بایگانی ماهانه ‌

مبانی انسان‌شناسی اسلام در جرم‌انگاری سقط جنین

چهارشنبه 28 نوامبر 2007

۱. سقط جنین، یک جرم فطری بوده است و در طول تاریخ، هماره جرم محسوب می‌شده است و جرم‌زدایی از آن محصول دنیای مدرن است. در طول تاریخ همه‌ی انسان‌ها بر قبیح بودن این امر اتفاق نظر داشته‌اند و آن را محکوم دانسته‌اند؛ فارغ از نوع جامعه و نوع دین و آئین و رسوم. همگان بر این باورِ مشترک پای فشرده‌اند که نباید جنین را از حق حیاتش محروم کرد. و این اتفاق نظر، بنای عقلاء  را در این مسأله نشان می‌دهد. از این رو نمی‌توان بی‌توجه به ادله‌ی تاریخی مسأله را نگریست و نادیده‌اش انگاشت.

۲. همچنان که در نکته‌ی نخست گفته شد، جرم‌زدایی از سقط جینین، محصول دنیای مدرن است و باید آن را در متن دنیای مدرن ریشه‌یابی کرد. شاید یکی از اقتضائات دنیای مدرن و امروزین، عدم تعهد انسان‌ها نسبت به یکدیگر باشد. عدم تعلق و عاطفه میان اعضای یک خانواده، در دنیای امروز به شدت مشهود است. دیگر فرزند از ترک پدر و مادر، ناراحتی و تألم چندانی ندارد. و پدر و مادر نیز پذیرفته‌اند که در سنین کهنسالی، جایی در میان خانواده‌ی خود ندارند و باید به خانه‌ی سالمندان بروند. این را به این صورت به این مسئله مربوط می‌دانم که انسان‌های مدرن، امروز فقط به سلامت و تمامیت جسمانی خود اهمیت می‌دهند و به صورت کاملاً فردگرایانه ای به زندگی و قواعد حاکم بر آن نظر می‌کنند. از این رو فقط به فکر راحتی و رفاه خود هستند و جامعه و دیگران را در نظر نمی‌آورند. از این رو هر چیزی را که تعلق برایشان ایجاد کند نفی می‌کنند. همچنین آزادی روابط جنسی میان افراد جامعه‌ی  مدرن، که از آثار این جریان است، باعث می‌شود تا افراد نخواهند که از آن اثری بماند و خود را بدنام کنند و یا تعلقات خاصی برایشان ایجاد کند. تولد فرزند چنین رابطه ای باعث سرافکندگی شخصی‌شان خواهد شد و این امر برای آنها و زندگی آینده‌شان چندان خوش‌‌آیند نخواهد بود. اگر در فضای یک اندیشه‌ی مدرن به سراغ این موضوع بگردیم، پاسخ روشن‌تر خواهد شد. ترویج آزادی جنسی -که امری قبیح و بنیان برانداز است- ، مخالفت با زندگی خانوادگی –بخصوص اگر تعلقات را بیشتر کند- و نیز آزادی سقط جنین، همه در یک چارچوب زندگی خاص معنا می‌یابد که جریان‌های فمینیستی، در جهت ترویج چنین معنایی از زندگی‌اند و شاید باید به این نکته توجه کرد که این نوع نگاه بریا همه‌ی زندگی‌ها لزوماً مسأله نیست.

۳. اسلام به انسان کرامت «ذاتی» بخشیده است. بگذارید که بر روی کلمه‌ی ذاتی بیشتر توجه کنیم. انسان بما هو انسان، موجودی باارزش و توانایی این را دارد تا با اختیار خود به کمال برسد. انسان جانشین خداست و قطعاً حفظ جان و تمامیت انسانی او، اولین قطعیت بر نفی قتل اوست. انسان موجودی است که می‌تواند رشد کند و خود را به بالاترین مراتب انسانی برساند و اسلام این زمینه را برای او به موجب فطرت، عقل و دین فراهم ساخته است. پس انسان در لسانِ دین موجودی ذاتاً ارزشمند است. این امر را به خصوص پس از دمیده شدن روح در بدن او باید به رسمیت شناخت. چرا که او انسانی است و می‌تواند به بالاترین مراتب رشد برسد.

۴. عدم برتری جان یک انسان بر انسان دیگر، یکی از اصول نظام جزای اسلام است. همان‌گونه که در اکراه نیز بحث می‌شود، اکراه اگر برای قتل دیگری باشد، نمی‌تواند مجوزی برای انجام این عمل محسوب شود. ارزش انسان به ذات اوست و نه ظاهر او. از این رو هیچ انسانی، حتی اگر احتمال نزدیک به یقین بر مرگ نیز داشته باشد، نمی‌تواند با قتل انسان دیگر خود را برهاند. هم مسئولیت دنیوی متوجه این انسان خواهد بود و هم اخروی.

۵. در مسأله سقط جنین، سیاست جنایی اسلام، سیاست حفظ دماء است. به نظر  اسلام و بر اساس آیه‌ی شریفه‌ی «من قتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنم خالدین فیها … » . خون مسلمان از درجه‌ای از احترام برخوردار است که ریختن خون وی، عذاب جهنم را به دنبال دارد. در این بین اسلام فرقی را از جهت کوچکی و بزرگی، پیری و جوانی، زن و مرد قایل نیست و ریختن خون انسان را به طور کلی منع کرده است. از نظر اسلام جنین دارای روح و مانند یک انسان کامل دارای ارزش و احترام است. و هیچ ضرورتی نمی‌تواند جواز سقط جنین بالقوه‌ای را صادر کند.

