مبانی انسانشناسی اسلام در جرمانگاری سقط جنین
۱. سقط جنین، یک جرم فطری بوده است و در طول تاریخ، هماره جرم محسوب میشده است و جرمزدایی از آن محصول دنیای مدرن است. در طول تاریخ همهی انسانها بر قبیح بودن این امر اتفاق نظر داشتهاند و آن را محکوم دانستهاند؛ فارغ از نوع جامعه و نوع دین و آئین و رسوم. همگان بر این باورِ مشترک پای فشردهاند که نباید جنین را از حق حیاتش محروم کرد. و این اتفاق نظر، بنای عقلاء را در این مسأله نشان میدهد. از این رو نمیتوان بیتوجه به ادلهی تاریخی مسأله را نگریست و نادیدهاش انگاشت.
۲. همچنان که در نکتهی نخست گفته شد، جرمزدایی از سقط جینین، محصول دنیای مدرن است و باید آن را در متن دنیای مدرن ریشهیابی کرد. شاید یکی از اقتضائات دنیای مدرن و امروزین، عدم تعهد انسانها نسبت به یکدیگر باشد. عدم تعلق و عاطفه میان اعضای یک خانواده، در دنیای امروز به شدت مشهود است. دیگر فرزند از ترک پدر و مادر، ناراحتی و تألم چندانی ندارد. و پدر و مادر نیز پذیرفتهاند که در سنین کهنسالی، جایی در میان خانوادهی خود ندارند و باید به خانهی سالمندان بروند. این را به این صورت به این مسئله مربوط میدانم که انسانهای مدرن، امروز فقط به سلامت و تمامیت جسمانی خود اهمیت میدهند و به صورت کاملاً فردگرایانه ای به زندگی و قواعد حاکم بر آن نظر میکنند. از این رو فقط به فکر راحتی و رفاه خود هستند و جامعه و دیگران را در نظر نمیآورند. از این رو هر چیزی را که تعلق برایشان ایجاد کند نفی میکنند. همچنین آزادی روابط جنسی میان افراد جامعهی مدرن، که از آثار این جریان است، باعث میشود تا افراد نخواهند که از آن اثری بماند و خود را بدنام کنند و یا تعلقات خاصی برایشان ایجاد کند. تولد فرزند چنین رابطه ای باعث سرافکندگی شخصیشان خواهد شد و این امر برای آنها و زندگی آیندهشان چندان خوشآیند نخواهد بود. اگر در فضای یک اندیشهی مدرن به سراغ این موضوع بگردیم، پاسخ روشنتر خواهد شد. ترویج آزادی جنسی -که امری قبیح و بنیان برانداز است- ، مخالفت با زندگی خانوادگی –بخصوص اگر تعلقات را بیشتر کند- و نیز آزادی سقط جنین، همه در یک چارچوب زندگی خاص معنا مییابد که جریانهای فمینیستی، در جهت ترویج چنین معنایی از زندگیاند و شاید باید به این نکته توجه کرد که این نوع نگاه بریا همهی زندگیها لزوماً مسأله نیست.
۳. اسلام به انسان کرامت «ذاتی» بخشیده است. بگذارید که بر روی کلمهی ذاتی بیشتر توجه کنیم. انسان بما هو انسان، موجودی باارزش و توانایی این را دارد تا با اختیار خود به کمال برسد. انسان جانشین خداست و قطعاً حفظ جان و تمامیت انسانی او، اولین قطعیت بر نفی قتل اوست. انسان موجودی است که میتواند رشد کند و خود را به بالاترین مراتب انسانی برساند و اسلام این زمینه را برای او به موجب فطرت، عقل و دین فراهم ساخته است. پس انسان در لسانِ دین موجودی ذاتاً ارزشمند است. این امر را به خصوص پس از دمیده شدن روح در بدن او باید به رسمیت شناخت. چرا که او انسانی است و میتواند به بالاترین مراتب رشد برسد.
۴. عدم برتری جان یک انسان بر انسان دیگر، یکی از اصول نظام جزای اسلام است. همانگونه که در اکراه نیز بحث میشود، اکراه اگر برای قتل دیگری باشد، نمیتواند مجوزی برای انجام این عمل محسوب شود. ارزش انسان به ذات اوست و نه ظاهر او. از این رو هیچ انسانی، حتی اگر احتمال نزدیک به یقین بر مرگ نیز داشته باشد، نمیتواند با قتل انسان دیگر خود را برهاند. هم مسئولیت دنیوی متوجه این انسان خواهد بود و هم اخروی.
