بایگانی مطالب ‌

راهنمای کاربردی و گام به گام فیلتر کردن گوگل

سه‌شنبه 12 نوامبر 2013

فیلترینگ

این روزها رسانه‌ها پر شده است از مباحثی درباره بازگشایی فیس‌بوک و برخی دیگر از شبکه‌های اجتماعی. فارغ از اینکه دلایل فیلترینگ این شبکه‌های چه بوده است و اینکه این رفتار درست بوده است یا خیر، به نظرم باید این بار یه گام به جلو برداشت. و به جای مباحث انفعالی فعال‌تر بود و رو به جلو سخن گفت.

از مدتی قبل بحث فیلتر شدن گوگل مطرح شد و بعد از حذف نشدن فیلم توهین‌آمیز به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) از یوتیوب دسترسی به تمام خدمات گوگل مسدود شد. در حال حاضر هم بسیاری از آدرس‌ها و دسترسی‌ها در گوگل مسدود شده است. این سئوال برای من وجود دارد که با وجود اطلاع از جاسوسی گوگل و امثال آن، چگونه باید با این سایت‌ها برخورد کرد و آنها را مسدود کرد که میدان مبارزه به جای مقابله جمهوری اسلامی با کاربران، به مقابله با سایت‌ها و مراکز ضدانقلاب بپردازیم.

به نظرم آمد چند گام قبل از فیلتر شدن گوگل وجود دارد که عدم انجام این گام‌ها می‌تواند یا کار را بی‌اثر کند یا اثر معکوس بگذارد:

یک: آگاه‌سازی مردم از دشمنی گوگل

تا زمانی که مردم اطلاع نداشته باشند که علت مقابله و مسدودسازی یک سایت چیست، احتمال همراهی آن‌ها با فیلترینگ کم است و البته انتظاری نابجاست. پس به مردم آگاهی بدهیم و بگوییم علت مسدودسازی این سایت چیست. کار فرهنگی درست بکنیم. اگر معتقد باشیم کار ما درست است، پس بیاییم کاربران را هم درباره این امر آگاه کنیم. آنها نامحرم نیستند.

دو: اطلاع‌رسانی عمومی درباره فیلتر شدن

بسیاری از مردم کسب و کار، تحصیل و زندگی روزمره شان با سرویس‌دهندگان گوگل عجین است. اگر یک روز چشم باز کنند و دسترسی خود را به ایمیل یا سرویس جستجو یا شبکه اجتماعی گوگل پلاس از دست رفته ببینند، حتماً برای انجام کارهای ضروری خود مجبور خواهند بود از فیلترشکن استفاده کنند و این یعنی نتیجه معکوس. و البته آنها را به سربازان دشمن (در اینجا گوگل) بدل خوهد کرد که از این رفتار انتقاد خواهند کرد. اما اگر فرصت دهیم شاید سرویس‌های دیگر و بهتری را بتوانند برای فعالیت آتی خود برگزینند و شاید هم گزینه‌های ایرانی را جایگزین کنند.

سه: کمک به جایگزین‌های داخلی

بله. جایگزین در حد گوگل نداریم. اما آیا نمی‌شود با امکانات اندکی کمتر سرویس داخلی راه‌اندازی کرد؟ مردم از سرویس دهنده داخلی فراری نیستند. اگر سرویس خوب بدهیم می‌آیند. مگر مریض هستند که نیایند؟

چهار: سرویس‌های جایگزین خارجی

در صورت عدم امکان تحقق گزینه سوم، می‌توان در کوتاه مدت از بدیل‌های آنها از شرکت‌های رقیب استفاده کرد که حاضر به پذیرش شرایط ما در عرصه اطلاع‌رسانی است. مثلا شاید بتوان بایدو را به عنوان جایگزین جستجوگر گوگل برگزید تا در فرصتی محدود سایت فارسی خود را با آوردن سرورهایش به ایران بنا کند و نیاز به گوگل را در دوران گذار و تا رسیدن به رشد سرویس‌های داخلی تامین کند.

پنج: اصلاح برخی رویکردها و نگاه‌ها

اعتماد خیلی از ما به سرویس‌دهنده‌های داخلی از دست رفته است. شاید مسئولیت ناپذیری آنها و شاید رفتار نادرست آنها و نادیده‌گرفتن حقوق کاربران دلیل آن باشد. امیدی نیست که فردا این سرویس‌دهنده همچنان برقرار باشد. از سوی دیگر تصور می‌شود که نظارت‌های بی‌منطق یا قوانین تبعیض آمیز علیه سرویس دهندگان و کاربران داخلی اعتماد مردم را مخدوش کرده باشد. مثلا اگر یک مطلب نادرست در یک وبلاگ درج شود، اگر سرویس دهنده داخلی باشد کل وبلاگ حذف می‌شود و نه مطلب مجرمانه. اما همین اتفاق اگر در سرویس دهنده خارجی باشد، فقط صفحه از دسترس خارج می‎شود و چیزی از وبلاگ حذف نمی‌شود. تصور مردم از نگاه‌های نهادهای امنیتی هم باید اصلاح شود. یکی از دوستان می‌گفت «از ترس اینکه مبادا فردا محتوای ایمیلم روی سایت‌های خبری منتشر نشود، از سرویس‌دهنده داخلی استفاده نمی‌کنم.» مردم اینطور نگاهی دارند.