۶. ضعف قدرت جنین بر حمایت ودفاع از خود: آیا این خلاف انصاف نیست جنینی را که قدرت دفاع از خود ندارد به علت زورمداری و قدرت طلبی انسان، از بین برود و کسی هم در قبال آن دفاع نکند؟ آیا این مسأله به تنهایی نمی‌تواند جوابگو‌ی فلسفه‌ی حرمت سقط در اسلام باشد؟ آیا وضع حکم از جانب خداوند یک نوع دفاع از موجود بی دفاع نیست؟

۷. خداوند باری تعالی در قرآن، انسان‌ها را از نابود کردن فرزندان خود از ترس و فقر و گرسنگی باز داشته است و به مردم این هشدار را داده که به هیچ عنوان از  ترس مسایل مادی این عمل زشت را مرتکب نشوند. «و لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطاء کبیراً» به همین مضمون آیات دیگری نیز در سوره‌های مختلف قرآنی ذکر شده است که نشانگر این ‌می‌باشد که مسلمانان از قتل اولاد خود نهی شده‌اند. با توجه به استدلال این آیات می‌توان مفهوم آن را به قبح از بین بردن جنین که دارای قابلیت ایجاد حیات و تبدیل شدن به انسان زنده را داراست، تسری دارد. چرا که قیاس در این موارد از نوع منصوص العله است.

۸. عقاب پیش از وقوع جرم: گاه اشکال وارد می‌شود که در بارداری‌های ناخواسته‌ای که می‌دانیم، این فرزند آینده‌ی خوبی ندارد و توانایی رفع حوائج او نیست، آیا نمی‌توان مجوزی بر سقط او صادر کرد تا برای حفظ جامعه، هم آینده‌ی او را خراب نکنیم و هم آینده‌ی جامعه را؟ در اینجا اشکال می‌کنیم مگر شما به آینده مطمئن هستید؟ آیا اطلاع شما افاده‌ی یقین می‌کند و یا این‌که صرفاً یک احتمال یا حداکثر ظن است؟ آیا ندیده‌اند انسان‌هایی را که در شرایط بد از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بوده‌اند وتوانسته‌اند به بالاترین مدارج علمی و انسانی نائل شوند؟ مگر نه اینکه بسیاری از انسان‌های بزرگ، به فرزندانشان سختی داده‌اند و احیاناً او را از برخی امکانات و بهره‌ها محروم کرده‌اند تا او با تلاش خود بتواند رشد کند آن را تحصیل کند. هم قدرش را بداند و هم خودش رشد کند. این‌ها نافی این نیست که محیط و شرایط بر وضعیت انسان مؤثر است. بلکه در صدد این است با برشمردن برخی از ادله بگوید که لزوماً آینده را نمی‌توان با برشمردن برخی از شرایط پیش‌بینی کرد. تا زمانی که نتوان آینده را به صورت قطع پیش‌بینی کرد، چه مجوزی وجود دارد که انسانی را از حق حیاتش محروم کرد.

۹. حتی اگر یقین حاصل شود که این فرزند آینده به خیر نخواهد شد، چرا باید حکم به مجازات کرد؟ مگر عمل مجرمانه‌ای رخ داده است که او را از زندگی محروم کنیم؟ بنای عقلاء و از اصول مسلم حقوقی و انسانی است که در چنین مواردی نمی‌توان پیش از آنکه عمل ناشایستی رخ دهد، فرد را به مجازات محکوم کنیم. وجود عنصر مادی در وقوع یک جرم بسیار مهم و غیرقابل اغماض.

با این مقدمات می‌توان باز جرم‌انگاریِ سقط را با ادله‌ی کوتاه و اختصاری، زیر سئوال برد؟ نگارنده لازم می‌داند تا انسان‌ها طالب حقیقت، این موضوع انسانی را با نگاهی باز و عمیق و به دور از جنجال‌های سیاسی دنبال کنند. آینده‌ی زندگی انسانی به پاسخ همین سئوالات بستگی دارد.


فکر الحبیب

دوشنبه 26 نوامبر 2007

بالای تابلوی کلاس نوشته شده بود:

ایها القوم الذی فی المدرسه
کل ما حصلتموها وسوسه

فکرکم ان کان فی غیر الحبیب
مالکم فی النشأه الأخری نصیب

شیخ بهایی

* * * * * *

شعر کاملش را جستجو کردم. شعری از مولانا آمد که در آن این شعر هم به تلمیح آمده بود:

علم رسمی سر به سر قیل است و قال
نی از او کیفیتی حاصل نه حال

علم نبود غیر علم عاشقی
ما بقی تلبیس ابلیس شقی

زان نگردد بر تو هرگز کشف راز
گر بود شاگرد تو صد فخر راز

کل من لم یعشق الوجه الحسن
قرب الرحل الیه و الرسن

یعنی آن کس را نباشد مهر یار
بهر او پالان و افساری بیار

هر که نبود مبتلایی ماه رو
اسم او از لوح انسانی بشو

سینه ی خالی ز مهر گلرخان
کهنه انبانی بود پر استخوان

چند و چند از حکمت یونانیان؟
حکمت ایمانیان را هم بدان

صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف
از اصول عشق هم خوان یک دو حرف

 با دف و نی، دوش آن مرد عرب
وه چه خوش می گفت از روی طرب

ایها القوم الذی فی المدرسه
کل ما حصلتموها وسوسه

فکر کم ان کان فی غیر الحبیب
ما لکم فی النشاه الاخری نصیب

فاغسلو یا قوم عن لوح الفؤاد
کل علم لیس ینجی فی المعاد

ساقیا یک جرعه از روی کرم
بر بهایی ریز از جام قدم

تا کند شق پرده ی پندار را
هم بچشم یار بیند یار را


زندان آلکاتراز

جمعه 23 نوامبر 2007

جزیره کوچک آلکاتراز در خلیج سانفرانسیسکو جزیره آلکاتراز (Alcatraz) اولین بار توسط فردی به نام جوان دی آیالا (Juan de Ayala) کشف شد و نام آلکاتراز از لغت پلیکان در زبان اسپانیایی – با ریشه عربی – و از کلمه AlBatross، در زبان انگلیسی به معنی نوعی مرغابی دریایی گرفته شده است.

جزیره آلکاتراز در مرکز خلیج سانفرانسیسکو در کالیفرنیا واقع شده است و تا سالها قبل به عنوان یک محدوده نظامی شناخته شده بود و پس از آن نیز امن ترین زندان در جهان به شمار می رفت.