۵. در مسأله سقط جنین، سیاست جنایی اسلام، سیاست حفظ دماء است. به نظر اسلام و بر اساس آیهی شریفهی «من قتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنم خالدین فیها … » . خون مسلمان از درجهای از احترام برخوردار است که ریختن خون وی، عذاب جهنم را به دنبال دارد. در این بین اسلام فرقی را از جهت کوچکی و بزرگی، پیری و جوانی، زن و مرد قایل نیست و ریختن خون انسان را به طور کلی منع کرده است. از نظر اسلام جنین دارای روح و مانند یک انسان کامل دارای ارزش و احترام است. و هیچ ضرورتی نمیتواند جواز سقط جنین بالقوهای را صادر کند.
۶. ضعف قدرت جنین بر حمایت ودفاع از خود: آیا این خلاف انصاف نیست جنینی را که قدرت دفاع از خود ندارد به علت زورمداری و قدرت طلبی انسان، از بین برود و کسی هم در قبال آن دفاع نکند؟ آیا این مسأله به تنهایی نمیتواند جوابگوی فلسفهی حرمت سقط در اسلام باشد؟ آیا وضع حکم از جانب خداوند یک نوع دفاع از موجود بی دفاع نیست؟
۷. خداوند باری تعالی در قرآن، انسانها را از نابود کردن فرزندان خود از ترس و فقر و گرسنگی باز داشته است و به مردم این هشدار را داده که به هیچ عنوان از ترس مسایل مادی این عمل زشت را مرتکب نشوند. «و لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطاء کبیراً» به همین مضمون آیات دیگری نیز در سورههای مختلف قرآنی ذکر شده است که نشانگر این میباشد که مسلمانان از قتل اولاد خود نهی شدهاند. با توجه به استدلال این آیات میتوان مفهوم آن را به قبح از بین بردن جنین که دارای قابلیت ایجاد حیات و تبدیل شدن به انسان زنده را داراست، تسری دارد. چرا که قیاس در این موارد از نوع منصوص العله است.
۸. عقاب پیش از وقوع جرم: گاه اشکال وارد میشود که در بارداریهای ناخواستهای که میدانیم، این فرزند آیندهی خوبی ندارد و توانایی رفع حوائج او نیست، آیا نمیتوان مجوزی بر سقط او صادر کرد تا برای حفظ جامعه، هم آیندهی او را خراب نکنیم و هم آیندهی جامعه را؟ در اینجا اشکال میکنیم مگر شما به آینده مطمئن هستید؟ آیا اطلاع شما افادهی یقین میکند و یا اینکه صرفاً یک احتمال یا حداکثر ظن است؟ آیا ندیدهاند انسانهایی را که در شرایط بد از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بودهاند وتوانستهاند به بالاترین مدارج علمی و انسانی نائل شوند؟ مگر نه اینکه بسیاری از انسانهای بزرگ، به فرزندانشان سختی دادهاند و احیاناً او را از برخی امکانات و بهرهها محروم کردهاند تا او با تلاش خود بتواند رشد کند آن را تحصیل کند. هم قدرش را بداند و هم خودش رشد کند. اینها نافی این نیست که محیط و شرایط بر وضعیت انسان مؤثر است. بلکه در صدد این است با برشمردن برخی از ادله بگوید که لزوماً آینده را نمیتوان با برشمردن برخی از شرایط پیشبینی کرد. تا زمانی که نتوان آینده را به صورت قطع پیشبینی کرد، چه مجوزی وجود دارد که انسانی را از حق حیاتش محروم کرد.
۹. حتی اگر یقین حاصل شود که این فرزند آینده به خیر نخواهد شد، چرا باید حکم به مجازات کرد؟ مگر عمل مجرمانهای رخ داده است که او را از زندگی محروم کنیم؟ بنای عقلاء و از اصول مسلم حقوقی و انسانی است که در چنین مواردی نمیتوان پیش از آنکه عمل ناشایستی رخ دهد، فرد را به مجازات محکوم کنیم. وجود عنصر مادی در وقوع یک جرم بسیار مهم و غیرقابل اغماض.