آیا مذاکرات برد-برد خواهد بود؟ شاخص چیست؟

جمعه 8 نوامبر 2013

مذاکرات

با توجه به گسترش خبر احتمال توافق هسته‌ای چند ملاک کوچک خدمت‌تان می‌دهم که بتوانیم موفقیت یا شکست مذاکرات را بررسی کنیم:

۱- امتیاز دائم در برابر نسیه یا رفتار برگشت‌پذیر غلط است. ارجاع به آینده یا به تاخیر انداختن و یا توقف تحریم‌ها در برابر تعطیلی یا توقف هر بخش از حقوق هسته‌ای غلط است و چون متوازن نیست، باعث متضرر شدن مردم ایران است.

۲- خواسته‌ی مهم غرب تعطیلی غنی سازی ۲۰ درصد است. خواسته ما برداشتن تحریم بانکی. این دو در برابر هم شاید بد نیست. اما آزادی اموال بلوکه شده در سطح تعطیلی غنی سازی ۲۰ درصد نیست. این یعنی توافق غیرمتوازن. حتی اگر در برابر توقف غنی‌سازی ۲۰ درصد، تحریم فلزات یا پتروشیمی را هم بدهند، چندان به درد ما نخواهد خورد. اولویت‌دارترین نیاز را باید در ازای دادن بالاترین امتیاز پیگیری کرد.

۳- اگر حقوق هسته‌ای ما برای غنی سازی ۲۰ درصد و بالاتر از آن به رسمیت شناخته نشود و رسما اعلام نشود شکست خورده‌ایم. ما برای گسترش برخی از ابعاد صنایع هسته‌ای‌مان نیاز به غنای بالاتر هسته‌ای داریم.

۴- اگر نتیجه مذاکره کاهش تعداد سانتریفیوژها یا از رده خارج شدن نسل سانتریفیوژهای ir-2 یعنی عملا غنی‌سازی صنعتی تعطیل. یعنی در غلطان دُر برابر آبنبات. ما این همه هزینه و شهید داده‌ایم که غنی‌سازی صنعتی داشته باشیم نه موزه هسته‌ای با چند سانترفیوز محدود قدیمی!

۵- اکسید کردن اورانیوم غنی شده یا تبدیل کردن به قرص یا میله سوخت یعنی از دست دادن بخش جدی از دستاوردهای سال‌های گذشته. به قول آقای ظریف این‌ها سرمایه ملی هستند. تصمیم‌گیری درباره سرمایه‌های ملی اگر در ازای آورده جدی نباشد به درد نمی‌خورد.

پی نوشت:
این مطلب تبدیل شد به یک یادداشت که اینجا مندرج است:  کدام سناریو در مذاکرات ژنو منصفانه است؟


نامه‌ای به برادر بسیجی آقای قالیباف: این سیاست، اخلاقی نیست!

سه‌شنبه 5 نوامبر 2013

محمدباقر قالیباف

برادر بزرگوار جناب آقای قالیباف
سلام علیکم

شاید شما بنده را به یاد نداشته باشید. اما بنده دو بار خدمت شما رسیدم و در معیت برخی دوستان رسانه‌ای از رسانه‌های منتسب به شما درباره سئوالات و شبهات حول و حوش شما سئوال کردم و البته پاسخ شما را شنیدم و به پاکی و صداقت شما بیشتر ایمان آوردم. شما خواستید که اگر پاسخ این شبهات و سئوالات را می‌دهید، در صورتی که قانع شدیم از شما در غیابتان دفاع کنیم و من چنین کردم. آنقدر از دوستان خود هم تهمت و توهین شنیدم و متصف به وصف قالیبافی بودن شدم که به قدر کافی می‌توانم به خودم حق بدهم که شما را از جانب یک دشمن یا مخالف، بلکه به عنوان یک هم‌مسلک و همراه در یک جبهه سیاسی مخاطب خود قرار دهم.

(حداقل در وبلاگ خودم دو مطلب در دفاع از شما منتشر کرده‌ام: یکی درباره دروغی که یکی از سایت‌های حامی مشایی علیه شما نوشته بود و دیگری هم در پاسخ به شبهه یکی از سایت‌های حامی پایداری.)

درست است که بنده در انتخابات اخیر به شما رای ندادم، اما قطعاً هیچ نقدی علیه‌تان ننوشتم که نقض عهد نکرده باشم. اما امروز می‌خواهم دلیل رای ندانم را به شما بگویم تا شاید نصیحتی باشد برای شما که بزرگان امت‌ید و در راس یک جریان سیاسی.