اما امروزه این جزیره با نظارت آژانس پارک های ملی آمریکا، به مکانی تاریخی تبدیل شده و به عنوان بخشی از جاذبه های توریستی این ایالت در معرض دید همگان قرار می گیرد. بازدیدکنندگان می توانند با استفاده از قایق به این جزیره که در لیست مکان های تاریخی ملی قرار دارد، سفر کنند و از آن دیدن کنند.

تاریخچه
آلکاتراز در سال ۱۸۵۰ به عنوان تاسیسات نظامی بنا شد و پس از آن تا سال ۱۹۳۳ بعنوان یک زندان نظامی کاربری داشت. در ماه آگوست سال ۱۹۳۴ به زندان فدرال تبدیل شد و ۲۹ سال مقر جنایتکاران حرفه ای از جمله آل کاپون، رابرت فرانکلین استرود – که به پرنده باز آلکاتراز معروف بود – و آلوین کارپیس که با سابقه ترین زندانی آلکاتراز به شمار می رفت و … بود.

این جزیره به علاوه، محل سکونت کارکنان زندان و خانواده هایشان نیز محسوب می شد و امروز همه ساله با حضور ساکنان جزیره در دومین هفته ماه آگوست جشن سالگرد افتتاح زندان آلکاتراز برگزار می شود.

در ۲۱ ماه مارس سال ۱۹۶۳، به دستور رابرت اف کندی، این تبعیدگاه که حدود ۲۵۰ زندانی در آن اقامت داشتند برای همیشه تعطیل شد. این اقدام علت های مختلفی داشت، از جمله سنگین بودن هزینه اداره آن نسبت به دیگر زندان ها و آلوده کردن آب خلیج سانفرانسیسکو بر اثر فاضلاب آن؛ علاوه بر این مسلم بود که ساختن یک زندان معمولی جدید که در خشکی قرار داشته باشد، آسانتر از پرداخت هزینه های سرم سام آور آلکاتراز بود.

نمایی از داخل ساختمان زندان آلکاتراز در سال ۱۹۶۹ بومیان آمریکایی از قبایل مختلف در حالیکه خود را “بومیان قبایل آمریکا” نامیدند، این جزیره را اشغال کردند. هدف آنها از تحصن در جزیره درخواست تاسیس یک مرکز آموزشی – فرهنگی در آنجا بود و برای رسیدن به منظور خود به تخریب ساختمان های جزیره پرداختند. سرانجام پس از ۱۸ ماه دولت آمریکا آنها را مجبور به ترک این ناحیه کرد، نتیجه این تحصن تاسیس یک حکومت جدید خودگردان بود.

از سال ۱۹۳۷ تا کنون آلکاتراز موضوع بسیاری از فیلم های سینمایی بوده؛ این جزیره به “صخره” نیز معروف است و در سال ۱۹۹۶ فیلمی به همین نام در رابطه با آکاتراز ساخته شد.

مهم ترین فرارهای آلکاتراز
در طول ۲۹ سال، هیچ فرار موفقی در این تبعیدگاه ثبت نشد و در تمام تلاش هایی که انجام شد یا زندانیان هدف شلیک گلوله قرار گرفتند و یا در آب های خلیج غرق شدند. از بین ۳۶ نفر زندانی که اقدام به فرار کردند، ۷ نفر با شلیک گلوله به قتل رسیدند، ۲ نفر غرق شدند، ۵ نفر مفقود الاثر شدند و بقیه مجددا توسط ماموران زندان دستگیر شدند.

اما در میان باید اشاره کنیم که دو زندانی موفق به فرار از جزیره شدند، یکی در سال ۱۹۴۵ و دیگری در سال ۱۹۶۲ که هردو دستگیر شدند و مجددا به زندان برگردانده شدند.

از دیگر فرارهای معروف می توان به سه زندانی یکی به نام فرانک موریس و دو برادر به نا های جان و کلارنس انگلین، اشاره کرد. آنها در تاریخ ۱۱ ژوئن سال ۱۹۶۲ از سلول هایشان ناپدید شدند، داستان این فرار در فیلمی به نام “فرار از آلکاتراز” به تصویر کشیده شده است. با وجود شواهد اندکی که مبنی بر اثبات کشته شدن این سه تن یافته شد، آنها را غرق شده فرض کرده و در لیست گمشدگان قرار دادند.


زندان های عجیب و غریب جهان

روزانه در اخبار، به نام زندان‌های متفاوتی اشاره می‌شود. یکی، دخمه نامیده می‌شود، دیگری را به استعاره هتل می‌نامند.. سوای تصور عموم، برخی زندان‌ها چنان شرایط دهشتناکی دارند، که به واسطه آن، شهره می‌گردند. برخی دیگر برعکس‌اند.

زندان اجاره‌ای

عجیب‌ترین زندان د نیا “سن پترو” در بولیوی قرار دارد که ظرفیت آن ۸۰۰ نفر است. در آنجا مجرمین باید برای سلولی که در آن زندانی هستند اجاره پرداخت کنند. تمام آنها کار می‌کنند تا بتوانند مخارج زندگی و اجاره خود را تامین کنند. تعداد زیادی از زندانیان با زن و بچه‌هایشان در این زندان زندگی می‌کنند.

یکی از جاذبه‌های توریستی آن این است که آنها می‌توانند آزادانه از این زندان دیدن کنند و اگر مایل باشند و اجاره سلول خود را پرداخت کنند می‌توانند شب را در آنجا بگذرانند.

تعداد توریست‌هایی که از این زندان دیدن می‌کنند بسیار زیاد است. چون معروف است که در تمام بولیوی کوکایین مرغوب و ارزان را در آنجا می‌توان تهیه کرد. شایع است که پلیس فقط برای گرفتن رشوه به آنجا می‌رود.

زیباترین زندان

زیباترین زندان جهان “مرکز قضایی لیوبن” در اسی‌تی‌ار‌مارک واقع در اتریش می‌باشد. ظرفیت این زندان ۲۰۵ نفر می‌باشد.