با این مقدمات میتوان باز جرمانگاریِ سقط را با ادلهی کوتاه و اختصاری، زیر سئوال برد؟ نگارنده لازم میداند تا انسانها طالب حقیقت، این موضوع انسانی را با نگاهی باز و عمیق و به دور از جنجالهای سیاسی دنبال کنند. آیندهی زندگی انسانی به پاسخ همین سئوالات بستگی دارد.
با سلام سپاسگزاری میکنم از مطلب جامعتون
اما ایرادی به مورد ۸ وارد است
نمی توان سقط را مجازات دانست چگونه میتوان مجازات جنین تلقی کرد؟
در جرم بودنش درنگی نیست اما در مجازات بودنش؟
نکته ی قابل ذکر دیگه انسان در همه ی ادوار باید اینده نگر باشه شما که میفرمایید از کجا میتوان اینده ی جنین را پیش بینی کرد سوالی که پیش میاید این است از کجا میدانید این فرزند در اینده به انسانی بزهکار بدل نشود؟
چرا فرزند باید به دلیل بعضا مسامحه از سوی والدین پای در دنیای ناخواستنی بگذارد؟
این دلیلی که شما ذکر کردید مجاب کننده نبود
چرا فکری نمیشه برای مادرانی که به دلیل سقط های غیر قانونی و غیر بهداشتی جان خود را از دست میدهند؟
ایا ادامه ی این رویه در تخریب جامعه بی تاثیر است؟
سوال دیگر جنین تا قبل از ۴ ماهگی ان هم تحت وجود شرایطی میتواند سقط شود اگر مادر به دلیل بیماری لازم باشد که جنین خود را بعد از ۴ ماهگی سقط کند ایا باید دیه یا کفاره بپردازد؟
باز هم تشکر میکنم از قبول زحمتی که فرمودین
با سلام؛
نخست: دربارهی مجازات بودن یا نبودن سقط نسبت به جنین باید یک نکته را توضیح دهم. اگر محروم کردن یک موجود که توانایی رشد و بالندگی را دارد، جرم نیست پس چه میتواند باشد؟
بگذارید اندکی به عقب برویم و دربارهی خلقت انسان بگوئیم؛ در اندیشه اسلامی گفته میشود که خداوند انسان را از آن رو آفرید که مقتضای ذاتش بود. یعنی فیاضیت الهی حکم میکند که به هر آنچیزی که قدرت وجود دارد، وجود ببخشد و او را از آن محروم نکند. اما سقط جنین، آن است که حیات را از موجودی را که توانایی رشد و کمال را دارد، سلب کنیم. به خصوص این امر پس از دمیده شدن روح در بدن، که جنین را به یک انسان کامل بدل میکند، بسیار غیرمنطقی خواهد بود و دست بردن به جنایتی است که از دیدگاه اسلام، قتل عمد است.
دوم: بگذارید از بزرگان اسلام مثال بیاورم. بنا بر ادلهی تاریخی بسیاری از ائمه بنابر علمی که از جانب غیب به آنها داده شده بود، بسیاری از امور را پیش از وقوع میدانستند. مثلاً میگویند علی علیهالسلام گفته بود که ابنملجم مرا به شهادت خواهد رساند. اما حتی تا شب ضربت خوردن نیز از نیکی به او عدول نکرد. شاید این را حمل بر مهربانی کنید. اما واقعیت این است که اجازهی مجازات پیش از وقوع جرم هرگز داده نشده است، حتی اگر یقین داشته باشیم. رفتار و سخنان امام رضا علیهالسلام با مأمون نیز همین را نشان میدهد. این امام حتی پیش از عزیمت به خراسان، با خانوادهشان وداع کردند و برای خود روضه خواندند تا روشنگری کنند. اما هیچگاه برای جرم نکرده مأمون را حتی ملامت هم نکردند. چون مجاز نبودند.
اما در مورد ما انسانها که حتی به ظن هم نمیتوانیم برسیم، چه رسد به یقین، قطعاً کشتن یک انسان نمیتواند بر مبنای احتمال مجوز شرعی داشته باشد. من نمیگویم چنین کودکی به چه آیندهای خواهد رسید، اما هرچند بر بدترین حالت هم اطلاع یابم، مجوزی بر قتل وی نخواهد بود.