آقای قالیباف! من شما را از نیکان عرصه سیاسی در کشور می‌دانم، اما چیزی هست که من را می‌ترساند. رسانه‌های شما اگرچه به ظاهر از شما حمایت می‌کنند اما ادبیاتشان نسبت به بقیه همراهان انقلاب چنان کینه‌توزانه است که شک می‌کنم این سایت آقای هاشمی رفسنجانی است یا شما. همان تعابیر هاشمی را علیه فرزندان حزب‌اللهی کشور بیان می‌کند و آنها را تندرو و متحجر و خوارج می‌نامد. آنها را با ابن ملجم مقایسه می‌کند و انواع توهین‌ها را علیه رقبای سیاسی مشروع می‌دارد.

آقای قالیباف! با شناختی که از شما دارم، فکر می‌کنم که این رسانه‌ها حرف شما را نمی‌زنند. اگر این حرف‌ها مال شماست، تکلیف خود را با ما مشخص کنید.

آقای قالیباف! این سیاستی که دوستان و رسانه‌های شما پیگیری می‌کنند اخلاقی نیست. این روزها نیز انواع توهین‌های وقیح و رکیک از نزدیک‌ترین افراد رسانه‌ای منتسب به شما شنیده می‌شود که به دیگران برادران خود در عرصه سیاسی خطاب می‌کنند. وقتی افراد منتسب به شما آقای سعید جلیلی را با انواع حیوانات مقایسه می‌کنند و … یکی از طرفداران شما که سابقه مدیریت رسانه‌های شما را دارد نوشته بود: «خواهشا به شتر توهین نکن و سطح‌اش را به اندازه سعید جلیلی پائین نیار!» هرچند آن را حذف کرد.

مگر آقای جلیلی چه رفتاری انجام داده است که روز به روز و نو به نو باید توهین‌های جدید دوستان شما را خطاب به او بشنویم؟ محتوای سخنان روز گذشته آقای جلیلی اشکالی داشت؟ مگر نه این است که ما به حاج منصور ارضی انتقاد کردیم که چرا شما را با ابن‌سعد مقایسه کرده بود؟ چطور این روند بی‌اخلاقی در رسانه‌های منتسب به شما به این اندازه گسترش یافته است؟

آقای قالیباف! این نادوستان در عرصه سیاسی شما را زمین زدند. این شیوه‌های غیراخلاقی است که باعث می‌شود ما در عرصه سیاسی نتوانیم به وحدت برسیم. اینها جز بذر عداوت و کینه در میان جریان مدافعان نظام چه حاصلی داشته است؟ حتی اگر انتقادات شما به جریان محدود سیاسی باشد، چرا با توسعه این توهین‎ها فضا را به سمتی سوق می‌دهید که دعوا را به درون خانه بکشید؟ آیا اولویت ما اینجاست؟

اگر دعوا بر سر وحدت و خلوص است، فکر می‌کنم روندی که رسانه‌های شما پیش می‌برند بسیار بیش از مخالفان آنها، این روزها بر وحدت‌شکنی تاکید دارد. انتظار ندارید که این جریان در مقاطع سیاسی بعدی با حامیان شما همراه شوند؟

شنیده‌ام که دست به اصلاح برده‌اید و شهرداری را از حضور برخی افراد که با خط اصولگرایانه‌تان سنخیت نداشته‌اند خالی کرده‌اید. این را به فال نیک می‌گیرم و برای شما و همکاران‌تان در شهرداری آرزوی موفقیت دارم.

(راستی این را هم بگویم که من فقط در روزهای انتخابات با آقای جلیلی بودم و بعد از آن دیگر ارتباطی با ایشان نداشتم. این مطلب نظر شخصی خودم است و ربطی به رای انتخاباتی‌ام ندارد.)

با احترام و ادب
محمدصالح مفتاح


آقای دکتر! وضع من خیلی فاجعه است؟

پنج‌شنبه 10 اکتبر 2013

یک- سیاست جای تمیزی نیست. لااقل جای تمیز خیلی کم دارد. این را می‌فهمم. اما بعضی‌ها را نمی‌فهمم که تاکید دارند که ما سیاسی نیستیم یا به طور افراطی از سیاست دوری می‌کنند. چنان خود را به حاشیه می‌کشند که مبادا نامی سیاسی از بغل حرف‌هایشان در بیاید. یا حرف‌شان در عالم سیاست معنی داشته باشد.