این زندان توسط یک آرشیتکت معروف اتریشی ساخته شده است که بیشتر شبیه هتلی زیبا است تا زندان. بسیاری از خلاف‌کاران آرزو دارند در این زندان محکومیت خود را بگذرانند و آدم‌های عادی به شوخی می‌گویند که دلشان می‌خواهد خلافی انجام دهند تا آنها را به این زندان ببرند.

گرانترین زندان

زندان ایالتی “سان کوانیتن” در کالیفرنیا که گرانترین زندان دنیا محسوب می‌شود. چون در یکی از مناطق گران ساخته شده است و از تجهیزات بالایی برخوردار می‌باشد. تخمین زده شده است که قیمت آن بین ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار است. بعضی عقیده دارند که با ارزش‌ترین ملک دولتی در تمام آمریکا می‌باشد.

کوچک‌ترین زندان

کوچک‌ترین زندان دنیا “سارک” نام دارد و درجزیره گورنزی (بین فرانسه و انگلیس) واقع شده است. گنجایش این زندان دو نفر بیشتر نیست و درسال ۱۸۵۶ میلادی ساخته شده است.

امن‌ترین زندان

امن‌ترین زندان دنیا “الکاتراس” در خلیج سانفرانسیکو در ایالت کالیفرنیا می‌باشد که ظرفیت آن ۱۳۶ نفر بود.. شهرت این زندان در این است که از امنیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و هیچ‌کس نمی‌توانست از آن فرار کند. تمام کسانی که قصد فرار از این زندان را داشتند دستگیر شده‌اند. دور تا دور این زندان را آب فرا گرفته است. هم اکنون این زندان بسته شده است.

خبرسازترین زندان

هم اکنون خبرسازترین زندان، زندان ابوغریب که در ۲۳ کیلوی بغداد واقع شده است. این زندان ابتدا به خاطر جنایات رژیم بعث عراق در شکنجه و اعدام مخالفان خود و پس از اشغال عراق توسط نیروهای امریکایی در مورد شکنجه و آزار و اذیت جنسی زندانیان عراقی توسط نظامیان آمریکایی شهرت بین‌المللی یافت. عکس‌های شکنجه‌شدن زندانیان ابوغریب توسط نظامیان آمریکایی در مطبوعات تمام دنیا به چاپ رسیده است.

شلوغ‌ترین زندان

شلوغ‌ترین زندان جهان “کرستی” درسن پیترزبورک روسیه قرار دارد. ظرفیت این زندان ۳هزار نفر می‌باشد ولی همواره حداقل ۱۰ هزار نفر در آن زندانی هستند. فضای اعلام شده برای هر زندانی ۴متر مربع ذکر شده است و ۱۵ دقیقه برای استحمام در هفته که به علت شلوغی هیچ‌کدام رعایت نمی‌شود.

زندان شیاطین

امن‌ترین زندان دنیا “ادزسوپرماکس” در شهر فلورانس در ایالت کلرادو قرار دارد. این زندان که به شیطان زندان‌ها معرف است تصویری را که از یک زندان در ذهن انسان‌ها وجود دارد، خشن و با امنیت بالا را داراست. ظرفیت این زندان ۵۵۰ نفر است و به آلکاتراس مدرن شهرت پیدا کرده است. در سال ۱۹۹۴ تاسیس شده است و فقط جنایتکاران خطرناک را در آن نگهداری می‌کنند. در آنجا زندانیان هیچ‌گونه ارتباطی باهم ندارند و ۲۲ ساعت از شبانه روز را در سلول انفرادی به سر می‌برند.

زندان بدون پنجره

زندان آمریکایی گوانتانامو در خلیج گوانتانامو درجنوب شرقی کوبا واقع شده است. این زندان بخاطر داشتن شرایط بسیار سخت زندانیان از نظر جسمی و روحی و اینکه زندانبانان اجازه دارند تا از هر روشی برای شکنجه کردن زندانیان استفاده کنند معروف است. هم اکنون ۵۰۰ مظنون تروریست در آن زندانی هستند. در این زندان حتی یک پنجره نیز وجود ندارد.

در گزارش سازمان ملل از ایالات متحده آمریکا خواسته شده است که بدون تاخیر بیشتر ۵۰۰ زندانی را که در گوانتانامو دارد یا محاکمه و یا آزاد کند. کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل بعد از انتشار این گزارش گفت: “دیر یا زود این زندان باید بسته شود و ابراز امیدواری کرد که آمریکا هرچه زودتر این زندان را تعطیل کند.”


صبر در مقابل بی‌عدالتی قوه‌ی قضائیه حد و اندازه‌ای دارد!

از شنیدن خبر صدور حکم جلب چند دانشجوی عدالتخواه در شیراز بسیار عصبانی هستم و به دوستان خبرنگارم هم توصیه کرده ام که تا می توانند در این زمینه کمک کنند تا فریاد عدالتخواهی مهجور نماند.

ولی هنوز عصبانیتم فروکش نکرده؛ تا جایی که این هفته در جلسه هفتگی سخنگوی دولت هم نتوانستم ناراحتی ام را پنهان کنم. اول یک سوال درباره واکنش دولت به این حکم از الهام پرسیدم و گفتم که نظر دولت درباره حرکت قوه قضائیه که به جای مبارزه با مفسدین گردن کلفت، برای دانشجویان عدالتخواه در شیراز حکم جلب صادر کرده، چیست؟

قوه قضائیه چرا بجای مفسدین گردن کلفت، دانشجویان عدالتخواه را احضار میکند؟!