ادامه دارد
…ادامه
سوم: انسان نمیتواند حق حیات انسان دیگر را نادیده بیانگارد؛ هرچند رابطهی میانشان ابوت و بنوت باشد. همانگونه که این امر در زمان رشد کامل فرزند مجاز نیست، در زمان جنینی او هم مجاز نخواهد بود. از این رو خواستن یا نخواستن فرزند مجوزی در سقط او نیست.
چهارم: گاه ما یک مصلحت را برای یک مسأله درک میکنیم و از درک مصالح دیگر باز میمانیم. مثلاً حفظ جان مادران را ابزاری قرار میدهیم تا مصلحت دیگری را نادیده بگیریم. اسلام همواره مصلحت بزرگتر را برای حکمش مدنظر قرار میدهد. اصلاً هدف اسلام در عدم حمایت از چنین مادرانی این است که این معضل در جامعهی اسلامی همهگیر نشود. مثلاً اسلام از اموال ناشی از قمار و ربا حمایت نمیکند تا جلوی رواج آن را بگیرد. حال نمیتوان از اسلام خواست تا چون در جامعهی امروزین ربا یا قما رواج دارد، اموال ناشی از آن را محترم بشمارد و حکم تکلیفیاش را بیان کند. دربارهی سقط جنین نیز احتمالاً چنین است.
پنجم: دربارهی کفاره و دیه هم باید گفت که پس از چهار ماهگی جنین حکم انسان کامل را دارد و همان احکام بر وی مترتب است.
یا علی مدد
با سلام اقای مفتاح همان گونه که قبلا عرض کردم در ذات شرع نسبت به این مطالب در باب سقط جنین شکی ندارم اسلام میان اهم و مهم اهم که حفظ جان مادر است را برگزیده این مطالبی را که شما بر اساس قران و ادله بیان فرمودید در تحقیقی که باید ارایه دهم ذکر نموده ام
بابت پاسخ نیز مچکرم
در ساعت ۹ جنین سقط میشود و مادرانی که به دلیل سقط های غیر قانونی و غیر بهداشتی جان خودشان را از دست می دهند ایا این برای جامعه زیان بار نیست؟
ایا نباید فکری اندیشیده شود؟اما مسئله ی حفظ جان اشخاص با موضوع ربا و قمار فرسنگ ها فاصله دارد هیچ چیزی را نمیتوان همردیف با جان انسان قرار داد یا با ان قیاس کرد
با سلام مجدد
سقط جنین جرم هست اما فی نفسه مجازات نیست نمی توان استدلال بر مجازات جنین دانست(سقط جنین را)
بسم الله
سلام محمد صالح گرامی
حالا دیگه میای یه وبلاگ جدید تاسیس می کنی اونم از نوع بالا دیپلم؟
باشه داداش
فکر کردی من از جنین و حقوق و درویت پابلیک چیزی نمی فهمم؟
خب نمی فهمم، مگه زوره؟
دوستت دارم این جا هم!
با سلام شما که پاراگراف اخر رو بیان مردید خودتون دارید نقضش میکنید
ببخشید منظور بیان کردید بود اشتباه ویرایشی رخ داد
بسم الله؛
سرکار خانم سپهری، به نظرم سئوالاتتان را پیش از این در مطلب پاسخ گفته بودم و نیازی به تکرار نبوده است. ضمن اینکه چند روزی هم در اینترنت نبودم و مجال پاسخ فراهم نبود. اما باز هم به دلیل سخن شما چند جملهای مینویسم.
۱- مجازات چیست؟ مگر نه این است که فرد را از یک حقش محروم میکنند؟ و مگر نه اینکه مهمترین حق از حقوق انسان (از دیدگاه غربی) حق حیات است؟ پس چگونه است که حق حیات را برای جنین به این سادگی سلب کنیم و نام مجازات بر آن ننهیم. مگر آنکه شما بگوئید که جنین حق حیات ندارد که آن زمان بحث دیگری است.
۲- از نظر اسلام، جان هیچکس (علیالاصول) بر دیگری برتری ندارد. چه مادر و چه فرزند. از همین رو هم هست که در قتل، اکراه موجب عدم ضمان نخواهد بود و قتل عمد محسوب میشود. حال چگونه اسلام میتواند حکم به آزادی قتل فرزند به دلیل احتمال ضرر به مادر بدهد؟!