دو- عالم خبر و رسانه را هم خیلی شبیه همان عالم سیاست می‌دانم؛ اصلا عمده‌اش کثیف است، اما اینکه به زور بخواهیم از رسانه و خبر فرار کنیم را نمی‌فهمم. مگر نه اینکه آگاهی و فکر و مسئولیت از ابعاد ذاتی انسان است؟

سه- دوستی دارم که خیلی فرهنگی است و همه ماهایی را که در سیاست سروگوش می‌جنبانیم را معمولا تحقیر می‌کند! اما تحلیل‌هایش در فضای سیاسی در حد سیاست‌بازان حرفه‌ای است. یعنی اصلا یک ذره از فرهنگ وام نگرفته است.

چهار- اما من سیاست‌مدار نیستم. آدم فرهنگی هم نیستم. حقوق خوانده‌ام اما حقوق‌دان نیستم. فقط دغدغه‌هایی از جنس ارزش‌ها و گفتمان انقلاب اسلامی دارم. بقیه چیزها را هم نمی‌فهمم!

آقای دکتر! خیلی وضع من فاجعه است؟


بازی جدید: خاطرات هاشمی

پنج‌شنبه 3 اکتبر 2013

بازی‌های سیاسی در شبکه‌های اجتماعی هر روز حکایتی دارد. این روزها هم ژانر خاطرات هاشمی بسیار داغ شده است. آن هم از آن نوع هاشمی‌ها که هر شب خواب امام می‌بیند و هربار که امام را دیده کسی آنجا نیست و همیشه هم زیرآب حرف‌های قبلی خودش را زده است. (اگر می‌خواهید آنها را ببینید این لینک را دنبال کنید.) این یکی هم برای نمونه:


وجه مشترک همه بازی‌های شبکه‌ای که خوب هم می‌گیرند، زبان طنز است. به نظرم زبان مشترک شبکه‌های اجتماعی طنز است به خصوص از نوع تلخ و از نوع سوزن یا جوالدوز!


چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانه‌ای بسازیم؟

دوشنبه 2 سپتامبر 2013

چرا و چگونه باید جبهه منسجم رسانه‌ای بسازیم؟آیا مطلوب است که همه رسانه‌های مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغه‌ی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا هم‌آهنگی با هم‌سانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانه‌ها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همه‌ی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمی‌کنیم.

محمدصالح مفتاح؛ مدیر مسئول شیرازنا

۱- بسیاری از دلسوزان و فعالان رسانه‌ای حزب‌اللهی همواره از اینکه انسجام و هماهنگی میان رسانه‌هایشان نیست، گله دارند و در هربار گردهم‌آیی این موضوع محل بحث است. هر جمع و ترکیب تازه نیز به بازطرح این دغدغه‌ها از سوی فعالان رسانه‌ای منجر می‌شود. تیترها و عناوین یکسان در روزنامه‌های زنجیره‌ای و اتاق فرماندهی مشترک آنها مثال این جلسات است. ما نمی‌توانیم؟

۲- آیا مطلوب است که همه رسانه‌های مدافع نظام در موضوعاتی که دغدغه‌ی مشترکشان است، یکسان عمل کنند؟ آیا هم‌آهنگی با هم‌سانی است؟ مقدمه همراهی فهم متقابل است. فهم مشترکات و فهم اختلافات. اگر قرار باشد همکاری رسانه‌ها صورت بگیرد، باید مسائل مشترک مبدا ما باشد و مقصد ما نیز هدف مشترک باشد. اما باید پذیرفت که همه‌ی ما یک مقصد را از یک مسیر طی نمی‌کنیم.

۳- منفعت‌طلبی‌ها و رقابت‌های بی‌جا اختلاف‌انگیز است. ما باید درک کنیم که هدف والاتری است و مسیر راه اصالت ندارد. هرچند استفاده از هر ابزاری را در راه رسیدن به مقصود مشروع نمی‌دانیم، اما تنوع در انتخاب ابزارهای مشروع امری ممنوع نیست و باید پذیرفت.

۴- متاسفانه فقر و نبود نقشه جامع رسانه‌ای کشور، معلوم نبودن مسائل مهم و اساسی، آدرس‌های غلط در برخورد با مسائل و … نیز از راهزن‌های انسجام رسانه‌ای و حرکت رو به جلو است. برخی از این موارد را رهبر معظم انقلاب در دیداری که به عنوان فعالان جشنواره فیلم عمار خدمت‌شان بودیم ذکر کردند که متاسفانه به دلیل عدم انتشار عمومی آن، نتوانست در اختیار فعالان رسانه‌ای قرار گیرد.