 سربالا جوابم را داد و البته حق هم داشت چون محدودیت دارد… بالاخره وزیر دادگستری است و رابط دولت با دستگاه قضایی … خودش هم اشاره ای به همین نکته کرد که: بیشتر از این از من انتظار نداشته باشید

البته به واسطه آشنایی نزدیکی که با دکتر الهام دارم ، می دانم که از بی عدالتی ها و تخلفات بسیار خون دل می خورد و به همین علت هم از او انتظار داشتم که بدون محافظه کاری واکنش مناسبی نشان دهد که اینگونه نشد

در جای دیگری از این کنفرانس خبری هم وقتی باز سخن از مبارزه با مفاسد اقتصادی به میان آمد، با صدایی متوسط که فقط اطرافیانم می شنیدند، به طعنه گفتم: “مبارزه با مفاسد کجا بود” و از آنجایی که در صندلی دوم نشسته بودم، الهام صدایم را شنید و جمله اعتراضی من را پشت میکروفن تکرار کرد که باعث خنده خبرنگاران شد

دوست داشتم همه آنها گریه می کردند … به حال مبارزه با مفاسد … به حال دستگاه قضایی … به حال دانشجویان مظلوم و عدالتخواه … به حال مستضعفان پی پناه؛ همانهایی که امام گفته بود صاحبان انقلاب هستند … دلم می خواست خبرنگاران حداقل به حال خودشان گریه می کردند؛ چون اطلاع دارم که برای بسیاری از آنها دستگیری و حکم جلب برای چند دانشجوی عدالتخواه شهرستانی بخاطر اعتراض به مفاسد اقتصادی، اصلا مهم نیست … و شاید برایشان اصلا اولویت نداشته باشد که داد مظلومی را از ظالمی بستانند

بازی های سیاسی برای دوستان بیشتر اولویت دارد . فرقی نمی کند؛ تخریب دولت یا دفاع کورکورانه از دولت و دعواهای زرگری که حلوای خیرات شده بین آن نصیب مستکبرین می شود به هر حال .. همانها که حضرت روح الله آنان را مرفهین بی درد می نامید و رهبری آنان را زالوصفت لقب داد

از آنجا که دوستان اسلام نابی ام به مساله واقفند و دفاع از دانشجویان مظلوم را آغاز کرده و از اهداف نابشان یعنی مبارزه با بی عدالتی عقب نشینی نکرده اند، جای قلم فرسایی من نیست و البته باز هم فعلا نمیخواهم مستقیما وارد مقولات قوه قضائیه وپاسخ ادعاهای برخی مسئولان این دستگاه شوم که در این رابطه یک سینه سخن داریم

تا کنون در مقاطع مختلف اعتراضات عدالتخواهانه ای به روند نامناسب مبارزه با فقرو فساد و تبعیض انجام شده و این به خاطر برخی ظلمهایی بوده است که بر مستضعفین روا شده است اما خواستم هشدار داده باشم که مراعات و صبر هم حد و اندازه دارد و اگر دستگاه قضایی نخواهد در همین مدت باقی مانده از صدارت آقای هاشمی شاهرودی خود را اصلاح کند، فرزندان اسلام نابی حضرت روح الله مجبور به استفاده از پتانسیل های مسکوت مانده خود خواهند شد …

* خبر بازداشت

* ۱۹ فعال دانشجویی در شیراز به دادگاه احضار شدند

* اصل ماجرای فساد اقتصادی در شیراز که موجب اعتراض دانشجویان عدالتخواه شد

* گزارش تصویری از تجمع دانشجویان شیراز در اعتراض به صدور حکم جلب برای همکلاسی های عدالتخواهشان

———————————–

منبع: خبرنگار مسلمان


آخرین نامه سید جمال الدین اسدآبادی

سید جمال، که در باب‌عالی زندانی بود، آخرین نامه خود را از زندان باب‌عالی اسلامبول به هم مسلک‌های ایرانی خود می‌نویسد:

 

دوست عزیز! من در موقعی این نامه را به دوست عزیز خود می‌نویسم که در محبس محبوس و از ملاقات دوستان خود محرومم. نه انتظار نجات دارم و نه امید حیات، نه از گرفتاری متألم و نه از کشته‌شدن متوحش. خوشم بر این حبس و خوشم بر این کشته‌شدن. جسم برای آزادی نوع، کشته می‌شوم، برای زندگی  قوم. ولی افسوس می‌خورم از اینکه کشته‌های خود را ندرویدم، به آرزویی که داشتم کاملاً نائل نگردیدم. شمشیر شقاوت نگذاشت بیداری ملل مشرق را ببینم، دست جهالت فرصت نداد صدای آزادی را از حلقوم امم مشرق بشنوم. ای کاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخم‌های بارور و مفید خود را در زمین شوره‌زار سلطنت فاسد نمی‌نمودم. آنچه در آن مزرعه کاشتم، به نمو رسید. هرچه در این زمین کویر غرس نمودم فاسد گردید. در این مدت، هیچ‌یک از تکالیف خیرخواهانه من، به گوش سلاطین مشرق فرو نرفت. همه را شهوت و جهالت مانع از قبول گشت. امیدواری‌ها به ایرانم بودٰ، اجر زحماتم را به فراش غضب حواله کردند. با هزاران وعد و وعید، به ترکیه احضارم کردند، این نوع مغلول و مقهورم نمودند. غافل از اینکه انعدام صاحب نیت اسباب انعدام نیت نمی‌شود. صفحه روزگار، حرف حق را ضبط می‌کند.

باری من از دوست گرامی خود، خواهشمندم این آخرین نامه را به نظر دوستان عزیز و هم مسلک‌های ایرانی من برسانید و زبانی به آنها بگویید: شما که میوه رسیده ایران هستید و برای بیداری ایرانی دامن همت به کمر زده اید، از حبس و قتال نترسید، از جهالت ایرانی خسته نشوید، از حرکات مذبوحانه سلاطین متوحش نگردید. با نهایت سرعت بکوشید با کمال چالاکی کوشش کنید، طبیعت با شما یار است و خالق طبیعت مددکار .

سیل تجدد به سرعت به طرف مشرق جاری است. بنیاد حکومت مطلقه منعدم‌شدنی است . شماها تا می‌توانید در خرابی اساس حکومت مطلقه بکوشبد، نه به قلع و قمع اشخاص. شما تا قوه دارید در نسخ عاداتی که میانه سعادت و ایرانی سد سدید گردیده کوشش نمایید، نه در نیستی صاحبان عادات. هرگاه بخواهید اشخاص را مانع شوید وقت شما تلف می‌گردد. اگر بخواهید به صاحب عادت سعی کنید، باز آن عادت، دیگران را بر خود جلب می‌کند . سعی کنید موانعی را که میانه الفت شما و سایر ملل واقع شده رفع نمایید. گول عوام فریبان را نخورید.


