت گسترش و تعمیق اسلام ناب محمدی و گفتمان انقلاب اسلامی اما هنوز هیچ برنامه‌ای در این خصوص تحقق نیافته است و طراحی و ساماندهی برای کاربران جود ندارد.

سکوت اعضای حقیقی و حقوقی شورای‌عالی نسبت به عملکرد خلاف

درست در زمانی که برخی از مسئولین با ارائه وعده‌های گوناگون، انتظارات کاذب ایجاد می‌کنند و از ده برابر شدن پهنای باند کشور در یکسال آینده خبر می‌دهند و اولویت‌هایی همچون شبکه ملی اطلاعات و محتوا و ظرفیت‌های مردمی مغفول مانده است، اعضای حقیقی و حقوقی شورای‌عالی فضای مجازی مهر سکوت بر لب زده‌اند و نه از اصل شورایعالی دفاع می‌کنند و نه به رفتارهای خلاف سازمان‌ها و نهادهای دیگر انتقادی وارد می‌کنند.

بنا بر حکم مقام معظم رهبری: «اعضای حقوقی این شورا عبارتند از: رئیس جمهور (رئیس شورای‌عالی)، رئیس مجلس شورای اسلامی، رئیس قوه قضائیه، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، دبیر شورای‌عالی و رئیس مرکز، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، وزیر اطلاعات، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و همچنین اعضای حقیقی: حجج اسلام و آقایان: دکتر حمید شهریاری، دکتر سیّدجواد مظلومی، مهندس مسعود ابوطالبی، دکتر کامیار ثقفی، دکتر رسول جلیلی، دکتر محمد سرافراز و مهندس علیرضا شاه‌میرزایی می باشند که برای مدت سه سال تعیین می‌شوند.»


حقوق کاربران اینترنت چگونه تامین می‌شود؟

جمعه 20 دسامبر 2013

همکاری - چندجانبه گرایی

۱- کاربران اینترنت تعداد قابل توجهی را شامل می‌شوند. آمار کاربران اینترنت در ایران عددی چند ده میلیونی است. اما در حالی که بیشترین تاثیر اینترنت بر این افراد است و حقوق و تکالیف آنها را جابجا می‌کند، راهی برای آنها نیست که از حقوق خود دفاع کنند یا در تصمیم گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها مشارکت داشته باشند.

۲- در تحولات حقوق کار در جهان مفهوم سه جانیه‌گرایی (tripartism) به معنای تعامل نمایندگان دولت، سازمان های کارگری و کارفرمایی در تنظیم روابط کار، طرح و تدوین مسایل و امور مربوط به کارجا افتاده است. مشارکت نمایندگان دولت و شرکای اجتماعی یعنی سازمان های کارفرمایی و کارگری برای تصمیم‌سازی در زمینه مسائل کار، ناشی از اعمال اصل سه جانبه‌گرایی است.

۳- تصمیم‌گیری درباره اینترنت و فضای مجازی تا کنون بسیار فراز و نشیب داشته است. از شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیته‌ای تاسیس کرد و شورایعالی اطلاع‌رسانی هم بر تعیین مصادیق نظارت می‌کند. وزارت فرهنگ و ارشاد، آئین‌نامه ساماندهی نوشت و برای نظارت بر سایت‌ها قانون نوشت. مجلس قانون جرائم رایانه‌ای نوشت و کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه را تاسیس کرد تا زیر نظر دادستانی کل کشور موظف شد بر محتوای اینترنتی نظارت کند. با حکم مقام معظم رهبری شورایعالی فضای مجازی آمد تا میان تصمیم‌گیران این حوزه هماهنگی ایجاد کند و راهبردهای اساسی را به وسیله هماهنگی همه نهادها پیگیری کند. اما با این همه، کاربران، فعالان و تولیدکنندگان در این فضا چه جایگاهی در تصمیم‌گیری دارند؟ آیا تصمیم‌گیران به دنبال احقاق حقوق کاربران هستند؟

۴- متاسفانه نه در کمیته سابق و نه در کارگروه فعلی که تصمیم‌گیری درباره فیلترینگ و مصادیق مجرمانه را بررسی می‌کند، جایگاهی برای کاربران و فعالان وجود ندارد و حتی ارتباط سیستماتیک نیز با کاربران نیست که دغدغه‌های آنها را به اعضای کارگروه انتقال دهند و تنها به ارتباطات شخصی آنها بستگی دارد. تجربه نشان داده است بسیاری از تصمیم‌گیران، تنها چیزی که باعث می‌شود به کاربران فکر کنند این است که آیا ممکن است در مقابل تصمیم‌های آنان آشوب کنند یا نه. اما مشارکت کاربران (یا نماینده آنها) در تصمیم‌گیری باعث می‌شود همراهی بیشتری داشته باشند و هم حقوق آنها و مشکلات آنها بیشتر مراعات شود. کما اینکه بسیاری از تصمیماتی که تاکنون گرفته شده است و مورد اعتراض کاربران بوده است، با مشارکت آنها و حتی به فرض عدم تحقق نگاه‌های آنها موردانتقاد کمتری واقع خواهد شد و اعتماد دو طرفه را نیز بیشتر خواهد کرد. البته به شرط آنکه بپذیریم که آنها هم می‌فهمند.

۵- یکی از مسائلی که قانون کار کشور ما و سازمان بین‌المللی کار ILO برای تامین منافع کارگر و کارفرما، الزامی می‌داند، ایجاد تشکل‌های صنفی کارگری و کارفرمایی است. این تشکل‌ها حقوق موکلان خود را پیگیری می‌کنند و در این تصمیم‌گیری‌ها مشارکت می‌کنند. به تعداد مساوی نمایدگان دولت و سندیکاهای کارگری و کارفرمایی در نشست‌های سازمان بین‌المللی کار شرکت می‌کنند و در تصمیم‌گیری‌ها حضور دارند.

۶- این‌ها مقدمه بود که بگویم برای تحقق حضور فعالان مجازی در تصیم‌گیر‌ها یا تصمیم‌سازی‌ها نیاز به تشکیل انجمن‌های صنفی وجود دارد که متاسفانه جای تشکل‌های مردمی-صنفی خالی است. و نبود این تشکل‌ها باعث شده است که دستور رهبر معظم انقلاب برای استفاده از ظرفیت‌های مردمی-حزب‌اللهی ِ فعالان فضای مجازی در شورایعالی فضای مجازی روی زمین مانده است و کسی حتی احساس دغدغه نمی‌کند که در این مسیر فعال شود.

 * * * * * *

پی نوشت: نوشته‌ی قبلی وبلاگ درباره گام‌های لازم قبل از فیلترشدن گوگل است و کاملاً مشخص است که تا زمانی که آن مقدمات نباشد، کسی از فیلتر شدن گوگل حمایت نمی‌کند. بنده در سطح استراتژی با کسانی که موضوع برخورد با سرویس‌دهندگان خارجی که حاضر به تعامل با دولت ملی ما نیستند را مطرح می‌کنند موافقم. یعنی اگر سرویس دهندگان خارجی حاکمیت ملی ما را مخدوش کند، باید فعالیتش محدود شود، اما معتقدم این کار مقدماتی دارد که در صورت عدم تحقق آن جبهه فیلترینگ به جای مقابله با سرویس‌هندگان خاطی به جبهه تقابل با کاربران داخلی تبدیل می‌شود. اما چون معتقدیم «مقدمه واجب، واجب است» باید موانع آن را نیز از میان برداشت و آنها نیز واجب است.