۵- یکسانی در گفتمان متاسفانه باعث نشده است تا ما بتوانیم عملیات‌ها مشترک رسانه‌ای تعریف کنیم. نمونه‌های این عملیات مشترک در رسانه‌های اصلاح‌طلب در بازه‌های مختلف دیده‌ایم. مثلاً هماهنگی در معرفی آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان منجی در سال‌های اخیر. که تقریبا هر روزه به عنوان تیتر یک روزنامه‌های اصلاح‌طلب بوده است و تا حدودی توانسته است وجهه ایشان را برای مخاطبانشان بهبود ببخشد. هنوز فراموش نشده است که ایشان در سال ۸۴ در رقابت با احمدی‌نژاد شکست خورد و در انتخابات مجلس ششم نیز نتوانست در میان بیست نفر اول در لیست منتخبان تهران باشد. و این مدیون تخریب‌های رسانه‌ای جریان اصلاح‌طلب بود. نمونه دیگر این عملیات‌ها را در سال گذشته با محوریت بی‌بی‌سی رخ داد و با فیلم «خط و نشان رهبری» موج رسانه‌ای با هدف تخریب رهبر معظم انقلاب اسلامی طرح رسانه‌ای را کلید زدند. پیش از این با ایده‌ای هماهنگ، طرح بایکوت رسانه‌ای رهبری را پیگیری کرده بودند. این موج را تا همین روزهای اخیر می‌توانید ردگیری کنید که مجله فارین‌افرز در مقاله مفصلی به قلم اکبر گنجی به سئوال «[آیت‌الله] خامنه‌ای کیست؟» پاسخ دادند. اینها نمونه این جبهه‌سازی‌های رسانه‌ای است که در قالب عملیات مشترک رخ می‌دهد.

۶- مراکز متعدد تصمیم گیری و راهبرددهی برای رسانه‌ها از عوامل تشتت در جبهه رسانه‌ای مدافع گفتمان انقلاب اسلامی است. غرور و خودبرتربینی نیز در این جبهه رسانه‌ای آسیب است. متاسفانه ادعاهایی همچون سابقه بیشتر، مخاطب بیشتر، وابستگی بالاتر، اطلاعات بیشتر و … فاصله فعالان رسانه را از یکدیگر بیشتر کرده است. نقد ناپذیری و تکفیرگرایی میان ما بسیار است و گاهی نقدهای ما رنگ دشمنی به خود می‌گیرد و در ظاهر میان نقد درون‌گفتمانی و برون‌گفتمانی تفاوتی دیده نمی‌شود.

۷- بسیج رسانه یکی از محورهایی است که می‌تواند تشکل صنفی فعالان رسانه‌ای حزب الله باشد که هرچند در استان فارس یکی از اقشار فعال بسیج است، در سطح ملی فعالیت چندانی از آن سراغ نداریم. چه خوب است که چهره‌های مهم و اثرگذار نیز در این میان نقش‌آفرین شوند و با حضور فعال خود، سایرین را نیز مدیریت و راهبری کنند.

* امروز به همراه جمعی ار مدیران رسانه‌های جمعی جلسه هم‌اندیشی به میزبانی سردار نقدی برگزار شد. در این میان سئوالی که به عنوان موضوع بحث مطرح شده بود، علت عدم انسجام میان رسانه‌های جریان مدافع انقلاب اسلامی بود. نکاتی در آن جلسه به ذهنم رسید که به دلیل عدم فرصت طرح همه نکات، در قالب این یادداشت درآمد.

منبع: شیرازنا


چرا مردم عراق، منافقین را نمی‌پذیرند؟

روز گذشته جمعی از مردم عراق با حمله به اردوگاه اشرف در عراق جمعی از اعضای گروهک منافقین را به هلاکت رساندند. اما شاید برای مردم ما چندان واضح نباشد که چرا گروه های عراقی دست به این کار زده اند. اغراق نیست اگر بگوییم تعداد کسانی که به دست منافقین در عراق کشته شده اند بیش از کسانی است که از طریق این گروه در ایران به شهادت رسیده اند.

بعد از فرار منافقین به عراق و اعلام مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی، سران این فرقه با صدام بیعت کردند و نه تنها در جنگ ۸ ساله که در درگیری های داخلی نیز در کنار بعثی ها جنگیدند.

انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱ و منافقین

بهار عربی در عراق یا انتفاضه شعبانیه در سال ۱۹۹۱ یکی از نقاط عطف مبارزات مردم عراق علیه دیکتاتوری صدام بود. این حرکت مردمی بعد از شکست عراق در جنگ دوم خلیج فارس آغاز شد و به سرعت توانست کل عراق را درنوردد. تا حدی که تقریبا توانست ۱۴ استان از ۱۸ استان را از کنترل صدام خارج کند.

اما با چراغ سبز آمریکا و اجازه دادن برای پرواز بالگردها در مناطق پرواز ممنوع چراغ سبز برای کشتار مردم داده شد و قتل عام عجیبی در عراق انجام شد که شاید صدها هزار نفر را به شهادت رساندند. اما در کنار گارد صدام، این منافقین بودند که بیشترین خشنونت و سبعیت را نشان دادند. و اینگونه بود که منافقین برای حفظ دیکتاتوری صدام مجاهده کردند و بیعت و همراهی خود را با او تجدید کردند.