۳- بنده در مورد ربا و قمار، قیاس نکردهام. بلکه مثالی زدهام تا معلوم شود که منظورم چیست. من گفتهام که رواج یک امر غلط موجب نمیشود که اسلام آن را مشروع بشمارد. حتی اسلام سختیهایی را نیز در برابر آن قرار میدهد تا آن مشکلات افراد را ار انجام اعمال غلط باز دارد.
در پایان، به نظرم نیامد که نقض سخن کرده باشم. چون از ابتدا هم بنده به دنبال جنجال نبوده و اکنون هم نیستم. شما از بنده خواستید تا وارد بحث شوم و من هم اجابت کردم. ضمن اینکه اینترنت هم مکان خوبی برای بحثهای علمی جدی نمیدانم.
اهل جنجال نبوده و نیستم، شما نیز لطفاً با نظراتتان چنین چیزی را القا نکنید.
یا علی مدد
سلام
یه سر به این آدرس بزن
http://asgharagha.blogfa.com
یا حق!
در تایید یا تکذیب(!) فرمایشات سرکار علّیّه خانم سپهری، عرض کنم که:
در مباحث حقوقی اول باید بحث شود که یک امر ذاتاً قبح است یا خیر؛ سپس در مورد نوع واکنش در قبال آن سخن گفت.
خود سرکار بر این موضوع اذعان دارید که نفس سقط یک موجود ذی روح که در کالبدش حضرت حق از روح خود دمیده، قبیح است و به هیچ عنوان قابل چشم پوشی نیست.
اما در مورد واکنش اجتماعی (social reaction یا réaction sociale) مناسب در مورد این عمل، چه از سوی حامل و چه از سوی سایر، گویا اختلاف نظر وجود دارد. گویا شما اصرار دارید تا وضعیت بهداشتی چند سقط کننده غیرقانونی را به کل زنان جامعه ایرانی ترجیح داده و حکم مناسب به حال آنان را در کل جامعه ارزشمدار ایران تعمیم دهید. ضمن اینکه آماری هم که ارائه کردید، اصولا مربوط به میزان این رفتار در کل کره خاکی است و نه در ایران…
و اما در توضیح جرم انگاری این عمل:
۱٫ جرم انگاری criminalizing هر عمل به معنی بیان موضع جامعه در قبال آن است، زیرا حقوق کیفری، حقوق ارزشهاست و وظیفه اش حمایت از ارزشهای اساسی جامعه است. با جرم انگاری این عمل، جامعه اعلام می کند که من این عمل را قبول ندارم.
۲٫ جرم انگاری سقط جنین، در ایران همراه با تعیین دیه است و همانگونه که می دانید مجازات دیه، ذاتا مجازات نیست، بلکه دارای وجوه مشترک زیادی با جبران خسارت است. پس رویکرد سیاست جنایی ایران در این خصوص غیرسرکوبگر (non-repressive) بوده و سعی کرده تا متعرض ابعاد فرهنگی مساله نشود.
ادامه دارد…
…ادامه مطلب قبلی:
۳٫ نگرانی شما در خصوص حاملان سقط کننده، تامل برانگیز است. این افراد چه کسانی هستند؟ از چه طریق حامل شده اند؟ چرا صبر کردند تا پس از ۴ماه اقدام به سقط کنند؟ اگر از طریق قانونی حامل شده است، پس چرا نگران این فرزند است؟ اگر فرزندی ناقص است، قانون دست او را برای سقط، طبق ضوابط باز گذاشته است. و اگر از طریق غیر قانونی صاحب حمل شده، سزای چنین فردی است که فرزند حاصل از فعل قبیح خود را بزاید و بزرگ کند و او حق نخواهد داشت تا مجازاتی که متوجه خود است را به سوی یک انسان دیگر نشانه رود. بهتر است به جای مویه کردن برای این دسته از سقط کنندگان، ذات خونریز و آدمکش آنان را سرزنش می کردید و از اینکه موجودی به لطافت یک زن، تبدیل به یک سفاک خونریز شده ناله ها سر می دادید که چگونه برای ارضای شهوت خود، دست به خون یک بیگناه می آلاید!
۴٫ از اینکه به نوشته های این وب گرد ساده کم سواد توجه کردید، صمیمانه تشکر می کنم.
