چه چیزی توهین است و تخریب کدام است؟
توهین، تخریب و بداخلاقی اتهام هرروزهی جریانات سیاسی به یکدیگر است. آن یکی دیگری را به انتشار شبنامه متهم میکند و دیگری بولتن و جزوههای دیگری را توهین آمیز تلقی میکند و در رثای آن مینویسد. دیگری ایمیلهای گروهی میفرستد و دیگری در پاسخ مطلبی را به روانه وبلاگ میکند و صدر و ذیلشان را به هم میدوزد که چقدر بیاخلاقید.
دغدغهی من همیشه اخلاقگرایی بوده است، اما واقعاً گاهی درک نمیکنم که چرا مطلبی توهینآمیز تلقی میشود. مثلاً اگر بگوئیم «آیت الله … بد عمل کرده است» توهین است؟ عینیتر حرف بزنم. مثلاً من حامی ِ جبهه پایداری هستم و به نظرم میرسد راهبرد آیت الله مصباح بهتر است و راهبرد آیت الله یزدی یا آیت الله مهدوی کنی، به خطا است. آیا بیان این موضوع توهین تلقی میشود؟ ملاک توهینآمیز بودن یک سخن چیست؟
اصلاً از موضوع انتخابات دور شویم؛
«آیتالله آملی لاریجانی با اشاره به اینکه طرح این مسئله که ” چرا قوه قضاییه با سایتها و روزنامهها و رسانههایی که توهین میکنند برخورد میکند” اعلام کرد: این مسئله نیز خود نوعی توهین به قوه قضاییه است و من اعلام میکنم که قوه قضاییه بشدت و با قاطعیت با تمام کسانی که آبرو و اعتبار افراد و مسئولان را میبرند برخورد میکند چرا که وظیفه ما برخورد است و وظیفه رسانهها نیز شفافسازی و سالمسازی جامعه از طریق انتقادهای درست و در چارچوب قانون و به دور از توهین و افترا و بردن آبروی افراد است.» {از اینجا}
آیا سئوال و یا حتی اعتراض به رفتار دستگاه قضایی توهین است؟ آیا شایستهی برخود شدید و قاطعانه است؟
شاید در تبلیغات انتخاباتی بتوان گفت که هر رفتار ِ غیر ایجابی از سوی کاندیداها و احزاب، غیراخلاقی است، اما در سایر وقتها چنین چیزی ممکن است؟ (شاید همین را هم نتوان گفت که در زمان انتخابات سخن انتقادی از گروهها مصداق تخریب است؛ واقعاً خیلی بعید است که بتوان این حرف را هم زد. شناخت از طریق آشنایی با نقاط ضعف و قوت صورت میگیرد. چرا گفتن نقاط منفی ِ یک گروه یا حزب یا فرد، تخریب است؟ به خصوص اینکه این مشکلات از جایی نشات بگیرد که حقوق مردم هم با آن وابستگی دارد.)
وقتی رسانهها همچون گرگهای تیزدندان به هم خیره باشند که هر سخن ِ یکدیگر را غیراخلاقی نشان دهند، به جای آنکه رسانهها سامان پیدا کنند، لایههایی از تخریب در شبکههای اجتماعی و ایمیل و ذیل نامهای غیرواقعی یا افراد ِ وابستهی غیررسمی یا نویسندگان ِ رسانهها جریان مییابد که دیگر بزرگان ِ قوم هم نمیتوانند به علاج آن دست یابند.
نکته کنکوری- یکی از انواع مغلطه در کلام آن است که دیگری را مغالطهگو خطاب کنی، بی آنکه واقعاً او چنین شیوهای در گفتار داشته باشد. حتی در مواردی که سهو در کلام موجب مغلطه باشد، انگ و برچسب مغلطهگویی بر فردی بزنی، خودش نوعی مغالطه در گفتار است. حالا اونهایی که دیگری را بیاخلاق و تخریبگر معرفی میکنند که جای خود دارند. اونهایی که منتظرند چیزی دربارهشان گفته شود تا آن را تخریب معرفی کنند و …
نکته حقوقی- در تفسیر ِ قانونی ِ جرم، همیشه باید به قدر اختصار اکتفا کرد. یعنی به نفع متهم تفسیر کرد و اگر در موردی اختلاف باشد که جرم رخ داده یا خیر، قطعاً باید حکم بر بیگناهی داد. البته ملاک در فهم توهین، عرف است، که چیزی عرفاً نسبت به فردی توهین تلقی میشود یا خیر.
سئوال- اگر من بگویم برخورد آیت الله مهدوی کنی نسبت به نامهی دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) خوب نبود و بستن ِ دهان دانشجویان و ارجاع پرونده به معاونت دانشجویی برای برخورد، خوب نیست، توهین محسوب میشود؟
توضیح اضافی- من نه نامه نوشتهام و نه میدانم که چه کسی نامهی دانشجویان خطب به آیت الله مصباح را نوشته است. (دفع شبههی مقدر)
پینوشت:
خیلی سعی کردم که مطلبی ننویسم که به موضوع اینترنت و فیلترینگ برگردد. آخرش هم نشد!
این روزها مساله شماره یک روزهایم شده است و راه دادسرا را چند بار در هفته میپیمایم. تا خدا چه خواهد و چه پیش آید.