کشتار اکراد عراق نیز از نمونه های جنایات منافقین است و تصویر زیر بخشی از این جنایت را نشان می دهد. در این تصویر یکی از منافقین در حال پرت کردن یک کودک کرد به درون یک گور دسته جمعی است.

قتل عام کردهای عراق توسط مجاهدین خلق

حالا شما فکر کنید که وقتی قاتلان دوستان و خانواده های شما همچنان تحت حمایت غرب در کشورتان هستند تا چه زمانی سکوت خواهید کرد؟


سپاه سعه‌صدر بیشتری از خود نشان دهد

یکشنبه 28 جولای 2013

مدیر مسئول سایت شیرازنا ضمن انتقاد از شکایت سپاه شیراز از این سایت خبری این اقدام سپاه را موجب محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: ما خود را جزئی از مجموعه ​ ​بسیج​ می​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها ​سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد‏.‏….

محمدصالح مفتاح در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به شکایت سپاه ​بقیه الله شیراز نسبت به درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری در شیراز توسط سایت شیرازنا، گفت: سایت شیرازنا بعد از آنکه متوجه شده بود سپاه بقیه الله شیراز به همراه یکی از حوزه‌های مقاومت بسیج می‌خواهد مراسمی را به مناسبت سالروز تولد مقام معظم رهبری برگزار کند، با توجه به صحبت‌های مقام معظم رهبری و در راستای امر به معروف و نهی از منکر با انتشار این خبر نسبت به این اقدام سپاه انتقاد کرد.

مدیر مسئول سایت شیرازنا افزود: بعد از انتشار این خبر در سایت شیرازنا با همراهی سایر رسانه و بازتاب که این خبر داشت برگزارکنندگان از موضع خود عقب​‌نشینی و از این اقدام خود عذرخواهی کردند. باید از دستور و تذکر سردار فرماندهی سپاه فجر در این موضع تقدیر کرد.

وی با بیان اینکه علی ر​غم​ عذرخواهی و پذیرش اشتباه سپاه شیراز از اقدام خود، از سایت شیرازنا شکایت کرده است، تصریح کرد: فارغ از اشکالات حقوقی که بر این شکایت وارد است، موضع گرفتن مجموعه ای که خود منتسب به رهبری و پاسدار ارزشهای انقلاب است جای تعجب دارد و باید این نهاد انتقادپذیری بیشتر از خود نشان می​‌داد.

مفتاح این اقدام سپاه را محدودیت و سلب آزادی رسانه و مسئله امربه معروف و نهی از منکر خواند و گفت: این مجموعه باید در نحوه تعاملش یا رسانه​‌ها تجدیدنظر کند.

وی با تاکید براینکه انتشار این خبر توسط سایت شیرازنا عنوان مجرمانه ندارد، بیان داشت: شیرازنا هیچ حرکت تقابلی در مقابل این اقدام سپاه انجام نمی​‌دهد و همچنان ارادت خود را به این مجموعه انقلابی خواهد داشت.

مدیر مسئول سایت شیرازنا، در پایان خاطرنشان کرد: ما خود را جزئی از مجموعه ​بسیج می ​‌دانیم و از این نهاد در برابر انتقادها و توهین‌ها دفاع کرده‌ایم؛ اما انتظار داریم این نهاد در برابر انتقادها سعه صدر بیشتری از خود نشان دهد.

​مفتاح با بیان اینکه روز گذشته با حضور در پلیس فتا شیراز به سئوالات پاسخ داده است، گفت: بنده امیدوارم که سپاه از این شکایت صرف نظر کند، چرا که تقابل با رسانه‌ها برای مجموعه‌ای انقلابی مانند سپاه زیبنده نیست و تقابل با سپاه هم برای رسانه‌ای انقلابی مانند شیرازنا صحیح نیست. و ما نباید به دشمن فرصت دهیم تا از این گونه مسائل سوء استفاده کند.

به گزارش مهر، در پی درج خبر برگزاری مراسم تولد مقام معظم رهبری درشیراز توسط سایت شیرازنا ، اکثر سایت‌های خبری در کشور اقدام به درج و پیگیری این خبر کردند. (​​الف، جهان، فردا، ایران​، مشرق‌نیوز، ​رجانیوز، تابناک، پارسینه، ​جوان‌آنلاین​ و …) این موضوع در صدا و سیما نیز انعکاس داشت و در بخش خبری ۲۰:۳۰ (صرفا جهت اطلاع) از این مراسم انتقاد شد.