اقای محترم این چه طرز بیانه؟عذر میخوام چرا همیشه در مقابل بحث علمی یا حاشیه میرید یا پرخاشانه عمل میکنید؟
این مطالب که فرمودید متین اما از دیدگاه بنده فقط به حواشی پرداختید به جای اصل مطلب باید چاره ای برای زنان در این مورد در نظر گرفته شود چون نه تنها باعث ضربه به خود میشود بلکه جامعه در وضعیت بحرانی قرار میگیرد بنده اماری که دادم کلی بود نه محصور این که مقصر را خود زنان دانسته اید از انصاف به دور است چون اولا مردان نی تقصیر نیستند مهم تر از این ها وضعیت نابسامان جامعه ی امروزی بالا رفتن امار طلاق این مسایل همه دخیل لست بنابر این یک جانبه به محکمه نروید
و … اقای مفتاح پاسخ مکفی نبود
سلام
از موضوعات آموزنده استفاده کردیم
بیایید تمامی کارهای خودمان را با ترازوی الهی بسنجیم.آنوقت است که در اصل موضوعات با هم موافق و در فرع بحث می کنیم.وقت گرانبهایتان را هم در موضوعات مهم و مسایلی که باقیات صالحات می شود صرف نمایید.
جالبه که اقای نمکدون برای خودشون هم نظر میدن نه؟
در محفلی که خورشید اندر شمار ذره است
خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد اقای مفتاح یا به عبارتی نمکدون
بحث علمی است اقای نمکدون
بسمه تعالی
با سلام خدمت سرکار علّیّه خانم سپهری؛
از اینکه این قدر جانبدارانه قضاوت می کنید، متاسفم. شما حقوقی هستید و نباید به یکباره از کوره به در شوید. یک حقوقی، صبور است، متین است، زود به رنج نمی افتد. از شما سعه صدر بیشتری را انتظار داشتم… فکر میکردم اگر سخنی جدیدی را می شنوید، اول بدان می اندیشید، بعد پاسخ می دهید… چون ما زن هستیم که نمی توانیم هرگونه که بخواهیم قوانین را وضع کنیم. به نظر من شما فارغ از مبانی حقوقی و بر اساس مبانی و تفکرات خارج از حقوق به این قضیه نگاه می کنید. از شما درخواست می کنم که به دوباره به این موضوع نگاه کنید. اینقدر هم زود ناراحت نشوید. ما هم دلمان برای این زنان می سوزد که اینگونه خود را آب و آتش می زنند و در این گرداب فرو می روند، ولی به هر حال قاتل، قاتل است؛ چه قاتل یک پیرمرد ۹۰ ساله، چه قاتل یک جنین ۶ ماهه و چه قاتل یک دانشمند ۴۰ ساله… عدالت ایجاب می کند که هر کس تاوان رفتار ضداجتماعی خود را پس بدهد. زن به جز مادری حق دیگری بر امور یک انسان دیگر ندارد که هر گاه اراده کرد، جان دیگری را بگیرد و تقاضای نوشابه اضافه هم بنماید!!!
با عرض ارادت و احترام مجدد به سرکار خانم سپهری
برای شما متاسفم با درجات مشدده شما با یک جمله سخنان
فصیح قبلیتون رو هم خراب میکنید بله تا وقتی مردان جامعه با این دید به زنان نگاه میکنند جز تاسف کار دیگری نمیتوان کرد البته مقصر اقای …. است که خدا از سرش نگذرد
در ضمن خوشحالم که در طول دوران زندگی یه نفر به حالم تاسف خورد
نکته ی دیگر اینکه سعی کنیدجهان شمول به مسایل بنگرید نه خاص و محصور
مرسی از پاسخ نه چندان مجاب کنندتون
تمام افرادی که لطف مرقوم فرموده اند و نظرات گرانبهای خود را در معرض نمایش حاضرین قرار داده اند و دیگران را از لطف نگاه به نوشته های مقدسشان محروم ننموده اند آگاه باشند این کشور یک تاکتیک دارد و آن این است که مردان جلودار تمام فعالیت های اجتماعی- سیاسی- فرهنگی- اجتماعی باشند و حق فعالیت را از زنان سلب کنند. این کشور می داند که اگر زنان فعال شوند نقاط معیوب آن ها سریعتر نمود می یابد و این به صلاح مملکت نیست. چرا اصرار می کنید؟ خوب خانم ها باید گوشه نشین شوند دیگر. این پلتیکی است برای اجرای مسالمت آمیز سیاست های یکجانبه.