حقوق زن

یکشنبه 18 نوامبر 2007

حقوق زنان در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های بسیاری یافته است. وضعیت متفاوت زنان نسبت به مردان -چه از لحاظ فیزیولوژی و چه از نظر قدرت بدنی و چه از نظر روحیات و عواطف- باعث شده است که رویکردهای متفاوتی نسبت به حقوق زنان شاهد باشیم. این تعادیات گاه به نادیده گرفته شده شخصیت انسانی زن می‌انجامید و گاه به غفلت نسبت به زنانگی آنها.

در دوران مدرن نیز به بهانه‌ی ارزش‌نهادن به زن و حقوق او در مکاتبی چون فمینیسم و لیبرالیسم اتوپیای خیالی را برای زنان ترسیم کرده‌اند که انسانیت و زنانگی او را فراموش کردند و چیزی جز ابزار تولید اقتصادی و بهره‌برداری نامشروع باقی نماند.

اما در اندیشه‌ی اسلامی توجه به حقوق واقعی زنان در بالاترین سطح قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از پیروزی انقلاب، توانسته است اندیشه‌ی اسلامی را در قالب قواعد و قوانین حقوقی تئوریزه کرده و زمینه‌ی اجرای احکام الهی را در این باره فراهم آورد.

بررسی تاریخی:
قبل از برقراری حکومت مشروطه در ایران، قوانین مدونی در زمینه حقوق زنان وکودکان وجود نداشت. حل و فصل دعاوی در این زمینه بوسیله حاکمان شرع صورت می‌گرفت و از تشریفات خاصی برخوردار نبود. لیکن پس از مشروطیت اندیشه وضع قوانین مدون قوت گرفت و سرانجام اولین مقررات قانونی که وضع گردید و در کنار سایر موضوعات اجتماعی، حقوق زنان و کودکان در جلد دوم قانون مدنی در ششم بهمن ۱۳۱۳ در مواد ۹۵۶ الی ۹۷۵ به تصویب مجلس شورای ملی سابق رسید. دعاوی و اختلاف زنان وکودکان در دادگاهها بر طبق مواد مزبور توسط قضات محاکم حل و فصل می‌گردید. تا اینکه قانون حمایت خانواده در ۱۵/۱۱/۱۳۵۳ به تصویب مجلس شورای ملی سابق رسید و آئین‌نامه اجرایی آن نیز تدوین گردید و از آن پس، قانون مدنی و قانون حمایت خانواده و آئین‌نامه اجرائی آن،‌ تنها ملاک و مستند حل اختلافات و دعاوی زنان و کودکان و حقوق آنان بود.

پس از تحقق انقلاب مقدس اسلامی در سال ۱۳۵۷، حقوقدانان اسلامی تنقیح قوانین خانواده و اصلاح آنها را در جهت انطباق با احکام اسلام عمدتاً و فقه شیعه امامیه خصوصاً، ضروری می‌دانستند و در راستای همین ضرورت بود که در حین تدوین قانون اساسی اسلامی در اصول دهم و بیستم و بیست و یکم، حمایت خانواده را که رکن اصلی آن زن می‌باشد به عهده قوه قضائیه واگذار کرد و با این ترتیب دادگاه های مدنی خاص با عنایت به قانون مدنی و قانون حمایت خانواده و آئین‌نامه‌های اجرائی مربوط، نسبت به حقوق زن و کودک رسیدگی می‌کردند و تا هم‌اکنون ادامه دارد.


تا پایان امسال؛ کاهش چشمگیر جمعیت کیفری در اثر سیاست حبس زدایی

شنبه 17 نوامبر 2007

معاون قضائی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور به کاهش جمعیت کیفری در کشور اشاره کرد و گفت: نتیجه سیاست رئیس قوه قضائیه در راستای حبس زدایی به زودی به صورت چشم گیر مشاهده خواهد شد.

غلامعلی محمدی افزود : سیاست کاهش جمعیت کیفری محدود به زمان خاصی نیست و به طور جد دنبال خواهد شد.

معاون قضائی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور افزود: قطعاً اقدامات و سیاست هایی که بر اساس تاکیدات رئیس قوه قضائیه به کار گرفته می شود، نتیجه خواهد داد و شاهد کاهش چشم گیر جمعیت کیفری در کشور خواهیم بود.

وی تصریح کرد : سیاست کاهش جمعیت کیفری از زمان مدیریت آیت الله هاشمی شاهرودی آغاز و در سالهای اخیر بسیار به آن پرداخته شده است و تا کنون نیز نتیجه مثبتی را از این اقدامات شاهد بوده ایم، به گونه ای که در حال حاضر با جمعیت ۱۵۰ هزار نفری زندانیان مواجه هستیم اما اگر به سمت سیاست حبس زدایی حرکت نمی کردیم در شرایط حاضر با تعداد کثیری جمعیت کیفری در کشور مواجه بودیم.

وی با تاکید بر اینکه اقدام در راستای حبس زدایی و کاهش جمعیت کیفری یک سیاست کوتاه مدت نیست خاطر نشان کرد: حبس زدایی از سیاست های در اولویت دستگاه قضائی، طی چند سال اخیر بوده است که بنا به تاکید رئیس قوه قضائیه باید به جد دنبال گردد.


درباره‌ی سخنگوی جدید شورای عالی امنیت ملی

سه‌شنبه 13 نوامبر 2007

حجت‌الاسلام دکتر حسام‌الدین آشنا که از فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق علیه السلام می‌باشد، اخیراً از سوی دکتر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی، به سمت سخنگویی این شورا منصوب شده است.

 

حسام الدین آشنا را آن هایی که تحولات فرهنگی سیاسی را دنبال کرده اند می شناسند. در سال های ۷۴ تا ۷۶ که سید مهدی شجاعی نیستان را منتشر می کرد، آشنا در نیستان می نوشت. بعد از این دوره وقتی که پدر همسرش – دری نجف آبادی – وزیر اطلاعات شد با او به وزارت خانه رفت و رییس دفتر وزیر شد. وی قبلا در سازمان صدا و سیما و وزارت خارجه عهده دار برخی سمت های اجرایی بوده است.