در پی انتقادات سایت شیرازنا و انعکاس آن در رسانه‌ها، این مراسم از سوی فرمانده سپاه فجر استان فارس لغو شد و برگزارکنندگان آن از مقام معظم رهبری و مردم عذرخواهی کردند. اما همزمان با عذرخواهی، سپاه از سایت منتشرکننده این خبر شکایت کرده است. این درحالی است که نارضایتی رهبری از برگزاری مراسم هایی به نام تولد ایشان بارها در رسانه‌ها منعکس شده است: ایشان در این باره تذکر داده و فرموده اند: «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد؛ برگزارکنندگان، مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم»

منبع: خبرگزاری مهر


مردم برای فعالیت در NGOها احساس نیاز نمی‌کنند

دوشنبه 15 جولای 2013

محمدصالح مفتاحمحمد صالح مفتاح در رابطه با مشکلات فعالیت NGOها در کشور گفت: وقتی دولت در اکثر مسائل دست اندر کار اصلی است دیگر کسی تمایلی به فعالیتی خارج از این محدوده ندارد. البته دولت هم تمایلی برای درگیر کردن مردم در بسیاری امور ندارد.

محمد صالح مفتاح مدیر سایت تریبون مستضعفین در گفتگو با جبهه جهانی مستضعفین درباره مشکلات فعالیت NGOها در ایران گفت : “درکشور ما آنقدر نقش دولت برجسته است که نمی توان به راحتی نام NGO یا همان «سازمان مردم نهاد» را بر یک تشکل گذاشت. چون معمولا مردم کشور ما دولت را متکی بر نفت دیده اند هیچ گاه احساس نکرده اند که باید فعالیتی خارج از این چارچوب داشته باشند. البته دولت هم تمایلی برای درگیر کردن مردم در بسیاری امور ندارد. مثلا هیچ گاه دیده نشده که دولت برای تصویب یک لایحه یا طرح به پشتیبانی مردم نیازی داشته باشد در صورتی که در کشورهای دیگر این نیاز به وضوح دیده می شود.”

لزوم ارتباط و خدمات متقابل دولت و سازمان‌های مردم نهاد
مفتاح در خصوص ارتباط متقابل میان دولت مردان و فعالان سازمان‌های مردم نهاد در کشورهای دیگر افزود: “در کشورهایی که معنی NGO به درستی جا افتاده است چون مردم با پرداخت مالیات تا حدود زیادی هزینه‌های دولت را تأمین می‌کنند لذا خود را محق می دانند تا در اموری که دولت پیش رو دارد دخالت داشته باشند. دولت هم به پشتیبانی مردم در پیشبرد برنامه های خود نیاز دارد لذا این همکاری متقابل زمینه را برای فعالیت بیشتر NGO ها فراهم می کند.”

واسپاری آرمان‌ها توسط مردم به دولت بعد از پیروزی انقلاب
مدیر سایت تریبون مستضعفین همچنین در خصوص وضعیت NGO ها در سال های بعد از پیروزی انقلاب گفت: “در کشور ما چون حکومت دینی است بعد از انقلاب خیلی از آرمان های مردم توسط دولت محقق شده است. همین باعث شده تا مردم لازم ندادند که باید کاری انجام بدهند. مثلا در حوزه فلسطین وقتی مردم می دانند دولت حتما اقداماتی انجام می دهد دیگر خیالشان راحت است که مسوولیتی متوجه انها نیست.”

اگر سازمان تبلیغات اعلام راهپیمایی نکند، مردم اقدام نمی‌کنند
وی در ادامه خاطر نشان کرد: “البته منظور از دولت فقط قوه مجریه نیست. مثلا اگر سازمان تبلیغات اعلام راهپیمایی نکند مردم خودشان به خاطر اتفاقات مختلف راهپیمایی نمی کنند. بخشی از این اتفاق هم به این دلیل است که عادت مردم شده و تا به آنها نگوییم اقدامی انجام نمی دهند.”

بروکراسی در سیستم ثبت NGOها و عدم حمایت مالی آنها توسط مردم
محمد صالح مفتاح در ادامه به بخش دیگری از مشکلات سازمان های مردم نهاد در کشور اشاره کرد و افزود: “اولین مشکل بعد از بروکراسی های ثبت NGO، مسائل مالی است. چون مردم دولت را برای تحقق اهداف آرمانی موظف می دانند برای همین خیلی کم پیش می آید حاضر باشند از جیب خوشان هزینه کنند ولی در کشورهای دیگر اینطور نیست.

نگاه دولتی به دیپلماسی عمومی و نگاه امنیتی به حوزه فرهنگ
وی در ادامه گفت: “دومین مشکل انحصاری بودن فضای کاری در حوزه بین المللی است. دولت خیلی اجازه فعالیت در این حوزه را نمی دهد. موضوعاتی هم که به مسائل امنیتی مربوط می شود، فضا خیلی برای فعالیت آزاد نیست. شاید بتوان مشکل را عدم شناخت قدرت افکار عمومی دانست. اگر دولتمردان بدانند که دیپلماسی عمومی باید توسط NGO ها رغم بخورد نه توسط نهادهای دولتی مسلما دیگر به خیلی از حوزه‌های فعالیت فرهنگی به چشم حوزه‌های امنیتی نگاه نمی شود.”