قابل تامل است
سلام
یه یادداشت تنظیم کرده بودم راجع به اینکه «مرز انتقاد و تخریب کجاست؟» که از منظر رهبری بهش پرداخته شده بود. میتونی از اینجا بخونی: http://www.nedayeenghelab.com/vdccmoqi.2bqi18laa2.html
سوال مهمی است. هر چند به نظرم این پاسخ کمکی به حل این معضل نمیکند!
آقایون قضایی مگر اصل آزادی بیان رکن اساسی قانون این مملکت نیست؟مگر تفتیش و بازخوانی عقاید دیگران ممنوع نیست؟ملت باید در خفقان فکری و سیاسی و اجتماعی به سر برند؟این با عملکرد امام روح الله و الگوهای رفتاری بزرگان در تعارض هست آبا و اجداد ما به نظام مقدس جمهوری اسلامی رای دادیم نه به هیچ چیز دیگر این بی اخلاقی ها را رها کنید که بازتاب خوبی برای ایران نخواهد داشت …همان خرده حرفهایی که هنوز رنگ و لعاب غیرواقعیت نگرفته اند را بگذارید حرمتش حفظ شود …
خیلی خوب بود،
ای کاش این حرف ها زودتر زده می شد و حالا جا افتاده بود
من فکر می کنم ما داریم چوب سکوت های دیروزمان را می خوریم
به هر حال باز هم حرکت مثبتی است
سلام علیکم
مطلب شما در هزار سنگر منتشر شد:
http://hezarsangar1.com/akharin-anavin/akharin-anavin/3741-645544.html
سلام
– اول از همه می پذیرم که در فضای سیاسی و بازی های سیاسی، کم پیش نمی آید که هر طرف برای اینکه خود را در جایگاه حق نشان بدهد، وانمود کند که تخریب های طرف مقابل علیه آنان بیداد می کند
این عبارات را یکبار دیگر بخوانیم : http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1584633
– قصد آن نداریم که از سیاست های به دور از اخلاق جبهه پایداری از جمله خلف وعده ها و دروغ ها سخن به میان آوریم. قصد آن نداریم که از تدابیر لیبرالیستی آنها در کسب رأی مردم مانند شعار زن گرایی در هیأت رئیسه مجلس سخن بگوییم
– قصد آن نداریم خبر بدهیم که برخی از اعضای این گروه اطرافیان رهبر معظم انقلاب را دروغ گو خطاب میکنند و میگویند ما اخبار معظم له را فقط از شما میگیریم نه از هر کس و ناکس
– جبهه پایداری که بعضاً در جلسات خصوصی برای شما جایگاه قائم مقامی رهبری قائل میشوند و شما را رهبر معنوی خود میدانند و خود را مطیع محض شما میشمرند
– در پایان از جناب آقای نبویان که ادعا نموده اند جزء جبهه پایداری نیستند و صرفا به شاگردی استاد افتخار میکنند درخواست داریم این مرقومه را قبل از آنکه فریب ها فتنه ای به پا کند به دست ایشان برسانند.
این ها تهمت هایی است که به یک جبهه زده شده است و کسانی که خود را امام صادقی نشان داده اند، برای این عبارات تند و ساختارشکنانه استدلالی تهیه نکرده اند. آیا بنظر نمی رسد که این عبارات خارج از فضای نقد است؟ در نقد یک ادعایی با سند و مدرک تهیه می شود و با رعایت اخلاق و همچنین حقوق افراد، مطرح می شود ولی این نامه انتقاد است یا تخریب؟ تخریب جبهه پایداری و کنایه غیر مستقیم به علامه مصباح که شما در جریان نیستید که در جبهه مورد حمایتتان چه می گذرد و نمی گذارند به گوش شما برسد که چه خبر است. اصلاً با این نوع ادعا که عبارت های آتشین آیت الله علیه چیزی که جریان انحرافی می نامندش، هیچ می شود. پس یک دورباطل دارد.
علاوه بر اینکه بعضی عبارت ها مثل همین که اقای نبویان خود را صرفاً شاگرد استاد می دانند مؤیدی ندارد و خودشان هم تکذیب کردند
حالا بیایید یکبار این نامه را بخوانیم: http://jamesadegh.blogfa.com/post/2
این نامه هم در همان راستای آن نامه است ولی نه تهمت زده است و نه تخریب، بلکه ادعاهایی را با استناد به مواردی مدعی شده، به اولی اسم نقد می شود گذاشت یا تخریب؟ یا به دومی اسم نقد می شود گذاشت؟
درضمن از اینکه باب انتقاد صحیح و اصولی نیمه بسته شده نگرانیم، از یک طرف عده ای هر نقد اصولی را تخریب می نامند و از طرف دیگر کسانی آنقدر به تخریب افتاده اند که فضا را برای نقد تنگ کردند، بیچاره نقد و رشد جامعه
یاعلی 🙂
حرف حساب جواب {ن}داره!
قال الله العظیم:
تواصوا الحق و نواصوا بالصبر.
صبر بر ناملایمات و مشکلات در مسیر حق راه حلی است اخلاقی.
[…] (مخالفت تفسیر موسع از توهین با اصول حقوقی را میتوانید از آذرباد بخوانید). یکشنبه, ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ برچسب ها : توهین, […]
[…] قانون. (مخالفت تفسیر موسع از توهین با اصول حقوقی را از آذرباد […]
سلام. خوشحالم که می نویسید. با شما کاملا موافقم. خیلی نگران آن عده نباشید. آنها با باد می آیند و می روند. ان الله مع الصابرین