دکتر آشنا است متولد ۱۳۴۳ است و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام است. آشنا از اساتید فرهنگ و ارتباطات است و در زمینه روان شناسی ارتباطات یکی از به‌ترین ها در ایران است. وی اولین کسی در ایران است که رساله‌ی دکتری خود را بر روی وبلاگش می‌نوشت و منتشر می‌کرد.

دکتر حسام الدین آشنا، کارشناسی ارشد خود را با گرایش “معارف اسلامی و تبلیغ” و دوره دکترا را با گرایش فرهنگ و ارتباطات با عنوان رساله “فرهنگ، ارتباطات سیاست خارجی: دیپلماسی فرهنگی آمریکا در ایران” از سال های ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ به پایان رسانده است.

وی در حال حاضر در دانشگاه های امام صادق، عالی دفاع ملی، فارابی و دانشکده های خبر، صداو سیما و موسسه امام خمینی تدریس می کند.

آشنا عضو هیات امنای پژوهشکده مطالعات راهبردی، کمیته علوم انسانی در کمیسیون نشریات علمی کشور وزارت علوم، عضو کارشناس شورای طرح و برنامه شبکه پرس تی وی، عضو شورای تعیین خط مشی خبرگزاری جمهوری اسلامی بوده است.

وی سه سال پیش لباس روحانیت را کنار گذاشت.

—————————–

متن پستی از دکتر آشنا درباره‌ی استعافای لاریجانی که پاک شد:

استعفا در اثر خودآگاهی

من فکر می کنم استعفای آقای دکتر لاریجانی دلایل ساده ای دارد :

ایشان تا به حال فکر می کرد رئیس دبیر،  رهبر است. حالا متوجه شد رئیس شورا، رئیس دبیر هم هست.

ایشان فکر می کرد نظر رئیس شورا، برآیند نظر اعضای شوراست. حالا متوجه شد نظر شورا، برایند فهم آنان از نظر رئیس است.

ایشان فکر می کرد اعضای شورا مانند هیات دولت دارای مسئولیت مشترکند. حالا متوجه شد این شورا  نیز مانند هیات دولت برای رئیس مشورتی تلقی می شود.

شما بودید با این همه خوداگاهی چه می کردید می رفتید یا می ماندید؟


شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

متن زیر را جهت ارائه‌ی کنفرانس درس حقوق سازمان‌های بین‌المللی تهیه کرده‌ام که متن آن را در این وبلاگ منتشر می‌کنم. به امید اجرای اساسی و حقیقی حقوق بشر بی‌هیچ گونه تهدید و برای همه!

» دریافت فایل اسلاید

* * * * * *

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
Conseil des droits de l’homme

«شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد» در پانزدهم ماه مارس سال ۲۰۰۶ با قطعنامه‌ی A/RES/60/251 جایگزین نهاد سابق «کمیسیون حقوق بشر» این سازمان شد تا به عنوان مهمترین رکن، تمام مسائل مربوط به حقوق بشر را پیگیری کند. این تغییرات بر اثر انتقاداتی به وقوع پیوست که امکان رسیدن سازمان ملل را به اهداف حقوق بشری‌اش ناتوان دانسته بود. چرا که در اصلی‌ترن رکن این سازمان درباره‌ی حقوق بشر، کشورهایی عضویت داشتند که خود کمترین التزامی به مبانی حقوق بشر نداشتند. این اعتراضات به خصوص با ریاست لیبی بر این شورا به اوج رسید.
از این رو تحقیقاتی از سوی دبیرکل برای اصلاح ساختار این سازمان انجام شد. این تحقیقات که از سال ۱۹۹۷ آغاز شده بود، سرانجام در ابتدای سال ۲۰۰۶ به مجمع عمومی ارائه شد و به تأسیس این شورا انجامید.

عنان درست زمانی که دستور کار خود برای اصلاحات گسترده در سازمان ملل را سال گذشته مطرح کرد، ایجاد یک نهاد حقوق بشر جدید با اعتبار بیشتر را به عنوان اولویت مهم معرفی نمود. نهایتاً رهبران جهان از درخواست وی برای یک شورای حقوق بشر مؤثرتر، پاسخگوتر و با اعضای بیشتر در سند نهایی اجلاس سران ۲۰۰۵ حمایت نمودند.

دبیرکل معتقد بود کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل راه خود را گم کرده، خیلی سیاسی شده و به مجمعی تبدیل شده بود که در آن نقض کنندگان حقوق بشر با توطئه بر کار یکدیگر سرپوش می گذاشتند و برای کاری که به آن محول شده بود کوچک بود. یعنی نهادی که می باید احترام به حقوق بشر در سراسر جهان را ارتقاء دهد.

در قطع نامه‌ی ایجاد شورای حقوق بشر جدید یک نکته خیلی مهم وجود دارد که دبیر کل در گزارش “با آزادی بیشتر” که شامل طرحی جامع برای اصلاحات سازمان ملل بود و سال گذشته ارائه گردید به آن اشاره کرد. آن نکته مهم برگرفته از کلمات خود دبیر کل این بود: «توسعه، صلح، امنیت و حقوق بشر ستون های نظام ملل متحد، به یکدیگر مرتبط و تقویت کننده هم هستند.»

البته نقش سوئیس را نیز در این‌باره نباید فراموش کرد. چرا که این کشور نقش بسیار فعالی در این زمینه داشته است و از همین روست که ژنو توانسته است اکنون به عنوان مقر این نهاد بین‌المللی وجهه‌ی جهانی بیابد.

کوفی عنان، دبیر کل سازمان ملل گفت: این تنها نخستین گام در فرایند تحول است. امتحان واقعی اعتبار شورا زمان استفاده کشورهای عضو از آن است.

