الا البلاغ!
پرده یک.
استاد حقوق (۱): قوانین کشوری را میتوانید در این سایت ببینید: دبلیو دبلیو دبلیو دات کام قوانین!
پرده دو.
دانشجو: استاد ایدیتون جیمیله؟
استاد حقوق (۲): نه، ایمیله!
آنچه در بالا آمد، دو گفتگوی واقعی در کلاسهای حقوق در دانشگاه است. از دو استاد تقریباً جوان که از فناوریها بهره میبردند. هر دو نیز درسخواندهی خارجهاند! و مدعی کار پژوهشی در کشور!
از آفتهایی که متوجه حقوق در کشور ما بوده و هست، عدم توجه به تحولات جهانی در موضوعات مختلف است. عدم استفاده و حتی توجه به تکنولوژیهای ارتباطاتی مؤید این ماجراست. حتی اساتید ما که باید در پژوهش مربی و معلم ما باشند، خود به کمترین و ابتدائیترین بخشهای آن بیآگاهند، چه انتظاری میتوان از نسل جدید داشت که در راهی قدم بگذارند که پژوهش مقدم بر آموزش باشد. (البته تقدم رتبی مطرح است، و الّا تقدم زمانی را کسی منکر نیست.)
نباید فراموش کرد که این سخنان دو جنبه دارد. استفاده از فناوریهای مدرن برای دسترسی به اطلاعات و نیز برای انتشار اندیشهها و یافتهها. ما در هر دو بعد نیازمند بهکارگیری رسانههای نوین هستیم. حقوق هم از این علوم مستثنا نیست. نمیتوان به دلیل ریشه داشتن سئوالات و مسائل در تاریخ و نظرات پیشینیان، توجه به اندیشههای جدید را نادیده انگاشت.
در حال حاضر در کشور ما قدیمی بودن، خود یک ارزش شده است. مثلاً اگر کتاب مورد مطالعه مربوط به صدها سال پیش باشد، چاپ بدتری داشته باشد، صفحاتش پاره باشد، یک نقطهی مثبت برای آن فرد محسوب میشود. اما اگر مطلب تازهای از اینترنت دریافت کنی که کسی نکته و سخن ارزشمندی گفته باشد، به بیاهمیتیو نداشتن سخن تازه محکوم و منکوباش میکنند.
هدف از طرح این مسأله آن نیست که سابقه و صبغهی تاریخی مسائل را نفی کنم یا بگویم که باید مقهور غرب شد؛ هرگز چنین نیست! اما مگر میتوان بدون شناخت گفتمان غالب بر دنیا دست به نظریه پردازی زد و نیازهای زمانه را پاسخ گفت؟ مگر میشود به کلیات و برخی سخنان تاریخ مصرفدار در کتب و مکاتب بسنده کرد و خود را بینیاز از تجربهی بشری پنداشت؟
این مقدمهای است برای ما، اگر بخواهیم دنیای امروز را از سخنان و اندیشههای خود بهرهمند گردانیم. تمدن امروز بشر، مملو از سئوالات، ابهامات و راههای نامکشوف است. کشوری همچون ما که مدعی سخانان تازه در عرصهی حقوق و عدالت در میان بشر در تمام ابعاد و گسترههای آن است، باید خود را به درون این دریای مواج اندیشهها بیاندازد و سخنان خود را به صاحبان اندیشه عرضه کند. آنانی که گوهر شناسند، ارزش این امور را خواهند یافت. مهم این است که ما به وظیفهی بلاغ درست عمل کنیم.
سلام دوست عزیزم .
سفارت اسرائیل در باکو تعطیل شد
پشت پرده ترور عماد مغنیه
نامه دانشجویان دختر به مادر شهید مغنیه
عماد فایز مغنیه کیست؟
…….. و با دهها خبر از حادثه ترور شهید مغنیه و اخبار جهان اسلام بروزم.
خوشحال میشم در صورت تمایل لینک نمائید تا سایر دوستان نیز مطلع شوند.
یا علی
با سلام بله متاسفانه این گونه است که:
اقای قاضی مطف کنید این جا رو امضا کنید
اقای قاضی:امضا؟با کمی تاخیر مهر میزند
ماجرا را که جویا میشوی گویا ایشان سواد امضایی ندارند
اسناد حقوق مدنی:
استاد میشه ایمیلتون رو داشته باشیم برای پاسخ به سوالاتی که برامون پیش میاد؟
استاد:متاسفانه اینترنت بلد نیستم
عجب! انسان محیر العقول می ماند
بسیار دیده شده افرادی که مسلط به امور اعم از فرهنگی علمی سیاسی هستند نادیده گرفته میشوند و افرادی مغرضانه که از علوم مکفی بی نصیبند مسولیت ها را بر عهده دارند و این پیامدی سو به دنبال دارد امید است که ما دانشجویان پویندگی را برای کشور عزیزمان به ارمغان اوریم انشاالله
راز اتهامات بیپایه مطبوعات کویت به شهید عماد مغنیه
در سال ۱۹۸۴با توجه به وجود جنگ عراق علیه ایران، خانواده سالم با استفاده از اوضاع داخلی متشنج آن کشور، طرحی برای ترور شیخ جابر ریخت و اجرا کرد که سرانجام با شکست روبهرو شد و با لو رفتن این حادثه توسط افرادی از خاندان آلصباح که در ترور نقش داشتهاند، این مسأله برای حفظ آبروی این خاندان پنهان گذاشته شد.