عدم فعالیت میدانی NGOها در حوزه بین‌المللی
مدیر سایت تریبون مستضعفین در پایان خاطر نشان کرد: “یکی دیگر از این کم کاری‌ها این است که در حوزه بین‌المللی فعالیت میدانی انجام نمی‌شود. اعضای NGO نمی‌توانند برای ارتباط بیشتر با فعالان دیگر کشورها در همه جلسات و سمینارها و فعالیت‌های آنها حضور فیزیکی داشته باشند. اگر هم کسی از این فعالین به ایران دعوت می شود ارتباط بیشتر یک طرفه است و این امکان که بتوانند اعضای فعال داخلی هم به آن کشور سفر کنند خیلی محقق نمی شود.”

منبع: جنبش جهانی مستضعفین


وزیر اطلاعات در بیداری اسلامی نقش‌آفرین باشد

پنج‌شنبه 27 ژوئن 2013

یک فعال سیاسی گفت: وزیر اطلاعات باید در موضوع بیداری اسلامی نقش آفرین باشد و از سوی دیگر نگاه امنیتی در وزارت اطلاعات نباید محدود به عرصه فرهنگی شود.

محمد صالح مفتاح، سردبیر سایت تریبون در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی«خبرگزاری دانشجو»، با بیان پرهیز وزیر خوب از افراط و تفریط گفت: در دولت آینده دو مشکل اساسی وجود دارد اول اقتصاد و دوم سیاست خارجه و رئیس جمهور آینده باید کسانی را برسرکار بیاورد که بیشترین دغدغه در زمینه مطالبات مردم در عرصه اقتصادی را داشته باشد همچنین ثبات، بهبود فضای کسب و کار شایسته از موضوعاتی است که باید به شکل جدی مورد توجه باشد.

وی در ادامه افزود: رئیس جمهور باید کسانی را وارد عرصه کند تا از عهده انجام کارهای بزرگ برآیند زیرا کشور باید رو به رشد و پیشرفت باشد و بازگشت به عقب کاری را از پیش نخواهد برد.

سردبیر سایت تریبون با بیان اینکه وزیر باید راهبرد کلان تر از مسائل روز کشور را داشته باشد ابراز داشت: ما درباره ایران با یک کشور با یک تاریخ و مکان خاص مواجه نیستیم بلکه خود را امتداد فضای تاریخی و میراث دار خط انبیا می دانیم و در این رابطه افقی بالاتر از این را برای کشور در نظر داریم پس وزیر باید در مسیر فضای راهبردی کلان حرکت کند و کشور را به سمت افق بلند پیش ببرد.

وی با بیان اینکه ما به دنبال حکومت کپی‌کاری از کشورهایی مانند مالزی، ترکیه و غیره نبوده‌ایم و مبانی خاص خود را داریم گفت: بزرگان ما مانند شهید بهشتی، شهید مطهری حرف های جدیدی را زده اند و در این رابطه ما می خواهیم ارائه الگوی حکومت در جهان باشیم پس باید ابعاد حکومت ما جهانی باشد چه در سطح داخلی و چه در سطح بین‌الملل.

مفتاح ادامه داد: در حوزه علوم انسانی باید کرسی های آزاداندیشی شکل گیرد اینکه به الگوهای غربی تکیه کنیم ما را به هدف نهایی نمی رساند.

سردبیر سایت تریبون با بیان اینکه وزرای آینده باید در سطح کسانی باشند که آرمان تمدن اسلامی را دنبال می کنند و فارغ از دعواهای حزبی و افراط و تفریط عمل نمایند خاطر نشان کرد:‌ نه اینکه وقتی سخن از اعتدال به میان می آید افراد تکنوکرات و بدون آرمان برای اداره کشور وارد عرصه شوند.

وی درباره انتخاب وزیر در وزارتخانه اطلاعات گفت: باید گفت که مسئله ما در حوزه امنیت محدود به مرزها نیست و نیازمند این هستیم که علاوه بر ماموریت های داخل کشور تصمیم سازی های خوبی در حوزه داخلی و امنیت بین المللی کشور نیز داشته باشد همچنین وزیر اطلاعات باید در موضوع بیداری اسلامی نقش آفرین باشد و از سوی دیگر نگاه امنیتی در وزارت اطلاعات نباید محدود به عرصه فرهنگی شود و نباید وزارت اطلاعات در دولت آینده با سایر وزارتخانه ها در تعارض باشد؛ باید بدانیم که اقتدار و امنیت و موضوع آزادی از مسائل بسیار حائز اهمیت است.

مفتاح درباره وزارت کشور ابراز داشت: انتخاب وزیر در وزارتخانه کشور یکی دیگر از حوزه های بسیار مهم است زیرا این وزارتخانه به دلیل سیاسی بودن بیشترین تغییرات را در زمینه استاندار و شهردار دارد.

منبع: خبرگزاری دانشجو