نیمفاصله و ما
از زمانی که خوابگرد دربارهی نیم فاصله و غلطنامهاش نوشت، خیلی سعی کردم تا این قواعد را رعایت کنم. اصولاً این شیوهنامهی خوابگرد در وبلاگستان خیلی مؤثر بود. اصولاً نیمفاصله خیلی چیز مهمی است. نشان میهد که آدم ِ مقابلتان تا چه اندازه به دقت در کارش اهمیت میهد و حتی حاضر نیست آهنگ کلام از دست خوانندهی مطلب دربرود.
اما همین نیمفاصله کاهی بلای جان میشود. اصلاً حساسیت الکی ایجاد میکند. فکر آدم را به جای معنای کلام به ظاهر کلام بر میگرداند. دیگر فکر نمیکنی که چه مطلب زیبایی نوشته شده، بلکه به این فکر میکنی که چرا نیمفاصلهاش درست رعایت نشده است.
مثل درد خیلیهایی که چنان مستغرق در اجزاء می شوند که کلیات بالکل از یادشان میرود. انگار نه انگار که این نقط آن جنان هم که فکر میکنند، مهم نیستند و آن کلیت را اول باید دید و شنید و درک کرد و بعد به نقد اجزاء پرداخت. به خصوص که عموم ِ کارهای یک آدم قابل نقد و خدشه است و میتوان آن را از بعدی نقد کرد و از بعد دیگر تأئید. اما این آدمها فقط به دنبال نقد و وادر کردن اشکالند و همین بلای جانشان است. اینها هیچ وقت سازندههای خوبی نیستند. حداکثر میتوانند خطاهای دیگران را بیابند و گاهی اصلاح کنند. دقیقاً مثل یک ویراستار