ایالت متحده‌ی امریکا و رژیم صهیونیستی و جزایر مارشال و پائولو تنها مخالفان این نهاد تازه تأسیس بوده‌اند. پیش از رأی‌گیری کوبا و ونزوئلا در موافقت و آمریکا در مخالفت با این شورا سخن گفتند. آمریکا ضمن آرزوی موفقیت برای این نهاد، اظهار داشت که این ساختار نمی‌تواند از عضویت کشورهای ناقض حقوق بشر جلوگیری کند و یا جلوی چنین اقداماتی را بگیرد. علی‌رغم آن، آمریکا اعلام داشت که آمادگی همه‌گونه همکاری را با شورا دارد.

مخالفت امریکا با این نهاد به حدی بود که با رأی گیری به صورت اجماع دراین‌باره مخالفت کرد و خواستار رأی‌گیری در این‌‌باره شد. در این رأی‌گیری ایران، ونزوئلا و بلاروس غایب بودند و رأی هفت کشور در حال تعلیق قرار داشت.

این شورا مستقیماً زیر نظر مجمع عمومی سازمان ملل است و توانسته است نسبت به قدمای خود، جایگاه بالاتری بیابد. پیش از این کمیسیون حقوق بشر زیر نظر شورای اقتصادی و اجتماعی اداره می‌شده است.

این شورا موظف است حداقل ۳ نشست سالیانه و هرکدام به مدت حداقل ۱۰ هفته برگزار کند که این خود فعالیت بیش از کمیسیون سابق را برای این نهاد نوید می‌دهد. همچنین شورا می‌تواند نشست‌های ویژه و فوق‌العاده را به درخواست حداقل یکی از اعضا و حمایت یک سوم آن‌ها، برگزار کند. از این طریق شورای جدید در موقعیت بهتر در پاسخ به اوضاع نقض فاحش و نظام مند حقوق بشر خواهد بود. کمیسیون حقوق بشر که شورا جایگزین آن شده، یک جلسه ۶ هفته ای در سال داشت.

یکی از انتقادات وارد بر کمیسیون حقوق بشر این بود که بعضی اوقات به طور انتخابی با کشورها و حقوق بشر برخورد می کرد و موجب می شد این کشورها از بررسی دقیق حقوق بشر فرار کنند (علت آن ممکن است وجود بلوک های دفاعی منطقه ای یا نفوذ نامتجانس کشورهای قدرتمند می بود). اما حالا بر اساس گفته دبیر کل به جای اینکه بعضی کشورها برای حمله انگشت نما شوند در حالی که نقض حقوق بشر در سایر کشورها نادیده گرفته می شود، شورا به طور منظم سابقه حقوق بشر تمامی کشورها را بررسی خواهد کرد. لازم است شورا به وسیله اصول جهان شمولی، بی طرفی، هدفمندانه و غیر انتخابی عمل کردن، رهنمون شود و قطع نامه تصویب کننده شورا تأکید بر اهمیت حذف “سیاسی شدن و معیاهای دوگانه” را دارد.

جلوگیری از نقض حقوق بشر جزو اختیارات شورا است. جایی که کمیسیون کاملاً غیر فعال بود.

شورا کلیه اختیارات و مسئولیت های کمیسیون را خواهد داشت شامل استفاده از گزارشگران مستقل، تضمین اینکه خلاء حمایتی در موقع انتقال قدرت باقی نماند.

ناظران شامل سازمان های غیر دولتی، سازمان های بین دولتی، نهاد های ملی حقوق بشر و کارگزاری های تخصصی در شورا از طریق همان ترتیبات و روش های مورد نیاز کمیسیون حضور خواهند داشت.

شورا نقش و مسئولیت های کمیسیون حقوق بشر را در مورد کار دفتر کمیسر عالی حقوق بشر به عهده خواهد گرفت.

شورای جدید توان بالقوه بهره برداری از امکانات عالی نظام حقوق بشری قدیم را با تغییرات مورد نیاز دارا است.

تمام ۴۷ عضو این شورا با اکثریت مطلق کشورهای عضو ملل متحد (یعنی حداقل ۹۶ رأی و نه اکثریت حاضران) و به تناسب جغرافیایی انتخاب می‌شوند. توزیع کرسی ها در شورا بر اساس حضور جغرافیایی برابر است: ۱۳ کرسی برای گروه افریقا، ۱۳ کرسی برای گروه آسیا، ۶ کرسی برای گروه اروپای شرقی، ۸ کرسی برای گروه امریکای لاتین و کارائیب و ۷ کرسی برای گروه اروپای غربی و سایر کشورها.

این اعضا برای دوره‌های سه ساله منصوب شده و بیش از دو دوره قابل تمدید نخواهد بود. اعضای شورای جدید باید نسبت به ارتقاء و حمایت حقوق بشر متعهد باشند. مجمع عمومی می تواند حقوق و امتیازات اعضای شورا در صورت اینکه حقوق بشر را به گونه ای منظم و فاحش نقض کنند، لغو نماید. این اصل در مورد کمیسیون وجود نداشت.

شورای حقوق بشر به عنوان مجمع اصلی گفتگو و همکاری برای حقوق بشر خدمت می نماید. تمرکز آن بر کمک به کشورهای عضو ملل متحد برای رفع نیازهای حقوق بشری خود از راه گفتگو، ظرفیت سازی و کمک های فنی است. شورا همچنین توصیه هایی به مجمع عمومی برای توسعه بیشتر حقوق بین الملل در زمینه حقوق بشر ارائه می دهد.

چین، کوبا، پاکستان، روسیه و عربستان سعودی که در امر رعایت حقوق بشر کارنامه ضعیفی دارند، از کشورهایی هستند که از طرف مجمع عمومی سازمان ملل متحد انتخاب شدند. بسیاری از کشورهای عضو کمیسیون حقوق بشر که وضعیت مناسبی نداشتند، این بار کاندیدا نبودند، مانند سودان، زیمبابوه، سوریه، نپال، اریتره و اتیوپی. آمریکا در انتخابات شورا شرکت نداشت، اما جان بولتون، نماینده آمریکا در سازمان ملل گفت که کشورش با کشورهای دیگر همکاری خواهد کرد تا “شورا به نیرویی کارآ و نیرومند” بدل شود.

ریاست شورا، هم‌اکنون با Doru Romulus Costea از کشور رومانی است.