در حالی که مطبوعات کویت، شهید عماد مغنیه را به دست داشتن در حادثه ترور شیخ جابر الاحمد، امیر سابق کویت در سال ۱۹۸۴ و فرماندهی ربودن هواپیمای مسافربری این کشور در سال ۱۹۸۸ متهم میکنند، شواهد از وجود رازی پنهان در خلق این حوادث حکایت دارد.
به گزارش خبرنگار «تابناک» از کویت، حادثه ترور امیر سابق کویت، برگرفته از اختلافات خانوادگی خاندان حاکم این کشور بود، چرا که بنا بر قانون نانوشته جاری در بین آلصباح (خاندان حاکم کویت)، امیر این کشور، باید یک بار از فرزندان شاخه سالم و بار دیگر از فرزندان شاخه جابر باشد که با مرگ یا کنار رفتن هر یک از امیران، خانواده مقابل به امارت میرسد.
در سال ۱۹۸۴با توجه به وجود جنگ عراق علیه ایران، خانواده سالم با استفاده از اوضاع داخلی متشنج آن کشور، طرحی برای ترور شیخ جابر ریخت و اجرا کرد که سرانجام با شکست روبهرو شد و با لو رفتن این حادثه توسط افرادی از خاندان آلصباح که در ترور نقش داشتهاند، این مسأله برای حفظ آبروی این خاندان پنهان گذاشته شد.
به گفته بسیاری از ریشسفیدان کویت، در آن زمان، نشست مهمی میان امیر سابق و اعضای خاندان آلصباح برگزار شد و شیخ جابر الاحمد نیز با نکوهش آن تأکید کرد که برای حفظ آبروی خاندان حاکم، نباید این موضوع آشکار شود.
بنابراین، برای فرافکنی و منحرف کردن اذهان عمومی، تصمیم گرفته شد که این حادثه به گردن گروهی در خارج از کشور کویت انداخته شود که با توجه به موج مخالفت شدید دولت کویت با شیعیان این کشور، به ویژه شیعیان ایرانیالاصل و طرفداران ایران، این حادثه به گردن عماد مغنیه و شیعیان که با برخی افراد در کویت در ارتباط بودند، انداخته شد.
با توجه به ضربه حیثیتی وارده به خاندان حاکم و نتیجه بخش نبودن این اقدام در بازگرداندن حیثیت خاندان آلصباح، پس از ربوده شدن هواپیمای مسافربری کویت در سال ۱۹۸۸ میلادی، خاندان حاکم از فرصت پیش آمده بهره برده و بار دیگر، همه حوادث تروریستی دهه هشتاد میلادی در این کشور را با جنجال تبلیغاتی بزرگ به گردن عماد مغنیه و حزبالله لبنان انداختند.
هم اکنون نیز به خوبی جنجال تبلیغاتی مطبوعات کویت درباره عماد مغنیه و ارتباط دادن آن با ایران از سوی خاندان حاکم بر این کشور و هماهنگ کردن روزنامهها در این مسأله پیداست.
از کسانی که تاکنون این جریان را رهبری کردهاند، میتوان به شیخ «جابر الخالد الصباح»، وزیر کشور کویت که در هشت سال جنگ تحمیلی، ریاست ستاد مشترک ارتش کویت را بر عهده داشت و دست وی نیز به خون شهدا و ملت شریف کشورمان آغشته بوده و همچنین شیخ «خلیفه علی الصباح»، سردبیر روزنامه ضدایرانی الوطن کویت اشاره کرد.
در همین حال، به دنبال برگزاری مراسم شهادت عماد مغنیه در شنبه گذشته در کویت و حضور هزاران نفر از مردم این کشور، به رغم تدابیر شدید امنیتی، موجی از وحشت مسئولان این کشور را فراگرفته است.
عدنان عبدالصمد، نماینده مجلس کویت، در سخنانی در این مراسم اظهار داشت: هیچ مدرکی مبنی بر دست داشتن مغنیه در ماجرای هواپیماربایی در کویت در دست نیست و اتهامات موجود، ادعایی بیش نیست، بلکه برگرفته از ادعاهای صهیونستها و آمریکاییهاست.