این نظر شخصی شماست
فعلا که گردانندگان اصلی جامعه ی امروزی زنان هستند اقای باغ اون برای دوران باستان بود که زنان مشارکتشان اندک بود پس سطح فکر وسطی را تغییر دهید
البته نکته ای را عرض کنم اینکه متاسفانه افراد مذهبی اغلب ابن گونه فکر میکنند که در این صورت مذهب نما خواهند بود سطح فکرشان این گونه است که زن باید نوکر بی قیدو شرط بلکه خدمتکار انها باشد البته استثتا هم در میانشان است اما اکثریت را مناط قرار دادیم و السلام
درصد بیکاری در اقایون رو فراموش کردید بگیدا
فقط مونده بعضی ها با اسم قلی غضنفر نظر بدن
با سلام
به …
آقای مفتاح شاید گلوله نمک باشد ولی نمکدون نمکدونه!
فاطمه زن بود ولی نور بود/جلوه حق بود که مستور بود
بیایید مانند فاطمه سلام الله علیه نور باشیم تا بتوانیم با جلوه حق بودن مستور شویم.
واین را بدانید که هیچ میمی مثل مادر نمی شود و بهشت هم زیر پای مادران است پس در مقام و شان بالای زنان به هیچ عنوان شکی نیست و نبوده و نخواهد بود تا زمانی که خود آنان این مقام را با اعمال غیر شرع و عرف تنزیل ندهند.
در این شکی نیست اما همه در جامعه ی فعلی نسبت به مقام زن شعار میدهند در عمل گونه ی دیگری است
کاش مردان ما علی گونه بودند و امید است بشوند
اعمال غیر شرع از سوی مردان سر نمیزند؟
هر چند بر اساس اصل شخصی بودن م.ت هر کسی پاسخ گوی اعمال خویش است
اقای نمکدون میشه سایت شخصی تون رو برای اثبات حرفتون معرفی کنید؟
بسم الله
اولاً دفعه ی اولی نیست که به مستعارنویسی متهم شده ام و نامم را حتی در گاردین و یک سایت آلمانی هم دیده ام که علیه ام نوشته اند. اگر ترسی بود آن زمان که سیاسی می نوشتم، پنهان می کردم. اکنون که آدم و عالم با عکس بنده را می شناسند. پس اگر سخنی بود خودم می گویم.
ثانیاً در پاسخ به بهترین در شبهه ای که گفته اند که از نظر آدم های مذهبی زنان خدمتکارند، باید بگویم که اتفاقاً برعکس است. دلیلم نیز معنای آیه ای است که همیشه در موارد عکس، به آن استناد شده است. «الرجال قوامون علی النساء» دقیقاً عکس این ریاست و مرئوس بودن است. معنای مسئول بودن و خدمت و تهیه کردن نیازهای زندگی است. متأسفانه برخی به علت عدم آشنایی با ادبیات عرب و به خصوص پیشینه ی لغت، آن را به معنای الفاظ (آن هم در فارسی!) برمی گردانند. (این را از استاد علامه محمدرضا حکیمی شنیده ام که در اسلام شناسی اش شک ندارم. «الحیات»ش موید این نظر است)
فعلاً همین. یا علی مددی.
این مطلب را شما حق ندارید خطاب به من بگید چون مقصر اصلی شخص نمکدونه اقای مفناح اگر نمکدون خودتان نباشید یقین دارم شخصی است که از دوستان شماست و اینکه در اقدسیت اسلام و احادیث شک نیست منتها در عمل افراد شک است این عبارت عربی که بیان کردید بارها شنیده ام و به معناشی واقفم اما در عمل افراد باید خرده گرفت نه این احادیث
در ضمن تمام افراد مذهبی به احادیث عمل نمیکنند که شما این حدیث را برای اثبات مدعای خود اورده اید به هر صورت شیوه ی بیان نمکدون همان شیوه ی شماست شما هم که مدرکی برای اثبات صحبتتون ندارید
با سلام
اولا با عرض پوزش متن عربی بالا حدیث نمی باشد و آیه می باشد.
ثانیا آیا همانطور که عرض نمودید(بهترین) شیوه ی نمکدون که همان شیوه ی جناب مفتاح می باشد به نظر شما چه ایرادهایی دارد؟
ثالثا خیر نمی توانم یگویم البته جهت اثبات حرفم ولی برای اینکه بیشتر با نمکدون آشنا شوید شاید بتوانم.
رابعا اینطوری که از نوشته های شما فهمیده می شود شما اصرار دارید آنهایی که نیز به مقام رفیع زنان اعتقاد دارند از اعتقاد خود کناره گیری کنند.
خامسا بیایید دست به دست هم دهیم تا ایرانی اسلامی و آباد داشته باشیم البته محرم و نا محرم مواظب باشند.
و در آخر از آقای فتاح و بقیه دوستان التماس دعا داریم.
مفتخریم که دوست آقای فتاح باشیم
جناب نمکدون!
اگر خیلی دوست دارید با بنده دوست شوید، سعی کنید لااقل فامیلیام را درست بنویسید! خوب فتاح با مفتاح خیلی فرق دارد. حالا شما با کدامشان میخواهید دوست باشید؟!!
فارغ از شوخی، دوستیهای اینترنتی برای من خیلی خاطرهانگیز بوده است. مخصوصاً اوایل وبلاگنویسیام (حدود ۴ سال پیش) دوستی نادیده، از منچستر تنها خوانندهی مداوم وبلاگم بود. امسال برای اولین بار در تهران دیدمش. خیلی خاطرات زنده شد و من هم فهمیدم که تنها وبلاگی هم که او میخوانده وبلاگ من بوده است و این خیلی برای من جالب بود.
در هر صورت ما هم از دوستی با شما مفتخر خواهیم بود.
به امید دیدار. یا علی
یعنی اقای مفتاح واقعا این نمکدون شما نیستید پس کیه؟
نمکدون کیه؟تو رو خدا بگو خودتو معرفی من کی هستی؟این دفعه به خدا قسمت دادم البته اگر خداپرست باشی
اقای مفتاح حالا چرا نمکدون رو برای خودتون انتخاب کردید؟
دقیقا اقای نمکدون اقای مفتاح هست و بلعکس میدونی؟جالبه که وقتی نمکدون نیست شما هم نیستید وقتی که میاد شما هم پا به پاش میایید عجب تفاهمی دارید شما دو نفر راستی احیانا دو قولو نیستید؟میتونستید این راهم تست کنید نه؟اهان شاید یادتون نبوده یا اصلا به ذهنتون نرسیده فارغ از این که روزنه هایی برای سوتی دادنتون وجود داره
دقیقا اشتباهات ویرایشاتون هم شبیه همه پوف …
سلام علیکم و رحمت الله
یه سوال فنی این دوست وبلاگی احیانا مونث که نبودند خدای ناکرده؟
شما چطور؟ دوست دارید خیلی با نمکدون دوست بشید.
از آنجا که نمکدون دوست داشتن را خیلی دوست دارد می خواهد با هر دوش دوست بشه هم فتاح و هم مفتاح .
نمکدون هم بعضی وقتها از اسلام سی تی وبلاگتان را مشاهده می کنه.
برای اولین دیدار کدوم کافه نمکدون رو کافی شاپ گرم مهمون می کنی؟
به امید دیدار زیر پرچم ولایت .یا مهدی ادرکنی
ای بهترین سلام
بابا جون نمکدون نمکدونه
می خوای بیشتر بدونی؟ پس اقرا :
آیا می دانی حفظ حق نمک در مردم ایران ارزشمند و امری لازم و ضروریست؟
آیا می دانی یکی از خواص اسرار آمیز نمک فسادناپذیری آن است ؟و برای عدم فساد دیگر چیزها را به آن آغشته می کنند. .
آیا می دانی یکی دیگر از ویژگی های شگفت انگیز نمک استحاله است؟البته استحاله ای که سمت و سوی آن تغییر و دگرگونی از پلیدی و ناپاکی ها به طهارت است( یعنی اصلاح ) .
آیا می دانی واژه نمک به ابجد مطابق با نام حضرت امیر یعنی علی علیه السلام است؟ و نکته ظریف آن این معنا آن است که همچو طعام که بی نمک کامل نمی شود بی ولایت انسان کامل نمی گردد.
پس بیا تو خود را نیز درون نمکدون قرار ده تا … .
خودم از نوشته هام کلی حال کردم شما چطور؟
با توجه به عکس محمد صالح نمکدون و ایشان مانند یک سیب هستند که از وسط با مشت دو تا شده باشند.
اگه دوست داری با تو هم دوقولو شم بگو تا نمکدون رو با تو هم تنظیم کنم.
نمکدون هر کی که هست خیلی زبون دارو … هست